استعمار و آخرالزمان
یک شنبه 20 بهمن 1392 9:10 PM
استعمار و آخرالزمان
در بخش قبلي اين مقالة كوتاه و گذرا به انگيزة بهرهگيري استعمار از مباحث منجيگرايي و تس لط بر خاورميانه را عرض كرديم؛ در اين شماره به مباحث موعودگرايي از نگاه اوانجيليستها و مبلّغان انجيلي ميپردازيم.
پس از تشكيل مذهب پروتستان و حاكميت پيورتينها در انگلستان، حركت جديدي در ميان اين مذهب قدرت گرفت كه به «مبلّغان انجيلي» ناميده ميشد.
تبليغ كردن انجيل با روحية جنگهاي صليبي از خصوصيات اوانجيليستها يا همان مبلّغان انجيلي ميباشد؛ آنها با تفسير نادرست از مضامين كتاب مقدس (مجموعة عهد عتيق و عهد جديد) و بهرهگيري از تفسيرهاي «سايروس اسكوفيلد» وضعيت سياسي و فرهنگي دنيا را به سمت خواستههاي دنيا طلبانة خود سوق ميدهند.
هواداران نظرية پايان جهان به شيوة صهيونيسم مسيحي اين باور را دارند كه جهان در آستانة پايان يافتن است و در نهايت، هزارهاي جديد شكل ميگيرد كه پس از نابودي نيروي شر (مسلمانان) به وسيلة عيسي مسيح و نيروي خير (مسيحيان نو تعميد يافته[1] و يهوديان صهيونيست)، بشر در صلح و آرامش زندگي خواهد كرد؛ مطابق اعتقادات مكتب ياد شده، بايد حوادثي به وقوع بپيوندد تا مسيح دوباره ظهور كند و تلاش براي پديداري شرايط ظهور از وظايف پيروان اين مكتب است؛ تعدادي از اين شرايط عبارتند از:
1. حمايت و اعتقاد به برگزيدگي يهوديان و اسكان آنها در سرزمين موعود (فلسطين).
«واتر ريگانز» دبير كل «سفارت بينالمللي مسيحيان» ـ كه يكي از مدرنترين و خطرناكترين نهادهاي صهيونيستي است ـ در تعريف اصطلاح صهيونيسم مسيحي ميگويد:
«اين واژه بر هر مسيحي ـ كه از اهداف صهيونيستي حكومت، ارتش، دولت و فرهنگ اسراييل حمايت ميكند ـ اطلاق ميشود».[2]
همچنين طبق گزارههاي عهد عتيق، اعتقاد دارند كه يهوديان، ماية بركت روي زمين هستند، چرا كه «غير يهوديان به نور شما ]يهوديان[ گردش خواهند كرد». (اشعيا 60:3)
از نظر صهيونيست مسيحي، بازگشت قوم اسراييل به سرزمين تاراج شده قديم ]فلسطين[، شاهدي بر نجات وعده داده شده بر جهانيان است ... . حمايت از اسراييل (پيدايش 12:3)، تأمين آسايش آن (اشعيا 40: 2 ـ 1) و دعا براي آرامش آن (اشعيا 62: 7 ـ 6) به معناي تلاش در راستاي خواست خداست.[3]
2. يهوديان و مسيحيان، بايد دو مسجد اقصي و صخره در بيتالمقدس را منهدم كنند.
گروهي از يهوديان ـ كه مسلحانه از ديوار شهر قديمي، وارد ميدان مسجد شده بودند ـ ماكتي از مسجد ساختهاند تا تمرينهاي لازم براي تخريب آن، انجام و زمان لازم براي هر اقدام، محاسبه شود.
يكي از تروريستهاي صهيونيست ـ كه «ايهود اتسيون» نام دارد ـ ادعا كرد: دولت اسراييل در پاكسازي اماكن اسلامي كوتاهي مينمايد؛ بنابراين من بايد دست به آن بزنم.[4]
از نظر تدبيرگرايان به طور خاص، همان اندازه كه صهيون، متعلق به صهيونيسم است، بيت المقدس نيز به اسراييل تعلق دارد.
«ليندزي» خاطرنشان ميكند كه اهميت اورشليم در تاريخ فراتر از اهميت وسعت و اقتصاد آن است؛ از اعصار گذشته، اورشليم، مهمترين شهر روي اين سياره بوده است ... پيشگويي راجع به اورشليم، بيش از هر نقطة ديگري بر روي زمين، صورت گرفته است.[5]
اوانجيليستها، غصب فلسطين يا همان به اصطلاح سرزمين موعود يهوديان را اولين گام در برگزيدگي يهود و تحقق ظهور مسيح ميدانند، چنانچه «جانداري» چنين ميگويد: پس، نخستين امري را كه خداوند ]حضرت عيسي[ انجام خواهد داد، پاك كردن سرزمين خود (سرزميني كه به يهود تعلق دارد) از اهالي صور فلسطينيان و اهالي صيهون خواهد بود و به طور خلاصه از نيل تا فرات؛ اين امر با قدرت مسيح و به نفع قوم او ـ كه بار ديگر در اثر نيكي وي، تثبيت ميشوند ـ صورت ميگيرد.[6]
اين چنين مردم فلسطين (به خصوص در 1948ـ كه رژيم غاصب صهيونيستي با حمايت سازمان ملل و آمريكا پاگرفت ـ) گرفتار جاه طلبي سياستمداران زراندوز و مفسران نادان انجيل و تورات شده، از كاشانة خود آواره گرديدند.
(لازم به يادآوري ميباشد كه از سال 1967 بيش از صد تجاوز، عليه اماكن اسلامي در بيتالمقدس صورت گرفته است).
3. ساخت هيكل سليمان به جاي مسجدالاقصي و ذبح گوسالة سه ساله در معبد.
گريس هالسل ـ كه خود، زماني از معتقدان به انجيليها بوده است ـ در كتاب تدارك جنگ بزرگ و يدالله اينگونه ميگويد:
راهنماي ما ]از اوانجيليستها[ در حاليكه به قبة الصخرة و مسجدالاقصي اشاره ميكرد، گفت: هيكل سوم در آنجا بنا خواهد شد، همه چيز را براي ساخت هيكل، فراهم كردهايم حتي مواد اوليه براي ساخت نيز آماده است».[7]
كشيش «كلايدلات» نگهبان كليساي نزول روحالقدس، بخشهايي از كتاب مقدس را تفسير ميكند تا بگويد، ساخت هيكل سوم يهوديان، بايد پيش از دومين ظهور مسيح صورت گيرد، وي مشغول ساخت گوسالة قرمزي است ]البته اين گوساله، توليد شده است و در اسراييل نگهداري ميشود[ كه با قرباني كردن آن، خاكستر توليد شده را هنگام خواندن نماز عشاي رباني در هيكل آينده استفاده كنند و براي اينكه اين مسئله به وقوع بپيوندد، بايد بناهاي اسلامي مانند قبة الصخره از بين بروند.[8]
در نهايت، اين فرقه ـ كه به اعتقاد كشيش «رياض گرگوري» (رئيس شوراي كليساهاي خاورميانه)، منحرف از ايمان حقيقي به مسيحيت و دفاع از برنامههاي سياسي و قومي خاص است ـ تمام اين شرايط را بيان كرده، ارتباط به جنگ پاياني به نام «آرماگدون» ميدهند تا مسير ايجاد ژاندارمي به نام اسراييل با تسلط بر خاورميانه براي زراندوزي بيشتر و تصاحب ذخاير انرژي اين منطقه را هموار كنند؛ اميد است با شناسايي بهتر اين گروه، دشمن شناسي خويش را تقويت نموده، ياوراني خالص براي حضرت مهدي عليه السلام باشيم.
[1] . تعميد: مسيحيان، كساني را كه به دين عيسوي در آيند، طبق مراسم مخصوص، غسل ميدهند (فرهنگ معين)
[2] . صهيونيسم مسيحي، تدوين محمد قرباني، به نقل از اسقف رياض گرگوري (رئيس شوراي كليساهاي خاورميانه)، نشر معارف.
[3] . صهيونيسم مسيحي، استفان سايزر؛ ص45
[4] . يد الله، گريسهالسل؛ ص104، نشر هلال.
[5] . صهيونيسم مسيحي، ؟؟؟ سايزر؛ ص35.
[6] . همان.
[7] . همان؛ ص92.
[8] . همان، ص105.
بر گرفته از مهدویت
http://mahdi313.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=336:1390-08-15-11-15-02&catid=82:1390-03-09-09-30-38&Itemid=106