زمينهسازان خروج دجّال/ قسمت پنجم
يكي از رسالتهاي مهمّ مهدي موعود(ع) احياي قرآن و زنده كردن تعاليم اسلام است؛ زيرا ميدانيم آن حضرت هنگامي ظهور خواهد كرد كه از قرآن جز اثري و از اسلام جز اسمي باقي نماند. ممكن است كسي بگويد: مگر اسلام و قرآن ميميرد كه امام زمان(ع) آن را زنده ميكند؟
يكي از رسالتهاي مهمّ مهدي موعود(ع) احياي قرآن و زنده كردن تعاليم اسلام است؛ زيرا ميدانيم آن حضرت هنگامي ظهور خواهد كرد كه از قرآن جز اثري و از اسلام جز اسمي باقي نماند. ممكن است كسي بگويد: مگر اسلام و قرآن ميميرد كه امام زمان(ع) آن را زنده ميكند؟ با اينكه امام صادق(ع) در يكي از سخنان ارزشمند خود، جاويد بودن قرآن را به دوام و استمرار نواميس حيرتانگيز طبيعت تشبيه كرده و فرموده است:
«قرآن كتاب زندهاي است كه مرگ و نيستي در آن راه نمييابد و مانند شب و روز و آفتاب و ماه ساري و جاري است.»1
البتّه حقايق ديني و اصول كلّياي كه دين ذكر كرده است، مردني نيست و هرگز نميميرد. چيزي در اجتماع قابل مردن يا منسوخ شدن است كه يك اصل بهتري جاي آن را بگيرد. مثلاً «هيئت بطلميوس» به عنوان يك اصل علمي مدّتي در دنيا زنده بود، بعد حقايق و اصول ديگري در علم هيئت و آسمانشناسي پيدا شد و هيئت بطلميوس را از بين برد، ولي اين معني دربارة اسلام با توجّه به خاتميّت آن صادق نيست.
پس اينكه در روايات وارد شده است كه «قرآن يا سنّت ميميرد بايد كسي يا كساني باشندكه آن را زنده كنند»، به چه معني است؟
علي(ع) در «نهجالبلاغه» از دوستان و ياران با وفاي خويش چون عمّار، ابن تيهان و ذوالشّهادتين به اين صفت ياد كرده است كه آنها دين را زنده كردند:
«آنها سنّت پيامبر را زنده كردند و بدعت را ميراندند.»2
و دربارة امام زمان(ع) با اين تعبير فرموده است كه:
«قرآن و سنّت مرده را زنده ميكند.»3
پس آنچه ميميرد حقيقت دين نيست، بلكه غرض آن است كه دين در ميان مردم ميميرد. آري، وقتي كه به دستورات دين در جامعه عمل نشود و قوانين آن پياده نگردد، ميتوان گفت كه دين در آن جامعه مرده است. چرا كه مردن يك قانون، متروك شدن آن است و اينكه امام زمان(ع) آن را زنده ميكند، به اين معني است كه تعاليم اسلام و قوانين متروكة قرآن را به جريان مياندازد و آن را در جامعه پياده ميكند. به عبارت ديگر آن قدر وصلهها و پيرايهها و بدعتها به دين بسته ميشود كه حقيقت آن زير پردههاي ضخيم اوهام پنهان ميگردد و غبار كهنگي بر چهرهاش مينشيند و آن را فرسوده ميسازد. يكي از اقدامات اساسي حضرت وليّ امر(ع) پيراستن اسلام از اين وصلهها، پيرايهها، بدعتها، خرافات و تحريفها و تفسيرهاي نادرست و تلقّيهاي غلطي است كه به مرور زمان در اسلام پديد آمده و ميآيد.
بنابراين، ايشان اسلام را تجديد بنا ميكنند و لباس نو بر قامت آن ميپوشانند و گرد فرسودگي و كهنگي را از سيماي آن ميزدايند و سنّتهاي مرده و فراموش شده را احيا مينمايند و مجموع اين نوسازي آن چنان وسيع و دگرگونكننده، خواهد بود كه در برخي از روايات از آن به «دين جديد» تعبير شده است و سپس با پياده كردن تعاليم اسلام در جامعه، فكر ديني را در ميان مردم زنده ميكنند و در نتيجه دين مردم زنده ميشود و آنها نيز دين را زنده نگه ميدارند و بدعت را ميميرانند.
آيا با اين همه اختلاف اهواء و تشتّت آرا و تعدّد اسباب انحراف، قرآن كه اساسيترين پاية اسلام است، اساسش به خطر نخواهد افتاد و احكام آن متروك نخواهد شد؟ مسلّماً هر فرقه و گروهي قرآن را مطابق عقيده و سليقة خود تأويل و توجيه خواهد كرد و عقايد باطل خود را به اسلام و دين منتسب خواهد كرد. پس با اين همه اختلاف مذهبها و مسلكها و فرقهها از قرآن چه باقي خواهد ماند؟ مسلّماً آن همان روزي خواهد بود كه علي(ع) آن را پيشبيني كرده و فرموده: «عصري از پردة زمان رخ مينمايد كه در آن از قرآن و اسلام جز اسم و رسم چيزي باقي نميماند.»4