0

هفته بیست و یکم:...( "قناعت در زندگی")...

 
goodby
goodby
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 62

پاسخ به:هفته بیست و یکم:...( "قناعت در زندگی")...
یک شنبه 6 بهمن 1392  10:21 AM

"القناعة" به اندك اكتفا كردن و راضي بودن از امور گذرندۀ دنيوي است و "قَنَعَ" يعني كسي كه از روي نيازمندي پرسش و سؤال كند و "قَلُعَ" هنگامي است كه كسي راضي و خشنود شود.[1]
  قناعتي كه انسان قانع، به آن موصوف شده، عبارتست از رضايت از همان بهره‌هايي كه در زندگي براي او ميسر است، اگر قناعت به رضايت يعني خشنودي از آنچه حاجت انسان را برآورده مي­كند تحول يابد، در اين وقت مي­توان گفت كه قناعت، اخلاقي انسانی و فضيلتي بزرگ و نشانۀ نزديكي به خداي متعال است، رضايت به اين چيز اندك در حقيقت رضايت از آن چيزي است كه خداوند مقرر داشته و رضايت به آنچه خدا داده همان اطاعت خدا و موجب تقرب به اوست.[2]
  قناعت در مقابل حرص است، حرص صفتي سيري ناپذير است كه انسان را وادار مي­كند، بيش از حد نياز ثروت جمع كند، كسي كه به حرص گرفتار شود روي رهايي نمي‌بيند،[3] فزون طلبي، سرچشمه انواع جنايات و جنگها و قتل و غارتهاست، حرص و فزون طلبي حضرت آدم سبب رانده شدن او از بهشت گرديد.[4]
   قوم شعيب به خاطر همين صفت به مخالفت با اين پيامبر بزرگ برخاستند.[5] قوم يهود به خاطر حرص مورد نكوهش واقع شدند.[6] كسي كه حسن ظن به پروردگار و قدرت او نسبت به انجام وعده‌هايي كه دربارۀ تأمين رفاه و روزي بندگان تلاشگر داده، داشته باشد هرگز براي جمع‌آوري اموال حرص نمي‌زند.[7]
   عمدتاً مردم فكر مي‌كنند كه بايد چيزي داشته باشند تا بي‌نياز شوند در حاليكه اگر قناعت پيشه كنند و به اندازه حاجت و نياز اكتفا كنند، اين همان بي‌نيازي است، قناعت تملق و چاپلوسي و حرام و حلال كردن ندارد در حاليكه بي‌نيازي با دارايي نياز به تلاش و دوندگي دارد[8] و ممكن است براي كسب دارايي انسان دچار تملق شود و حرام و حلال خدا را رعايت نكند.
   افراد حريص نسبت به مردم عجز و تذلل بيشتري دارند و به خاطر خواهش و ميل نفساني از همه كس محتاج‌ترند، زيرا؛ دنيا مثل آب شور درياست كه هر چه بيشتر مي‌خورند تشنه‌تر مي‌شوند.[9]
حضرت امير المؤمنين (ع) مي‌فرمايند:
«مَنْ لَمْ يُقْنِعْهُ الْيَسيرُ لَمْ يَنْفَعْهُ الكَثيرُ »[10]
«كسي كه اندك قانعش نكند مال بسيار سودش ندهد »
   قناعت نوعي نگرش خاص دربارۀ دنياست كه نشانه‌اي از عزت نفس و شخصيت يك انسان مسلمان در مقابل دارايي‌هاي ديگران است. نتيجۀ قناعت احساس آزادگي و بي‌نيازي از غير خداست و اين بزرگترين فضيلت براي انسان است، طلب حداقل نياز از دنيا هم امكان پذير است هم آسان ولي بدست آوردن حداكثر آن امكان ندارد.[11]
  قناعت داراي دو مرتبۀ عالي و اعلي است؛ مرتبۀ نخست راضي بودن به حد ضرورت و كفاف و مرتبۀ دوم رضايت به كمتر از آن است.[12]
  قناعت تنها جنبۀ آخرتي ندارد بلكه از نظر سياسي و اقتصادي نيز ريشه امور است، بسياري از جهت گيري‌هاي سياسي در روابط بين‌الملل بر ميزان قناعت صورت مي‌گيرد، آبروي سياسي و اقتصادي و خود كفايي يك مملكت را قناعت حفظ مي‌كند.[13]
قناعت در قرآن:
«وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ...»[14]
«و شترهاي فربه را (در مراسم حج) براي شما از شعائر الهي قرار داديم. در آنها براي شما خير و بركت است. نام خدا را (هنگام قرباني كردن) در حالي كه به صف ايستاده‌اند بر آنها ببريد و هنگامي كه پهلوهايشان آرام گرفت (و جان دادند) از گوشت آن بخوريد و مستمندان قانع و فقيران را نيز از آن اطعام كنيد...»
   فرق ميان "قانع" و "معتر" اين است كه قانع به كسي گويند كه اگر چيزي به او بدهي قناعت مي‌كند و راضي و خشنود مي‌گردد و اعتراض و ايراد و خشمي نمي‌گيرد، اما معتر كسي است كه به سراغ تو مي‌آيد و سؤال و تقاضا مي­كند و اي بسا به آنچه مي‌دهي راضي نشود و اعتراض كند.[15] برخي گويند قانع كسي است كه سؤال مي كند و معتر كسي است كه خود را در معرض اطعام قرار مي‌دهد و سؤال نمي‌كند.[16]تفسير اول طبق روايت صحيح‌تر به نظر مي‌رسد.[17]
  نكتۀ مهم اينكه مقدم شدن قانع بر معتر نشانۀ آنست كه آن دسته از محروماني كه عفيف النفس و خويشتن دارند، بايد در مقام اول و پيشتر از
ديگران مورد توجه قرار گيرند.[18]
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ »[19]
«هر كس كار شايسته‌اي انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالي كه مؤمن است او را به حياتي پاك زنده مي‌داريم، و پاداش آنها را به بهترين اعمالي كه انجام مي‌دادند خواهيم داد.»
   اين آيه يك قانون كلي را بيان مي‌كند و نتيجه اعمال صالح توأم با ايمان را حيات طيبه مي­داند، مفسران در معني حيات طيبه (زندگي پاكيزه) تفسيرهاي متعددي آورده‌اند، بعضي آن را روزي حلال و برخي قناعت ورضا دادن به نصيب و... مي‌دانند.
«لمّا سُئِلَ عَنْ قَولِه تعالي (فَلَنُحينيّه حياةً طيبةً) هي القَناعةُ »[20]
«حضرت امير (ع) در پاسخ به پرسش از آيۀ (فلنحينيه حياه طيبه) فرمود: مقصود قناعت است.»
  بدون شك مفهوم اين تفسير محدود ساختن زندگي پاكيزه به قناعت نمي‌باشد بلكه بيان مصداق است ولي مصداقي بسيار روشن چرا كه اگر تمام دنيا را به انسان بدهند ولي روح قناعت را از او بگيرند هميشه در آزار و رنج است ولي اگر از حرص و طمع دور باشد هميشه آسوده خاطر و خوش است، هدف اصلي از بيان رضا و قناعت پايان دادن به حرص و طمع و هواپرستي است كه عامل تجاوز و جنگ و گاه عامل زندان و اسارت است.[

تشکرات از این پست
kabotar12 omiddeymi1368 hoseinh1990
دسترسی سریع به انجمن ها