آداب و رسوم زيارت خانه خدا
جمعه 4 بهمن 1392 12:04 AM
رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «رهبانيت را به جهاد و حج مبدل كردم و...» انسان به اين كرامت والا نميرسد مگر با رعايت آداب و رسوم حقيقى آن. اين رسوم و آداب عبارتند از:
نخست اينكه انجام هر عبادتى بايد با نيت صادق همراه باشد و به قصد اطاعت امر خدا بهجا آورده شود. كسى كه اراده حج دارد، ابتدا بايد در نيت خود تأمل و دقت كند كه آيا غرضش از اين سفر، اطاعت امر پرودگار و رسيدن به ثواب و فرار از عقاب او است يا -پناه ميبريم به خدا- مرادش كسب اعتبار يا خوف از مذمت مردم يا از ترس فقير شدن باشد! -معروف است هر كسي كه حج را ترك كند، به فقر مبتلا خواهد شد- و يا امور ديگر از قبيل: تجارت، خوشگذرانى و گردش در شهرها و...
اگر دقت كند، درمييابد كه قصدش چيست و اگر معلوم شد كه قصد او خدايي نيست، بايد سعى در اصلاح نيت خود كند. و متوجه زشتي عمل خود گردد و با سرافكندگي خجالت به درگاه درآيد نه با غرور و عُجب و خودپسندي.
دوم اينكه مقدمات حضور در مجالس معنوي را فراهم كند، به يك توبه حقيقي با همه مقدماتي كه دارد، توفيق يابد. از جملة اين مقدمات است: اداي حقوق، چه مالي باشد؛ مثل پرداخت خمس و ردّ مظالم و كفّارات و... و چه غير مالي مانند تركِ غيبت، مردم آزاري، تهمت، آبرو ريزي و... كه بايد از مردمي كه مورد ستم و بيمهري او قرار گرفتهاند حلاليت بطلبد، خوب است بعد از اين مقدمات، عمل توبة روز يكشنبه را كه در منهاجالعارفين نوشته شده است، بهجا آورد و رضايت پدر و مادر را به دست آورد، تا پاك و پاكيزه از منزل در آيد؛ بلكه رشتة علايق قلبى خود را پاره كند، تا با تمام وجود به خداى خود رو كند. همچنين فرض كند كه او ديگر از اين سفر بر نمىگردد. بنابراين بايد با مشورت اشخاص عالم و خيّر وصيت كاملي تدوين كند و تكليف امور عبادي و مالي و تعهدات خود را روشن سازد.
سوم اينكه در سفر براى خود اسباب دلمشغولي فراهم نياورد. بلكه اگر بتواند با اشخاصى همسفر شود كه هنگام غفلت، او را به ياد خدا بيندازند.
چهارم اينكه براي کسب درآمد حلال تلاش نمايد و از انفاق، مضايقه نكند؛ زيرا انفاق در حج، انفاق در راه خدا است و بر طبق احاديث اهل بيت عليهم السلام ، دِرهمي از او، معادل هفتاد درهم است.
امام سجاد عليه السلام وقتى حج ميگزاردند، بادام و شكر و شيرينيجات با خود بر مىداشتند.
ضمناً توجه داشته باشد كه اگر در اين سفر چيزى از او از بين برود يا دزد ببرد بايد شاد باشد؛ زيرا جبران همه آنها بر عهدة ميزبان است و به چندين برابر تلافى خواهد كرد.
پنجم اينكه بايد خوشخلق باشد و تواضع بورزد و از لغو و درشتگويى پرهيز نمايد.
حسن خلق تنها آن نيست كه آزارش به كسى نرسد؛ بلكه علاوه بر تحمل اذيت ديگران، با آنها نرمخويي كند. حديث قدسى به همين مطلب اشاره دارد كه: «رضايت خود را در جفاى مخلوق پنهان كردهام؛ هر كس در صدد رضاجويى از ما است، بايد آزار ديگران را تحمل كند».
ششم اينكه فقط قصد حج نكند؛ بلكه در ضمن، بايد انجام چندين عبادت را نيز نيت كند؛ از قبيل زيارت قبور مطهر شهدا و اوليا، سعى در برآوردن حوائج مؤمنان، تعليم و تعلم احكام ديني، ترويج مذهب شيعه اثنا عشري، تعظيم شعائر الهي، و امر به معروف و نهى از منكر با در نظر گرفتن شرايط و ....
هفتم اينكه اسباب تجمل و تكبر براى خود فراهم نياورد؛ بلكه شكسته دل و غبارآلود رو به حريم الهى رود؛ همچنان كه در باب احرام مناسك هم به آن اشاره شد.
هشتم اينكه از خانه خود حركت نكند، مگر اينكه خودش را و هر چه با خودش برداشته، همچنين جميع دوستان و اهل خانه و هر چه تعلق به او دارد، نزد خالق خود -جلّ شأنه- به امانت بسپارد و با دلي مطمئن، از خانه بيرون رود. نيز اهتمام به دادن صدقه داشته باشد و به اين وسيله، سلامت و صحت خود را نزد خدا بيمه كند.
نهم اينكه اعتمادش به قدرت مالي خود و نيروي جوانىاش نباشد؛ بلكه در همه حال و در مورد همه چيز، اعتماد او بايد به صاحب بيت باشد.
مقدمات، بيش از اينها است؛ ولي غرض، خلاصهنويسي است. در خانه اگر كس است، يك حرف بس است.
بايد تأمل كند و بداند كه اين، يك سفر جسمانى به سوي خدا است و يك سفر روحانى هم بايد انجام دهد. بداند براي خوردن و آشاميدن به دنيا نيامده، بلكه براى معرفت و تكميل نفس، خلق شده است كه آن هم سفر ديگرى است. همانطور كه در سفر حج، توشه و مركب و همسفر و كاروان سالار و راهنما و خدام و غيره لازم است، براي آن سفر هم، بايد توشه راه و اسباب لازم را فراهم نمايد.
اما مركب او در اين سفر، بدن او است كه بايد در حد اعتدال، از خدمت به آن مضايقه نكند؛ نه چنان پرورشش دهد كه ياغى و طاغى شود و نه چنان به او گرسنگى دهد كه ضعف بر او مستولى شود و از كار عبادت باز ماند.
اما توشه او، اعمال او است كه همان انجام واجبات و مستحبات و ترك محرمات و مكروهات است و از آن به تقوا تعبير ميشود. اصل معناى تقوا، پرهيز است كه اولين درجه آن، پرهيز از محرمات است و آخرين درجه آن، پرهيز از ما سوى الله جلجلاله.
اما همسفران او، مؤمنان هستند. كه با همت همديگر و اتحاد قلوب منزلگاههاي دور را طي خواهد كرد. اين سخن خداوند شاهد بر همين مطلب است:
«تعاونوا علىَ البِرّ و التَّقوى؛1 در نيكي و تقوا همكاري كنيد».
و معمولاً بدون اجتماع، كار انجام نميپذيرد، و شايد از اين رو، رهبانيت در اين امت منع شده باشد.
استاد ما -رضوان الله عليه- مى فرمود: «از اتحاد قلوب، خيلى كارها ساخته ميشود كه از عهدة يك نفر بر نمىآيد».
اما كاروان سالار در اين سفر، ائمه طاهرين -سلام الله عليهم اجمعين- هستند كه بايد سايه بلند پايه آن بزرگواران بر سر تو باشد و كاملاً متمسك به ريسمان محكم ولايت آنها باشى، تا بتوانى چند قدمى راه بروى و الا شياطين جن و انس در اولين قدم تو را خواهند ربود.
اما راهنما: اگر چه ائمه طاهرين -سلام الله عليهم- راهنمايان به سوى خداوند هستند، با وجود آن، ما به خاطر مراتب پست و اعمال ناشايستي كه داريم، نميتوانيم بيواسطه آن بزرگواران از مبدأ وجود فيض بگيريم و در امور مفصل و جزيي، به علماى آخرت و اهل تقوا نيازمنديم، تا در اثر تعليم آنها و وجاهتي كه در پيشگاه الهي دارند، به اندازه ظرفيتي كه داريم از فيوض حضرتباريعزّاسمه بهرهمند گرديم