پاسخ به:ماموریت فرشتگان الهی چیست؟ 1
شنبه 19 بهمن 1392 8:10 AM
اوصاف ملائکه
عبودیت
ملائکه موجودات مجردى مى باشند که تسلیم امر پروردگار خویش هستند و از عبادت حضرتش سر باز نمى زنند. برخى از آنها همواره حق تعالى را در حال سجده عبادت مى کنند، برخى همیشه در رکوع اند و برخى در قیام و گروهى هم خداوند را تسبیح مى گویند.24 امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه اشباح، فرشتگان را این گونه معرفى مى نمایند: «اشتغال به عبادت حق، آنها را از هر کار دیگرى باز داشته و حقیقت ایمان میان آنها و معرفت حق پیوند لازم ایجاد کرد. نعمت یقین آنها را شیداى حق گردانیده که به غیر خدا هیچ علاقه اى ندارند.»25
علّامه مجلسى معتقد است: فرشتگان اجسام لطیف و نورانى هستند که در علم و قدرت بر انجام کارهاى طاقت فرسا کامل هستند. کار آنها طاعت است و جایگاهشان در آسمان هاست. ایشان رسولان الهى به سوى انبیا هستند که شب و روز خداوند را تسبیح مى کنند و خسته نمى شوند. آنچه خدا به آنها امر مى کند نافرمانى نکرده و انجام مى دهند.26
ملّاصدرا در اثبات عبادت فراوان پروردگار از سوى ملائکه، متمسک به دلایل نقلى شده است. وى پس از شرح بسیارى ملائکه بیان مى دارد که در هر نقطه از عرش الهى فرشته اى در حال رکوع و یا سجود و یا قیام است و بانگ تسبیح و تقدیس آنان بلند است.
فرشتگان در فرمانبردارى امر الهى کوتاهى نمى کنند و همگى مشغول عبادت پروردگارند و از هنگامى که خداوند آنها را آفرید، زبان به ذکر عظمت او گشوده اند و از بندگى او سرپیچى نمى کنند.27 بندگى و طاعت ملائکه از جهاتى مختلف است: نخست آنکه آنان بر عبادت پروردگار مداومت دارند.
همان گونه که در قرآن کریم نیز اشاره شده است، مانند آنجا که مى فرماید: «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ...» (بقره: 30)؛ در حالى که ما تو را به پاکى مى ستاییم و تقدیس مى کنیم؟ و در جاى دیگر فرموده است: «وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ» (صافات: 166)؛ و همانا ماییم تسبیح گویان. دوم آنکه آنان بر امر و اطاعت پروردگارشان پیشى و سبقت مى گیرند:«فَسَجَدَالْمَلآئِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ»(حجر:30)؛ پس فرشتگان همگى سجده کردند. سوم آنکه آنان کارى را انجام نمى دهند، جز آنچه به فرمان او باشد: «لَایَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»(انبیاء:27)؛ که به گفتار بر او پیشى نگیرندوآنان به فرمان اوکارمى کنند.28
پرواضح است که مقصود از این گونه تعابیر در باب فرشتگان و سخن گفتن درباره جایگاه آنان، براى افاده معناى مکان مند بودن ملائکه نیست؛ چراکه در قسمت هاى پیشین مقاله از تجرد ملائکه و مکانى نبودن آنها سخن به میان آمد. با جمع میان این دو قول باید گفت: وجود ملائکه در آسمان ها، به معناى مادى و جسمانى آن نیست، بلکه ظاهرا نشانگر علوّ مرتبه و درجه ملائکه اللّه در میان ماسوى اللّه است.
علّامه طباطبائى تصریح آیات و روایات در باب «در آسمان بودن ملائکه» را از دو حال خارج نمى دانند: یکى بر وجه آنکه فرشتگان در آسمانها جاى گرفته اند؛ مانند قرار گرفتن آتش برزخ در برهوت و قرار داشتن بهشت برزخ در وادى السلام و یا در میان قبر پیامبر و منبر آن حضرت که این صورت، همان تحقق امرى در باطن امرى دیگر است. و صورت دوم آنکه این آسمان ها امور برزخى باشند.29
عصمت
یکى دیگر از اوصاف فرشتگان، عصمت است. دلایل عقلى و نقلى، مثبت این مدعاست. ملّاصدرا عصمت را مخالفت قوه عالى با قوه پست، هنگام اختلاف اهداف و خواست ها در آنچه باید براى هدفى عالى انجام دهد مى داند. به اعتقاد وى، این در موجودى صورت مى بندد که ذات و وجود آن موجود و قیام و برپایى اش با قوا و طبیعت هاى گوناگون و مخالف آمیخته باشد و فرشتگان به ویژه علّیون، از آن منزه و برکنار هستند.30 پس در واقع، باید گفت: ملائکه به دلیل آنکه فاقد قوا و طبیعت هاى گوناگون هستند معصوم اند، اما این نوع از عصمت غیر از عصمت اصطلاحى است که در باب انبیاى الهى صدق مى کند.
آیات متعددى در قرآن کریم مبنى بر اثبات عصمت فرشتگان وجود دارد. از میان تمامى این آیات، ملّاصدرا سوره مبارکه «تحریم» را برگزیده است که به صورت کاملاً روشن، به پاک دامنى ملائکه اشاره دارد: «لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ» (تحریم: 6)؛ بر آن فرشتگانى درشت خو و سختگیر نگهبانند که خداى را در آنچه به آنان فرماید نافرمانى نکنند و هر چه فرمایندشان همان کنند.
از آن رو که این آیه در باب فرشتگان موکل جهنم است، ملّاصدرا براى اثبات عصمت فرشتگان بر آیه 50 سوره مبارکه «نحل» تمسک مى جوید؛ چراکه این آیه شریفه، دلالت بر عصمت عامه ملائکه دارد: «یَخَافُونَ رَبَّهُم مِن فَوْقِهِمْ وَیَفْعَلُونَ مَایُؤْمَرُونَ»(نحل: 50)؛ از پروردگار خود که بر فراز آنهاست مى ترسند و آنچه فرمان داده مى شوند همان مى کنند.
قدرت فوق العاده
یکى دیگر از اوصاف ملائکه اللّه توانایى فوق العاده آنان است که ملّاصدرا نیز به آن اشاره دارد. قوت و قدرت ملائکه داراى ابعاد گوناگون مى باشد: الف. نخست آنکه دسته اى از فرشتگان، آسمان هاى هفت گانه و عرش و کرسى را حمل مى کنند و طبق تصریح خداوند که فرمود: «... وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ ...»(بقره: 255)، پس مسلم است که این دسته از فرشتگان داراى قدرت فراوان و نیروى فوق العاده مى باشند.
ب. دوم آنکه فرشتگانى وجود دارند که بلندى عرش را ـ که فهم، قادر به درک آن نیست ـ طى مى کنند: «تَعْرُجُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ» (معارج: 4)؛ فرشتگان و روح ـ فرشته همراه وحى ـ در روزى که در ازاى آن پنجاه هزار سال است ـ از سال هاى دنیا ـ به سوى او بالا مى روند.
ج. سوم آنکه اسرافیل به یک نفخه در صور توانایى دارد تمامى کائنات را بمیراند و به نفخه دیگر دوباره زنده گرداند به اذن اللّه و نیز در قدرت جبرئیل آمده است که مأمور نابودى شهرهاى قوم لوط شده و آن چهار شهر بود، در هر شهر چهارصد هزار مرد جنگجو بجز فرزندان آنها وجود داشت، جبرئیل این شهر را از میان برداشت و به بالا برد تا جایى که فرشتگان آسمان صداى حیوانات آنها را شنیدند، سپس به زمین آورد و زیرورو کرد!31 ملّاصدرا پس از بیان ابعاد قدرت ملائکه، آنان را موجوداتى فوق العاده از نظر قدرت مى داند که ذهن آدمى یاراى فهم آن نیست.
پینوشتها:
1ـ نساء: 136.
2ـ محمودبن عمر زمخشرى، الکشاف، ج 1، ص 251؛ محمد بیضاوى، تفسیر بیضاوى، ج 1، ص 279.
3ـ راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن الکریم، ص 82، ذیل واژه «الک».
4ـ فخرالدین طریحى، مجمع البحرین، ج 4، ص 229؛ مجدالدین جزرى، النهایة فى غریب الحدیث و الاثر، ج 4، ص 359.
5ـ ملّاصدرا، مفاتیح الغیب، تصحیح نجفقلى حبیبى، ج 1، ص 73.
6ـ ملّاصدرا، المبدأ و المعاد فى الحکمه المتعالیة، تصحیح محمد ذبیحى و جعفر شاه نظرى، ج 1، ص 329؛ همو، مفاتیح الغیب، تصحیح نجفقلى حبیبى، ج 1، ص 254.
7ـ ملّاصدرا، رساله سه اصل، ص 126.
8ـ همان، ص 102.
9ـ همان، ص 83.
10ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 56، ص 202و203.
11ـ ملّاصدرا، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 552و553.
12ـ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خ 91.
13ـ صحیفه سجادیه، ترجمه سیدعلى موسوى گرمارودى، دعاى سوم.
14ـ ملّاصدرا، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 275.
15ـ وهبه الزحیلى، تفسیرالمنیر، ج 11، ص 559.
16ـ فتح اللّه کاشانى، منهج الصادقین فى الزام المخالفین، ج 4، ص 582.
17ـ ناصرالدین محمد بیضاوى، تفسیر بیضاوى، ج 1، ص 279.
18ـ ملّاصدرا، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 550و551.
19ـ همان، ص 551و552؛ محمدباقر مجلسى، همان، ج 56، ص 205.
20ـ ملّاصدرا، الحکمة المتعالیة، تصحیح غلامرضا اعوانى، ج 7، ص 175.
21ـ محمدجعفر لاهیجى، شرح رساله المشاعر ملّاصدرا، تصحیح و تعلیق سیدجلال الدین آشتیانى، ص 311.
22ـ سید محمدحسین طباطبائى، نهایه الحکمه، تحقیق و تعلیق عباسعلى زارعى سبزوارى، ج 2، ص 379.
23ـ ملّاصدرا، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 546.
24ـ ر.ک: نحل: 49؛ شورى: 5؛ انبیاء: 20؛ فصلت: 38.
25ـ نهج البلاغه، خ 91.
26ـ فخرالدین طریحى، مجمع البحرین، ج 5، ص 230؛ محمدباقر مجلسى، همان، ج 56، ص 203.
27ـ ملّاصدرا، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 557و558.
28ـ همان، ص 568.
29ـ سید محمدحسین طباطبائى، رسائل توحیدى، ترجمه على شیروانى، ص 189.
30ـ ملّاصدرا، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 574.
31ـ ر.ک: ملّاصدرا، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 560؛ محمدباقر مجلسى، همان، ج 56، ص 208و209.
سیدصدرالدین طاهرى/ عضو هیئت علمى دانشگاه علّامه طباطبائى.
منا فریدى خورشیدى/ کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامى دانشگاه علّامه طباطبائى.
منبع: ماهنامه معرفت ش 178
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست