پاسخ به:هفته بیست و دوم:...( "دوری از تبذیر")...
شنبه 12 بهمن 1392 2:19 PM
نكاتي كه در اين حديثشريف است مستلزم بحثي مفصل و هر كدام راهگشاي سعادت دنيا و آخرت است اما مناسب با اين مقال آن است كه پيامبر(ص) ميفرمايند: رعايت اقتصاد و ميانهروي در معيشتباعث ازدياد روزي و نزول بركات الهي است و فردي كه رعايت اعتدال ميكند دچار فقر و تنگدستي نميشود و برعكس كسي كه طريق اسراف و تبذير پيش گيرد دچار محروميت ميشود و خداوند چنين بندهاي را به سختي معيشت مبتلا ميسازد.
امام صادق(ع) فرمود: «چهار دسته هستند كه دعايشان مستجاب نميشود: اول) كسي كه در خانه مينشيند و ميگويد: خدايا به من روزي بده! و در طلب روزي تلاش نميكند در جواب او گفته ميشود: «الم آمرك بالطلب؟» آيا تو را به طلب روزي دستور ندادم؟
دوم) كسي كه از همسر خود ناراحت است و او را نفرين ميكند، ميفرمايند: «الم اجعل امرها عليك» آيا امر او را به دست تو قرار ندادم؟
سوم) كسي كه مالي داشته و آن را ضايع كرده است، ميگويد: «اللهم ارزقني» خدايا به من روزي بده! ميفرمايند: «الم آمرك بالاقتصاد؟» آيا تو را به اقتصاد و ميانهروي و اعتدال در خرج امر نكرديم و «الم آمرك بالاصلاح؟» آيا به تو دستور اصلاح در مال را نداديم؟
چهارم) كساني كه از مال خود بدون شاهد به ديگران وام دهند و بعد وامگيرنده منكر شود، خداوند ميفرمايد: «الم آمرك بالشهادة؟» [1] آيا به تو دستور نداديم شاهد بگيري؟
ملاحظه ميفرماييد كه با وجود اسراف و شاهد نگرفتن در پرداخت وام، دعا فايدهاي ندارد.
آثار سوء اسراف
الف) زيانهاي فردي
اسرافكار، علاوه بر زيانهاي اقتصادي كه بر جامعه و ملت تحميل ميكند، براي خود نيز زيانهاي جبرانناپذيري به بار ميآورد:
1 - خشم الهي; اسرافكار چون تعادل و توازن اقتصادي جامعه را برهم ميزند، از رحمتخدا بدور و گرفتار خشم خدا ميشود، همانگونه كه در قرآن مجيد آمده است: «انه لايحب المسرفين» [2] خداوند اسرافكاران را دوست نميدارد، و امام صادق(ع) فرمود: «ان السرف امر يبغضه الله» [3] اسراف مورد غضب خداست.
2 - محروميت از هدايت; خداي متعال كه همواره درهاي رحمتش بر بندگان گشوده استخود را «غافر الذنب و قابل التوب» [4] معرفي كرده است لكن نسبتبه اسرافكاران ميفرمايد: «ان الله لا يهدي من هو مسرف كذاب» [5] همانا خداوند كسي را كه اسرافكار و دروغگوست هدايت نميكند.
3 - فقر; روشنترين اثر اقتصادي اسراف، فقر است، زيرا كه اسرافكار در اثر مصرف نارواي خود هم جامعه را به ورطه فقر ميكشاند و هم خود دچار فقر ميشود. لذا يكي از راههاي مبارزه اسلام با فقر و محروميت ايجاد هماهنگي اقتصادي و ريشهكن ساختن اسراف است. حضرت علي(ع) ميفرمايند: «القصد مثراة و السرف متواة» [6] اقتصاد و ميانهروي باعث توانگري و اسراف و ولخرجي مايه فقر و تنگدستي است. و نيز فرمود: «سبب الفقر اسراف» [7] ولخرجي عامل فقر است.
4 - هلاكت; اسراف از هر نوعي كه باشد انسان را به نابودي ميكشد. قرآن مجيد اين حقيقت را چنين بيان ميفرمايد: «ما به وعدههايي كه به انبياء و اوليا داديم وفا كرديم و سپس آنها را با هر كه اراده كرديم نجات داديم، اما مسرفان و ستمگران را هلاك كرديم» [8] و نيز حضرت علي(ع) ميفرمايد: «كثرة السرف تدمر» [9] اسرافكاري زياد انسان را به هلاكت ميكشاند.
5 - كيفر اخروي; كيفر كساني كه از حدود الهي تجاوز كرده و اوامر و نواهي خدا را ناديده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستي در دنيا نيستبلكه عذاب اخروي نيز در انتظار آنان است. قرآن مجيد در اينباره ميفرمايد: «و كذلك نجزي من اسرف و لم يؤمن بآيات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقي» اين چنين جزا ميدهيم كسي را كه اسراف كند و ايمان به آيات پروردگارش نياورد، عذاب آخرت شديدتر و پايدارتر است، و در جاي ديگر ميفرمايد: «و ان المسرفين هم اصحاب النار» براستي كه مسرفان اهل دوزخند. به اين ترتيب معلوم است كه وضع افرادي كه در مسير باطل و هرزگيها دچار اسراف ميشوند چه خواهد بود!
ب) زيانهاي اجتماعي اسراف
البته از نظر اسلام، هر كس مالك حاصل كار و دسترنجخود - با رعايتحدود شرعي - ميباشد ولي انسان نميتواند به بهانه اين كه مالك مالي است هر طور كه بخواهد آن را صرف و خرج كند بلكه دو شرط اساسي دارد: يكي بهرهگيري براي خود و ديگري بهرهدادن به ديگران و تعطيل اينها دو صورت ميتواند داشته باشد:
1 - ثروتاندوزي و تكاثر كه نه خود از آن بهرهمند شود و نه ديگران.
2 - صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافكاري، كه هر دو ممنوع و داراي پيامدهايي به شرح زير ميباشند:
1) حقناشناسي، وجدان هر انساني اين مطلب را پذيراست كه در برابر هر احساني بايد تشكر كرد و اخلاق اجتماعي نيز حكم ميكند كه در مقابل هر نيكي بايد حقشناس و سپاسگزار باشيم، از احسان و نيكي پدر و مادر، استاد و معلم تا خالق مهربان.
«لئن شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابي لشديد» [10] اگر شكر نعمت را بجا آوريد، فزوني دهيم و اگر كفران نعمت كنيد مجازاتم شديد است.
2 - تزلزل و سستي، انسانهاي معتدل در فراز و نشيبهاي زندگي هرگز نميلغزند ولي افراد اسرافكار كه ولخرجي و مصرفزدگي تمام ابعاد زندگيشان را فراگرفته چون روحيه مقاومت ندارند، شكستخورده و متزلزل خواهند بود.
3 - كاهش توليد، جامعه مصرفي رفتهرفته قدرت توليد را از دست ميدهد و براي تامين مايحتاج خود به بيگانه روي ميآورد. اين مطلبي است كه در دوران حكومت طاغوت براي همه ثابتشده و نياز به توضيح ندارد.
4 - سقوط اخلاقي، ولخرجي و ريختوپاشهاي نابجا و بيمورد، انسان را از مسير صحيح بيرون آورده و به ورطه هولناك فساد و تباهي ميكشاند، انسان اسرافكار گاهي به مرحلهاي ميرسد كه به هر پستي تن ميدهد; رشوه ميگيرد، دروغ ميگويد، ربا ميخورد، به عناوين مختلف، عفت و شخصيتخود را از دست داده و سرانجام كارش به رسوايي ميكشد.
كيفر كساني كه از حدود الهي تجاوز كرده و اوامر و نواهي خدا را ناديده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستي در دنيا يستبلكه عذاب اخروي نيز در انتظار آنان است.
5 - ضعف ايمان، اسرافكاري آدمي را از راه اعتدال خارج ميكند و به سستي ايمان و ضعف عقيده ميكشاند.
6 - اختلاف طبقاتي، يكي از علل اساسي اختلاف طبقاتي به طور قطع همين اسرافكاريها است. و همچنين وابستگي به بيگانگان و تضييع حقوق ديگران و غفلت از خدا و حريمشكني را از ديگر پيامدهاي اسراف بايد شمرد. علاوه بر اينها دغدغه خاطر و گرفتاريهاي روحي و بيماريهاي جسمي و رواني از نتايج مسلم ولخرجيها و بيبندوباريها است.
در پايان بايد عرض كنيم كه اسراف و تبذير دايرهاي وسيع دارد و مصاديق آن نيز متعدد است.
اسراف در اموال عمومي، اسراف در بيتالمال مسلمين، اسراف در مواد غذايي; خوراك، مسكن، وسيله نقليه و نظاير اينها از جمله مصاديق اسراف است. زيانبارتر از همه اسراف در بيتالمال است كه اميرالمؤمنين علي(ع) فرمود: «ان اعظم الخيانة، خيانة الامة» [11] بالاترين خيانت، خيانتبه مردم است.
استفاده شخصي از اموال عمومي، علاوه بر اسراف، خيانت است، اسراف در آب و غذا، اسراف در برق و گاز علاوه بر اسرافكاري، خيانتبه مردم است.
شيوه مبارزه با اسراف
نظارت همگاني يا امر به معروف و نهي از منكر، تبليغات و ارائه الگوي صحيح مصرف و سرانجام برخورد عملي و قانوني قاطعانه با اسرافكاران ميتواند كارساز باشد و از اين همه خلاف و اختلاف جلوگيري كند.