0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره چهاردهم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

¨رذايل اخلاقي
جمعه 4 بهمن 1392  12:09 AM

1. كفر
«چشم‌پوشي از اطاعت خداوند و گرفتار شدن به اطاعت شيطان است».19
دشمنان اباعبدالله عليه السلام گرفتار اين رذيله بزرگ بودند. حضرت در منزلگاه بيضه فرمود: «ألا و إن هؤلاء القوم لزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمان و أظهروا الفساد و عطّلوا الحدود...؛20 آگاه باشيد كه اين قوم، ملازم اطاعت شيطان شده و از اطاعت خدا سر باز زده‌اند، و فساد را آشكار كرده و حدود الهي را تعطيل كرده‌اند...».
2. جور
«به معناي عدول از طريق حق و تعدي و تجاوز مي‌باشد».21
از شديدترين مصاديق جور، زماني است كه شمر بر روي سينة امام نشسته بود. حضرت به او فرمود: «اتقتلني و لاتعلم من أنا؛ آيا مرا مي‌كشي؛ در حالي كه مرا نمي‌شناسي؟» در پاسخ گفت: «أعرفك حق المعرفة اُمك فاطمه الزهراء و ابوك علي المرتضي و جدك محمد المصطفي و خصمك العلي الاعلي أقتلك ولا أبالي22؛ تو را به خوبي مي‌شناسم مادرت فاطمه زهرا عليها السلام و پدرت علي مرتضي عليه السلام و جدت محمد مصطفيصلي الله عليه و آله و سلم و دشمن تو خداست؛ تو را مي‌كشم و باكي ندارم».
3. حرص بر دنيا
«شدت علاقة نفس به دنيا و شئون آن و كثرت تمسك به اسباب دنيا و توجه قلب به آن است».23
اين رذيله اخلاقي در بسياري از ياران دشمن -به خصوص در فرماندة آنان، عمر بن سعد- باعث جنايات زيادي در كربلا شد. وقتي برير براي نصيحت عمرسعد آمد و گفت: «تو بين اهل‌بيت پيغمبر عليهم السلام و فرات حايل شده‌اي؛ در حالي كه آنها تشنه‌اند.» عمرسعد در پاسخ گفت: «والله أعلمه يا برير علماً يقيناً أنّ كل من قاتلهم و غصب حقهم في‌النار لامحالة و لكن ويحك يا برير أتشير علي أن أترك ولاية الري فتصير لغيري؛24 برير! يقين دارم هر كس با حسين بجنگد، اهل جهنم است؛ اما مي‌گويي ولايت ري را رها كنم تا به ديگري برسد؟».
4. حمق
حالت كدورت و ظلمت نفس است كه موجب عدم ادراك حقايق است.25
امام سجاد عليه السلام از بروز اين رذيله در همة سپاهيان يزيد، اين‌گونه حكايت مي‌فرمايد: «لايوم كيوم الحسين ازدلف إليه ثلاثون ألف رجل يزعمون أنهم من هذه الأمة كل يتقرب إلي الله عزوجل بدمه...؛26 هيچ روزي مثل روز حسين نبود؛ چرا كه سي‌ هزار نفر كه خود را از امت پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم مي‌دانستند، اطراف او جمع شدند و همه براي قرب به خدا در كشتن او تلاش مي‌كردند».
5. هتك
«عبارت از خرق و پرده‌دري است، دربارة آنچه احترام دارد».27
به يقين احترام امام عليه السلام از مهم‌ترين وظايف امت اسلامي است و كوتاهي در اين زمينه، از زشت‌ترين نوع هتك است. در جريان نهضت عاشورا، بارها بي‌حرمتي به حضرت سيدالشهداء عليه السلام اتفاق افتاد. وقتي حضرت براي حفاظت از خيمه‌ها خندقي حفر كرده و درون آن آتش برافروخت، شمر -لعنة الله عليه-كه از كنار آن خندق عبور مي‌كرد، خطاب به امام عليه السلام هتك حرمت كرد و گفت: «يا حسين! أتعجلت بالنار قبل يوم القيامة؛ حسين! قبل از قيامت، به سوي آتش مي‌شتابي؟» امام عليه السلام در پاسخ فرمود: «أنت أولي بها صليا؛28 تو براي دخول در آتش سزاوارتري».
6. جحود
«عبارت است از انكار حق و رد آن، و خاضع نشدن براي حق و در برابر حق است».29
امام حسين عليه السلام روز عاشورا، ابن سعد را به حق دعوت مي‌كرد و مي‌فرمود: «از خدا و قيامت پروا كن و اين قوم را رها نما و با من باش». او در پاسخ امام عليه السلام ، بهانه‌ مي‌آورد كه «خانه‌ام را خراب مي‌كنند و اموالم را مصادره مي‌كنند و از خانواده‌ام مي‌ترسم». امام عليه السلام ، همة اينها را بر او تضمين كرد؛ اما باز حق را نپذيرفت و به انكار خود ادامه داد، تا اينكه حضرت از او روي برگرداند و فرمود: «خداوند، تو را به زودي در بسترت بكشد و روز حشر، تو را نيامرزد...».30
7. حقد و كينه
«پنهان كردن دشمني در دل است كه نتيجة آن، حسد و ايذاء به كسي است كه دشمني او در دل جاي گرفته است».31
سپاهيان يزيد، در برخي از مراحل نبرد عاشورا، از اين رذيلة اخلاقي خود پرده برداشتند و آن را به زبان آوردند. عصر عاشورا كه امام تنها شده بود فرمود: «چرا با من مي‌جنگيد؟ آيا سنتي را تغيير داده‌ام؟ يا شريعتي را عوض كرده‌ام؟ يا جرمي مرتكب شده‌ام؟ يا حقي را ترك كرده‌ام؟» در پاسخ گفتند: «انّا نقتلك بغضاً لأبيك؛ ما به سبب دشمني با پدرت با تو مي‌جنگيم».32
8. مكر و خدعه
از صفات شيطاني است و مراد از آن جستن راه‌هاي پنهان براي اذيت رساندن به ديگران است.34
دشمنان اهل‌بيت عليهم السلام كه اين صفت در تمام اعمالشان در جريان عاشورا ظهور و بروز داشت بيشترين اذيت را از راه مكر و خدعه به خاندان نبوت عليهم السلام رساندند تا جائيكه به اين رذيلة اخلاقي معروف شدند. حضرت زينب عليها السلام در خطبة خودشان در كوفه، اهل كوفه را با اين صفت صدا زدند: «يا اهل الكوفه، يا اهل المكر والغدر و الخيلاء...»35 و پس از ايشان امام سجاد عليه السلام نيز در شهر كوفه همين رذيلة اخلاقي را به مردم كوفه گوشزد كردند آنجا كه فرمودند: «...كتبتم الي ابي و خدعتموه...؛36 با نامه از پدرم دعوت كرديد و با او خدعه كرديد».
9. فسق
به معناي خروج از دين به دليل ارتكاب گناهان بسيار است؛ حالتي كه در اثر ارتكاب گناهان بزرگ، بر دل انسان چيره مي‌شود.37
حضرت زينب عليها السلام به اين صفت زشت در مجلس ابن زياد اشاره کرد؛ آنجا كه او خطاب به زينب عليها السلام گفت: «الحمد الله الذي فضحكم...» و حضرت زينب عليها السلام فرمود: «انما يفتضح الفاسق و يكذب الفاجر...» و سپس آن جمله معروف را فرمود كه «مارأيت إلا جميلاً...»38
10. قساوت و سنگدلي
كه در اثر آن، رأفت و رحمت از دل انسان مي‌رود.
در جريان عاشورا يكي از مراحل بروز و ظهور اين رذيلة اخلاقي وقتي بود كه امام عليه السلام فرزند كوچك خود را بر روي دست آورد و فرمود: «يا قوم! ان لم ترحموني فارحموا هذا الطفل!؛33 اي مردم! اگر به من رحم نمي‌كنيد، پس به اين كودك رحم نماييد».
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها