محاسبه هفته
پنج شنبه 3 بهمن 1392 11:54 PM
نويسنده: هيئت تحريريه
صفحه 46 الي 47 نسخه چاپي
فکه، سرزميني است که انسان را بدجوري شرمنده ميکند. آنها که رفتهاند ميدانند منظورم چيست. البته اين بدان معنا نيست که ديگر مناطق عملياتي جنوب و غرب کشور، اين گونه نيستند. آنها هم هر کدام جاي خود را دارند که اهلش را مجذوب خويش ميسازند. اما فکه حال و هواي عجيبي دارد. يکي از ويژگيهايش آن است که اغلب زائران فکه، ترجيح ميدهند با پاي برهنه، بر روي رملهاي داغ و سوزانش گام بردارند. آخر، آنجا را سرزمين مقدسي ميدانند؛ چرا كه مفاهيم مقدس ديني مانند: صلات ليل، دعا، جهاد، ايثار، ازخودگذشتگي، دفاع از قرآن و اهلبيت عليهم السلام و ... در آنجا تجلي يافته و با خون شهدا جاودان شده است. سرزمينهاي مقدس هم، آداب خاصي دارند. خداوند متعال، نخستين بار که بنا بود با موسي عليه السلام سخن بگويد، آن گاه که او را حيرت زده و سرگردان در بيابان ديد، از او خواست تا با پاي برهنه، به سرزمين مقدس «طوي» گام بگذارد1 و شايد از همان جا بود که اهل دل آموختند با پاي برهنه در سرزمينهاي مقدس، طي طريق کنند.
بگذريم. سخن از کربلاهاي جنوب بود و فکه. شايد بپرسيد مراد از بيان اين مقدمات چيست؟ بيست و اندي سال پيش از اين، در فکه و بسياري از مناطق عملياتي ديگر، رزمندگاني حضور داشتند که يک شبه ره صد ساله را پرواز ميکردند. از آن مردانِ مرد بسيار گفتهاند و بسيار شنيدهايم. اما آنچه مرا واداشت تا اين دلنوشته را بنگارم، برخورد به خاطرهاي بود از شهيدي که از او هيچ نميدانم، حتي نامش را. اما يقين دارم راهش و نحوة سلوكش دواي دردهاي بيشمار ماست؛ در روزگاري که همه در ماديات و منها کردن «خدا» از زندگيشان، گوي سبقت را از يکديگر ميربايند.
صداي انفجار آمد و سنگر رفت روي هوا.
هر چه صدايش زدم جواب نداد.
با بچهها رفتيم جلو.
سرش پر از ترکش شده بود.
جيبهايش را خالي کرديم.
يک کاغذ از جيبش پيدا کرديم که در آن نوشته شده بود:
گناهان هفته:
شنبه:
احساس غرور از گُل زدن به تيم مقابل.
يکشنبه:
زود تمام کردن نماز شب.
دوشنبه:
فراموش کردن سجده شکر يوميه.
سهشنبه:
شب، بدون وضو خوابيدن.
چهارشنبه:
در جمع با صداي بلند خنديدن.
پنجشنبه:
روي دست خوردن از فرمانده در سلام. نشد که يکبار ما زودتر به او سلام کنيم.
جمعه:
تمام نکردن صلواتهاي مخصوص جمعه و رضايت دادن به هفتصد تا!!!
آري آنها بحث «مشارطه»، «مراقبه» و «محاسبه» را از متن كتاب «معراج السعاده» به متن زندگي آورده بودند، تا توانستند، در شهادت گوي سبقت را از ديگران بربايند. روحشان شاد!
¨ پينوشتها
ـــــــــــــــــــــــــــ
1. سوره طه: 11-15