اخلاق محيط زيست
پنج شنبه 3 بهمن 1392 11:55 PM
نويسنده: هيئت تحريريه
صفحه 52 الي 55 نسخه چاپي
مقدمه
امروزه محققان و انديشمندان علوم مختلف، پژوهشها و تحقيقات گوناگوني درباره اخلاق سامان دادهاند، در اين راستا ميتوان سه حوزة پژوهشي و مطالعاتي را از يكديگر بازشناخت: مطالعات توصيفي، مطالعات تحليلي يا فرااخلاقي و مطالعات هنجاري. به اين اعتبار ميتوان اخلاق را نيز به سه گونه تقسيم كرد:
1. اخلاق توصيفي: به توصيف و معرفيِ اخلاقياتِ افراد، گروهها و جوامع مختلف ميپردازد.
2. فرااخلاق: به بررسي تحليلي و فلسفي درباره مفاهيم و احكام اخلاقي ميپردازد.
3. اخلاق هنجاري: اين بخش از مطالعات و پژوهشهاي اخلاقي كه «اخلاق دستوري» نيز ناميده شده است، به بررسي افعالِ اختياري انسان و صفات حاصل شده از آنها، از حيث خوبي يا بدي و بايستگي يا نبايستگي، ميپردازد.
اخلاق كاربردي، زيرمجموعه همان اخلاق هنجاري است، البته در حوزه خاصي از زندگي فردي و اجتماعي با دقت خاص و جزئينگري و تطبيق اصول كلي بر موارد خاص.1 علم اخلاق علمي است كه به ما نشان ميدهد روابط گوناگون خود را چگونه تنظيم كنيم تا به هدف غايي از خلقت خويش دست يابيم. ولي در حوزههاي خاص، ساحَتهاي جزئي و زندگي افراد كمتر وارد شده مخصوصاً در حوزههاي نوظهور كه تبيين آن از وظايف اخلاق كاربردي است. اخلاق كاربردي برآنست تا ميزان تأثيرگذاري و كاربرد نظريهها و اصول اخلاقي را در عرصه رفتارها و مسائل اخلاقي در دو حوزه فردي و اجتماعي با توجه به تعارضات اخلاقي نشان دهد، لذا با توجه به تفاوت مكاتب اخلاقي، اخلاق كاربردي متفاوتي خواهيم داشت زيرا هر مكتبي بر اساس اصول اخلاقي كه به آن معتقد است، سياستهاي كاربردي خود را در اين زمينه سامان ميدهد. از اين رو اخلاق كاربردي اسلام مبتني بر اصول اخلاقي اسلامي است و در مسائل اخلاقي از آن اصول الهي بهره ميگيرد.
با توجه به گسترة علم اخلاق كه مشتمل بر رابطه انسان با خود، خدا، ديگران و طبيعت است،2 و يا از نگاه ديگر اخلاق بندگي، فردي اجتماعي و خانواده ميباشد.3 اين مقاله كه موضوعش اخلاق محيط زيست است جايگاه خود را پيدا ميكند كه زيرمجموعة اخلاق اجتماعي و رابطة انسان با محيط است زيرا به بررسي رابطه اخلاقي فرد با ساير انسانها و موجودات ميپردازد. اديان الهي و مكاتب اخلاقي و علمي همواره تلاش نمودهاند تا راه صحيح استفاده از طبيعت و تعامل اخلاقي صحيح با موجودات را براي رشد انسان بيان نمايند؛ اما از آنجا كه خداوند خالق و مالك و هادي خلقت4 است براي رشد هر موجودي، ظرفيت و مسير مشخصي را در نظر دارد، لذا بايد شيوة بهرهمندي از مواهب الهي را در رهنمودهاي وحياني جستجو كرد. طبق قانون الهي، انسان اشرف مخلوقات و توان تسخير موجودات را دارد ولي متأسفانه در اثر ناداني و هواپرستي در حال نابود كردن طبيعت است. اخلاق محيط زيست، راه استفاده صحيح از طبيعت و كنترل مصرف را به ما نشان ميدهد و ميآموزد كه چگونه با احترام گذاشتن و محبت كردن به طبيعت به عنوان آفريدة شگرف خدا ميتوانيم از منابع طبيعي آن در حد نياز معقول بهرهمند شويم و در مسير آباد ساختن آن گام برداريم.
پيشينه
انسان به عنوان موجودي فعال در محيط زيست5 با توجه به خصوصيات منحصر به فردي كه دارد از جمله قدرت تفکر و بهرهكشي و استعمار، از زماني که پاي در عرصه حيات گذاشت به دنبال استفاده از امکانات محيط خود براي زندگي و به دست آوردن آسايش بوده است. اما با توجه به رشد جمعيت انسان و استفاده بياندازه در ابعاد مختلف از طبيعت و سوء استفاده عدهاي افراد سودجو و کوتاه فکر، نابودي حيات بعضي از موجودات و اختلال در محيط زيستهاي مختلف اتفاق افتاد. در اين ميان انسانهاي متفکر و آيندهنگر و دوستدار حيات از زمانهاي گذشته تلاش وافري کردند تا استفاده از طبيعت، به حالت تعادل توأم با تعامل و محبت برگردد و در ازاي استفاده از طبيعت، نيازهاي اساسي او نيز برآورده سازد تا ادامة حيات آن ميسّر گردد.
از جمله عوامل مؤثر در هدايت انسانهاي متفکر و آيندهنگر براي پاسداري از طبيعت ميتوان از اديان آسماني نام برد، كه ضمن دعوت انسان به مطالعه در طبيعت و مشاهده آثار صنع الهي، او را به حفظ اين گنجينة ارزشمند الهي ملزم ساختهاند. اديان مختلف براي انسان و محيطي كه در آن زندگي ميكند، رهنمودهاي فراواني براي داشتن زندگي شاداب و برخورداري از محيطي سالم، براي پيروان خود ارائه كردهاند.
در جوامع غربي، مکاتب مختلف نظراتي در نحوه تعامل با محيط زيست دارند ولي به جهت محدوديت مبناي فکري آنها، همواره در ميان آنها تعارضات شديدي بوده است. در سال 1998 ميلادي نتيجه پژوهش سه ساله يک هزار دانشمند از کشورهاي مختلف جهان در رابطه با دين و محيط زيست، از طريق دانشگاه هاروارد ارائه شد. در اين پژوهش، آموزهها و رهنمودهاي ده دين رايج در جهان از جمله اسلام، مسيحيت و يهود دربارة طبيعت و محيط زيست مورد تحقيق قرار گرفت و يافتههاي دانشمندان نشان داد كه دين ميتواند نقش حساسي در حل مشکلات زيست محيطي و آسايش موجودات داشته باشد، و نتيجه مهم اين تحقيقات اين گونه بيان شد كه: «رويکرد به تعاليم ديني تنها راهکار نهايي براي حفظ محيط زيست جهان است». از جمله سؤالات و تعارضاتي که در بحث محيط زيست مطرح است عبارتند از اينکه آيا ارزش محيط زيست ذاتي است يا مقدمهاي؟ تعاملات اخلاقي انسان با محيط زيست چگونه است؟ فضائل اخلاقي ارتباط با محيط زيست چيست؟ راهکار اخلاقي اسلام درباره رشد جمعيت انسان و استفاده از محيط زيست چيست؟
موضوع اخلاق محيط زيست در آيات متعددي از قرآن كريم مطرح شده و در كتب روايي نيز آمده است به عنوان نمونه ابوابي در دو مجلد از مجموعه بزرگ روايي بحارالانوار (ج 63 و ج 100) به اين مهم اختصاص داده شده است و در منابع ديگري نيز، اين موضوع به شكل متمركز و غير متمركز آمده است كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
«اسلام و محيط زيست» از آيت الله جوادي آملي6، «اصول تربيت زيست محيطي در اسلام» از صادق اصغري؛7 «اسلام و محيط زيست»، ترجمه اسماعيل حداديان مقدم8 و «مقدمهاي بر اكولوژي انسان» تأليف دكتر خدابخش كرمي9 و همچنين مجموعه مقالات همايش ملي اسلام و محيط زيست از سازمان حفاظت و محيط زيست.
مباني و اصول اسلامي در مورد
نظام آفرينش
خدا خالق و مالك مجموعه هستي
«آنچه در آسمانها و زمين و در ميان اين دو، و در اعماق زمين وجود دارد همه از آن خداست».10
قرآن كريم مالکيت همه اشياء را از آن خدا دانسته و مالکيت انسان نسبت به اموال مالکيت قراردادي است که از سوي خدا به افراد تفويض شده مانند مالکيت انسان بر اعضاي بدن خود. آيه به صراحت ميفرمايد: همه موجودات که در آسمانها هستند و از محدوده علم بشر پنهان و آنچه در زمين است و آنچه بين آنها است و آنچه در اعماق زمين است (همه موجودات زنده و غير زنده) از آن خدا ميباشد و مالکيت آنها با خدا است. پس ما در يک محيطي زيست ميکنيم که خداي عالم، خالق و مالک و حاکم آن است و هدايت و تربيت عالم نيز به ذات وجود او ميباشد.
هدايت الهي انسان و عناصر محيط زيست
عالم حيات و زندگي همچون کاروان است که از جهان عدم به حرکت در آمده است. آغاز اين حرکت از ناحيه آفريدگار شروع شده و نخستين جرقه حيات از او پديد آمده و اين حرکت تکاملي نيز به سوي او است. بنابراين عالم حيات در مسير بيانتهاي خود به سوي بينهايت که ذات پاک خداست، پيش ميرود، هر چند مخلوقات محدودند و محدود هرگز به بينهايت نخواهد رسيد، ولي مسير او به سوي تکامل نيز متوقف نميگردد، حتي پس از قيام قيامت باز اين سير تکاملي ادامه خواهد يافت. در سوره «طلاق» به مسأله تدبير عالم بزرگ و فرمان خداوند اشاره شده است:
«امر و فرمان او ميان آنها پيوسته نازل ميشود.»11
«پيداست که منظور از «امر» در اينجا همان فرمان تکويني خداوند در مورد تدبير اين عالم بزرگ است، چرا که او پيوسته با فرمان مخصوص خود آنها را در مسير منظمي هدايت و رهبري ميکند».12
«پروردگار ما کسي است که به هر موجودي آنچه لازمه آفرينش او بوده است داده، و سپس او را در مراحل هستي رهبري و هدايت فرموده است.»13
«در اين سخن کوتاه، به دو اصل اساسي از آفرينش و هستي اشاره شده است که هر يک دليل مستقل و روشني براي شناسايي پروردگار است.
نخست اينکه خداوند به هر موجودي آنچه نياز داشته بخشيده است و اين مطلبي است که اگر به گياهان و جانوران اعم از پستانداران، پرندگان، خزندگان، دوزيستان، ماهيان و انواع و اقسام حشرات دقت کنيم، به خوبي قادر به درک هماهنگي کامل موجوات و فراهم بودن نيازشان خواهيم بود.
اصل دوم، عبارت «ثم هدي» بيانگر هدايت و رهبري موجودات در زير پوشش نظام آفرينش و قانونمنديهاي حساب شده جهان هستي است. از اين رو، ما در موجودات مختلف شاهد هستيم که آنها هر کدام چگونه از نيروهايشان دقيقاً در ادامه مسير حياتشان استفاده ميكنند، لانه ميسازند، توليد مثل ميکنند، فرزندان خود را پرورش ميدهند، و خود را از چشم دشمنان پنهان ميسازند يا فرار ميكنند و يا درصورت لزوم به دفاع از خود و مبارزه با دشمن بر ميخيزند».14
بر اين اساس نفوذ فرمانهاي الهي در عالم آفرينش در قالب هدايت تکويني، هر موجودي را در مسير مشخص به ايفاي نقش سوق ميدهد. عنايت الهي ايجاب ميکند که هر موجودي را از طريقي که متناسب با وجود او باشد هدايت کند. از اين رو، نوع بشر وجودي است که تنها با هدايت تکويني به کمال و سعادت دست نمييابد و بايد که از راه هدايت تشريعي و به وسيله قانون نيز هدايت شود.
به اين ترتيب، از نظر خلقت و آفرينش و تکوين، انسان را مجهز به عقل و استعداد و نيروهاي لازم براي پيمودن اين صراط مستقيم کرده است و از سوي ديگر، خداوند پيامبران را با يک وحي آسماني و تعليمات کافي و قوانين مورد نياز انسان فرستاده است، تا از نظر تشريع، براي انسانها راه را از چاه مشخص کرده و با انواع بيانها او را تشويق به پيمودن صراط مستقيم کنند و او را از مسيرهاي انحرافي باز دارند.
به هر حال خداوند دو گونه فرمان در عالم هستي دارد. يک سلسله از فرمانهاي او به صورت قوانين طبيعي و مافوق طبيعي است که بر موجودات مختلف اين جهان حکومت ميکنند، و همه آنها مجبورند در برابر آن زانو زنند و توان سرپيچي از اين قوانين را ندارند، اين يک نوع «اسلام و تسليم» در برابر فرمان خدا است. نوع ديگري از فرمان براي خدا هست که فرمان تشريعي ناميده ميشود. يعني قوانيني که در شرايع آسماني و تعليمات انبيا وجود دارد. تسليم در برابر آنها جنبه «اختياري» دارد و تنها افراد با ايمان هستند که به خاطر تسليم در مقابل اوامر و نواهي حضرت احديت شايستگي «مسلمان بودن» را احراز ميكنند.
قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: «و له اسلم من في السموات والارض طوعاً و كرهاً و اليه يرجعون؛ تمام کساني که در آسمانها و زمين هستند يا تمام موجوداتي که در آسمانها و زمين هستند، از روي اختيار يا از روي اجبار در برابر او تسليماند».15
از اين رو، اسلام (تسليم در برابر قوانين الهي) آيين همه موجودات جهان است.
موضوعات
ارزش انسان در نظام هستي (اكو سيستم)؛
خلقت عالم براي انسان؛
اجازه تسخير از طرف خداوند و تعيين مسير آن؛
محدوده استفاده انسان از منابع و محيط زيست از نظر شرع؛
اخلاق و حفظ توازن نظام طبيعت هنگام استفاده؛
عناوين مباحثي است كه در شمارههاي بعد درباره آنها سخن خواهيم گفت و در پايان به جمعبندي و نتيجهگيري خواهيم رسيد.
¨ پينوشتها
ــــــــــــــــــــــ
1. آيين زندگي، احمد حسين شريفي، ص28.
2. اخلاق در قرآن، محمد تقي مصباح يزدي، ج 1، مقدمه.
3. كتاب شناخت اخلاق اسلامي، ص22.
4. «قال ربنا الذي اعطي كلَّ شيءٍ خلْقَه ثمَّ هدي»؛ سوره طه: 50.
5. محيط زيست مفهومي نسبي و قياسي است، هر محيط زيستي مشتمل بر موجوداتي است که با آن در تعامل و تأثير و تأثر متقابلاند؛ به عبارت ديگر، در هر ناحيهاي از طبيعت که موجودات زنده و عوامل غير جاندار محيط در حال تعادل و تعامل باشند؛ تعبير به اکوسيستم Ecosystem ميشود.
6. اسلام و محيط زيست، عبدالله جوادي آملي، قم، مركز نشر اسراء، سوم، 1386.
7. اصول تربيت زيست محيطي در اسلام، صادق اصغري لفجماني، سپهر تهران، 1384.
8. اسلام و محيط زيست، فضلان ام خالد، ترجمه اسماعيل حداديان مقدم، آستان رضوي، 1378.
9. مقدمهاي بر اكولوژي انساني، خدابخش كرمي، تهران، چاپ اول، 1387.
10. «و له ما في السموات و ما في الارض و ما بينهما و ما تحت الثري»؛ سوره طه: 6.
11. «يتنزّلُ الامر بينهُنَّ»، سوره طلاق: 12.
12. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، ج24، ص 275.
13. «قال ربّنا الذي اعطي كل شيءٍ خلقه ثم هدي»، سوره طه: 50.
14. تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، ج 13، ص 245.
15. سوره آل عمران: 83