پاسخ به:نوستالژی دوران کودکی شما چه بود؟
جمعه 4 اردیبهشت 1394 7:15 PM
یادش بخیر عجب دوره ای بود
من تو اون دوره عشق تجهیزات نظامی بودم به خصوص این که فیلم امپراتوطر دریاها هم پخش می کردن من هم جو گیر می رفتم از روی زره لباس ها کپی برداری و با پلاستیک بطری نوشابه و و گهگاهی هم با قیچی ورق بر با ورق های آلومینیومی باسه خودم زره می ساختم و تیر کمون واقعی که سوزن پرگار فلزی رو به عنوان سر تیر استفاده می کردم(یه بار کم بود تو گردن یکی فرو بره خدارحم کرد که طرف سریع سرش رو برد پایین) که همشون قایمکی بود چون اگه پدر مادرمی دیدند باید خودم رو باسه یه عملیات بزرگ آماده می کردم درسم خوب بود و همیشه شاگرد اول نمیدون چرا گیر می دادن برو درس بخون بعد از اون و یه دوسه سالی هم با سیم مفتول و در نوشابه و ورق آلومینیوم باسه خودم ماشین می ساختم (اقدامی خودکفاخواهانه در مقابل ماشین های اسباب بازی) یادم میاید پدرم حدود سه چهار متر سیم مفتول اورد که هیچی ازش نمودند و بعدشم یه کتاب دوم راهنمایی پیدا کردم که توش موشک رو کشیده بود که دوباره جو گیر ساخت موشک شدم و روزهایی که پدر و مادر نبودند من با شیر گاز شروع به آزمایشات می کردم و آتیش بازی و به این نکات ایمنی شرکت گاز هم اصلا توجه نمی کردم چون به خودم اعتماد داشتم
خلاصه اینجور گذروندیم که رسید به جوونی و رایانه جاشو داده به کارای بچگی اما باز هم به صورتی دیگر در رایانه ظاهر شد البته این نوستالوژی کودکی هنوز از وجودم رنگ نباخته و این اواخر دارم روی ساخت یه تانک فلزی کنترلی وبا شلیک توپ کار می کنم که اگه بودجه برسه کارش رو شروع می کنم
یعنی به طور کلی نوستالوژی من بودخود کفایی تولیدی در همه زمینه ها
فکر کنم اگه استعداد شما کشف بشه جزء نخبگان مملکت بشین.
خدا خیلی دوستتون داشته با این همه شیطنت بلایی سر خودتون نیاوردین.
براتون آرزوی موفقیت می کنم.
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش