پاسخ به:هفته بیست و یکم:...( "قناعت در زندگی")...
یک شنبه 6 بهمن 1392 9:35 PM
گويند شغالي، چند پرِ طاووس بر خود بست و سر و روي خويش را آراست و به ميان طاووسان درآمد. طاووس ها او را شناختند و با منقار خود، بر او زخم ها زدند. شغال از ميان آنان گريخت و به جمع همجنسان خود بازگشت؛ امّا گروه شغالان نيز او را به جمع خود راه ندادند و روي خود را از او برمي گرداندند. شغالي نرمخوي و جهانديده، نزد شغال خودخواه و فريبكار آمد و گفت: « اگر به آنچه بودي و داشتي قناعت مي كردي، نه منقار طاووسان بر بدنت فرود مي آمد و نه نفرتِ همجنسانِ خود را بر مي انگيختي. آن باش كه هستي و خويشتن را بهتر و زيباتر و مطبوع تر از آنچه هستي، نشان مده كه به اندازه ي بود، بايد نمود»
مجله ي حديث زندگي-ش4-سال سوم-مهروآبان82
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم وترحم علی عجزنا واغثنا بحقهم