لطائف
پنج شنبه 3 بهمن 1392 11:56 PM
لطائف
اعتماد به خدا
حبيب عجمي در بصره خانه داشت بر چهار سوق، و پوستيني داشت كه دايم آن را پوشيدي. وقتي به طهارت رفت و پوستين بر چهار سوق بنهاد، حسن بصري آن جا رسيد، آن پوستين را ديد. گفت: حبيب عجمي آن -را- جا بگذاشت، نبايد كسي-آن را- ببرد، آن جا بايستاد تا حبيب بيامد. گفت: چرا -اينجا- ايستادهاي؟! گفت! اي حبيب! نداني كه پوستين بر چهار سوق نبايد گذاشت كه -مبادا- ببرند؟ و به اعتمادِ كه -آن را- رها كردي -و رفتي-؟! گفت: اعتماد -به- آن كه تو را اين جا بازداشته است تا -آن را- نگهداري!1
¨دستار ناسپاسي!
يكي عَصابهاي2 بر سر بسته بود. رابعه- به او- گفت: چرا عصابه به سر بستهاي؟
گفت: سرم درد ميكند. گفت: عمرت چند است؟ گفت: سي سال. گفت در اين سي سال بيشتر تندرست بودي يا بيمار؟ گفت: تندرست. گفت: هرگز در اين مدت عَصابة شكر بستهاي كه به يك درد سر كه تو را هست، عصابه شكايت - به سر- بر بندي؟!3
¨اعتراض بيجا!
ديوانه نماي عاقلي را نزد معاويه آوردند. معاويه گفت: از قرآن چيزي ميداني؟ گفت: ميدانم و بسيار نيكو هم ميدانم! گفت: بخوان. چنين خواند: «اذا جاء نصر الله و الفتح و رأيت الناس يخرجون من دينِ الله افواجا»! معاويه فرياد زد: غلط خواندي، «يخرجون» غلط است، «يدخلون» صحيح است. آن مرد بلا فاصله جواب داد: اين كه ميگويي مربوط به زمان پيغمبر بوده است كه مردم گروه گروه در دين خدا داخل ميشدند، نه زمان تو! تو اگر - هم چنان- حاكم مسلمانان باشي، مردم گروه گروه از دين -خدا- خارج ميشوند!4
¨نردباني به اين بلندي كجاست؟!
مردي به عربي كه جهت كسب روزي، بسيار جَزَع و فَزَع(=زاري و بيتابي) ميكرد، گفت: مگر آية كريمة «وَ رِزْقُكُم في السَّماء» را در قرآن كريم نخواندهاي؟!-كه روزي شما در آسمان است- گفت: چرا خواندهام، ولي نردباني به اين بلندي از كجا گير بياورم؟5
¨چارة كار!
شاعري نزد عبدالرحمن جامي غزلي خواند و گفت ميخواهم كه اين غزل را به دروازة شهر آويزان كنم تا موجبات شهرت مرا فراهم آورد. جامي گفت: مردم كه تو را نميشناسند تا بدانند آن شعر از توست، مگر آنكه تو را نيز پهلوي شعرت بياويزند6!
¨پينوشتها
ـــــــــــــــــــــــ
1.زُهَر الرّبيع، سيد نعمت الله جزايري، تهران، اسلاميه، چ2، 1347؛ معارف اللطائف، محمد علي مجاهدي، تهران، انتشارات سوره مهر، چ1، 1388، ص16.
2. سربند، دستار، عمامه.
3. همان منبع.
4. همان، ص19.
5. همان.
6. لطائف الطوائف، ص237