0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره سیزدهم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

زمان خودسازي
پنج شنبه 3 بهمن 1392  11:50 PM

زمان خودسازي



نويسنده: هيئت تحريريه

صفحه 30 الي 33 نسخه چاپي



اشاره: آيت الله حاج آقا رضا بهاءالدينى از معدود فقهايى است كه تمام ابعاد وجودى انسان را ارج مي‌نهاد و به پرورش و تربيت همه جانبه و شكوفا كردنِ آن مي‌پرداخت. اشتغال به فقه و اصول وى را از پرداختن به اخلاق دور نساخت و توجه به تربيت انسانى نيز او را به انزوا نكشاند. او اگر چه از تعلقات مادى خويش را رها ساخته بود، لكن گريز از تعلق او را به بى‌توجهى و بى‌تعهدى در برابر سرنوشت جامعه سوق نداده بود.

آن عارف وارسته به انديشه كردن و تفكر توجه ويژه‌اي داشت و با جلا دادن دل خود، جانش را از جلال و جمال الهى سيراب ساخته بود. هيچ كس گمان نمى‌برد اين عارف متخلق گوشه‌گير، در كوچه پس كوچه هاى شهر قم، اين همه از وقايع روز و جريانات زمان آگاه باشد و چنان به تحليل حوادث بپردازد كه تو گويى مسئول تيزبينى به تفسير سياسى نشسته است. چه انگيزه اى جز تعهد توأم با آگاهى اين زاهد رهيده از رنگ تعلق را، راهى ديار رهروى رهيده از بند حيات درشهر دورافتاده در كاشمر مى كند و به زيارت مزار مدرس - مرد ذكاوت ديانت و شجاعت - در دل خراسان مى كشاند! راستى، كدامين عارفى است كه به مردان دين و سياست اين همه ارج نهد و كدامين سياست دان دين آشنايى است كه چنين دراخلاق و عرفان غرق شود.

هر چند هميشه غفلت شده و آن طور كه شايد و بايد از محضر اولياي الهي استفاده نشده و گاهي هم كه استفاده شده گفتگوها مكتوب و ثبت نشده است و آيندگان از آن محروم شده‌اند. ولي بحمدالله متن موجود ازمعدود مصاحبه‌ها با آيت الله بهاءالديني است كه ثبت و ضبط نيز شده است.1 نظر شما را به بخش‌هايي از آن جلب مي‌كنيم:



پرسش:

چگونه و از كجا بايد خودسازي را آغاز كرد؟



آيت الله بهاءالديني:

پايه و اساس تمام كمالات انسان، توحيد و منشأ تمام بدبختي‌هاي او، شرك است. در ابتداي امر، بايد تمام كوششمان را به كار بنديم تا موحّد گرديم و خود را از هر گونه شرك پاك كنيم. البته از توحيد و برائت از شرك دم زدن، به زبان بسيار آسان است؛ اما در عمل بسيار مشكل است. اگر كسي از مرحله لقلقة زبان بگذرد و توحيد و ايمان را وجدان كند[= باتمام وجود دريابد]، گام بزرگي را در اين زمينه برداشته است. البته معارف اسلام و مدارج ايمان، مانند نور، مراتب و درجات مختلفي دارد كه بالاترين مرتبة آن مخصوص پيامبر و اولياي خداست و ما نمي‌توانيم به آن برسيم، ولي بايد در اين مسير بکوشيم تا خود را هر چه بيشتر به اولياي خدا نزديک كنيم.



پيامبر اکرم به مرتبة اقامة صلاتِ معراجي رسيد. صلاتي که در «اياک نعبد و اياک نستعين» آن، حصر عبوديّت خدا و سلب استعانت از ماسواي حق است، انقطاع از ماسوي الله است. اين صلات منتهاي تکامل بشري است. انسان بايد در نتيجه معارف، عبادات و ترک محرمات، به اين صلات برسد؛ صلاتي که با يک شرک هم منافات دارد، ما به هر اندازه در امور خود به غير خداوند توجه داريم، به همان اندازه هم با «اياک نعبد و اياک نستعين» فاصله داريم. بايد سعي کنيم تا اين فاصله کم شود و در عمل به حصر عبوديّت خدا و سلب استعانت از غير خدا برسيم، آن گاه تمام امورمان اصلاح مي‌شود.



پرسش:

در کدام مرحله از عمر آمادگي براي خودسازي بيشتر است؟



آيت الله بهاءالديني:

به اين سؤال بايد از دو بُعد جواب داد: طبيعي، اجتماعي. از نظر طبيعي، انسان تا حيات دارد، نبايد فرصت خودسازي را از دست دهد و هيچ‌گاه نبايد خود را فراموش کند. در لحظه لحظة عمر، انسان بايد به فکر خود باشد. البته ايّام جواني غنيمتي است که نبايد از آن غافل ماند و به سادگي آن را از دست داد؛ چون در اين ايّام، نفس براي ساخته شدن مستعدتر است و قواي انسان توان کامل دارد.



امّا از نظر اجتماعي، انسان بايد تا قبل از اينکه در اجتماع مسئوليتي قبول کند، خود را بسازد. زماني بايد مسئوليت اجتماعي قبول کند که خود را کاملاً ساخته و به اجتماع، نظر غيرالهي نداشته باشد؛ چرا که همراه با داشتن پست و مقام، خودسازي بسيار مشکل است و شخص غير خود ساخته هم به درد اجتماع نمي‌خورد. کسي مي‌تواند به اداي وظيفه بپردازد و به حال مردم مفيد باشد که هيچ‌گونه طمعي به اجتماع نداشته باشد، از اجتماع، مقام و موقعيت و منصب نخواسته باشد. مردم هم از چنين شخصي استقبال مي‌کنند و به خوبي ميان او و کسي که براي اکتساب پا به جامعه گذاشته است، فرق مي‌گذارند. اگر اين گونه باشد، ما در جامعه تنازع و مزاحمت نخواهيم داشت. البته ميان افرادي که قصد اکتساب ندارند، ممکن است اختلاف سليقه و رأي باشد، امّا منازعه و مزاحمت نيست.



پرسش:

امّا به نظر مي‌رسد انسان در ميان اجتماع و در برخورد با مردم و حوادث گوناگون اجتماعي بهتر به ضعف‌هاي خود پي‌مي‌برد و بيشتر به فکر درمان مي‌افتد.



آيت الله بهاءالديني:

مقصود اين نيست كه هرگاه انسان مي‌خواهد خود را بسازد، از اجتماع فاصله بگيرد و انزوا اختيار کند. مقصود من اين است که پيش از خودسازي و فراغت از خود، نبايد پست و مقام قبول کند. به عنوان مثال طلبه بايد در اجتماع باشد، با امور اجتماعي سر و کار داشته باشد، اما دوران تبليغ يا قبول مسئوليتش زماني است که براي اين کار آمادگي کامل پيدا کند. اگر ما قبل از تبليغ، خودمان را ساخته و از خود رها شده باشيم، هرگز تبليغ ما براي تأمين زندگي نمي‌شود و مردم هم از دعوت ما تنها اجراي مرسوماتشان را انتظار ندارند. تبليغ جان مي‌گيرد و به همان که بايد باشد، تبديل مي‌گردد. اگر قبل از قبولِ مسئوليت اجتماعي، خودمان را ساخته باشيم، هرگز در مسئوليّت، نان و آب،‌ نفوذ و قدرت، جستجو نمي‌کنيم.



اگر ما خود را بسازيم، تمام تعارضات و تزاحمات از ميان مي‌رود؛ چرا که منشأ تمام اينها شرک به خداوند متعال است. دستگاه خدا با اين رقابت‌ها نمي‌سازد. اگر شخص تسليم خداوند متعال باشد و به «اياک نعبد و اياک نستعين» ايمان داشته باشد، ممکن نيست شخص ديگري را تضعيف کند، مگر اينکه آن شخص نااهل باشد و اين بخواهد به وظيفه امر به معروف و نهي‌از منکر عمل کند.



انسانِ خود ساخته مي‌داند که زيد و عمرو، و تمام روابط اجتماعي، محکوم نظر خداوند متعال است. او از اينها چيزي نمي‌خواهد. البتّه خدا هم چنين فردي را به احسن وجه تأمين مي‌کند، به گونه‌اي که گويا افراد مأمور مي‌شوند که کارهاي او را انجام بدهند. بدون آنکه او دنبال افراد بدود و التماس و خواهش کند، افراد به سراغش مي‌آيند. نبايد تصوّر کرد که برآورده شدن احتياجات، تابع روابط اجتماعي است و با روابط حلّ مي‌گردد، نه، اين گونه نيست. روابط اجتماعي، خود، محکوم حکومت الهي است. اگر شخص خود را بسازد و الهي شود، بدون اين گونه روابط، افراد مانند يک مأمور کارهاي او را انجام مي‌دهند. خيال نكنيد اين سخن، تنها يك ادعاست، بلكه اضافه بر دلايل علمي، به تجربة ما هم رسيده است و ما تجربه کرديم و ديديم كه چنين است. روزي که آدمي مرد خدا بشود، علومي که در غير دستگاه الهي و در دانشگاه و فيضيّه نيست، نصيب انسان مي‌شود. فقط دستگاه خداوند است که توفيق چنين فيضي را دارد.



پس دوراني که انسان در جامعه توجّه به نواقص و معايب خود مي‌کند، اين دوران، دوران تبليغ نيست. بعد از فراغت از اينها، ايّام تبليغ مي‌رسد. انسان بايد در هر حال اجتماعي باشد، منتها دوران سازندگي و تبليغاتي او دوراني است كه خودش ساخته شده باشد. اين مرد خود ساخته، «كالجبل الرّاسخ» مي‌شود و ديگر توطئه‌هاي رنگارنگ و حوادث گوناگونِ اجتماعي در او اثر نمي‌كند.



پرسش:

كساني كه تا حدودي خود را ساخته‌اند، اگر بخواهند در همان حدّ، ديگران را بسازند، چگونه بايد اين كار را انجام دهند و قدم اوّل چيست؟



آيت الله بهاءالديني:

هيچ چيز به اندازة عمل انسان در ساختن ديگران مؤثر نيست. رفتار و حركات يك انسانِ وارسته، خود تبليغ به وارستگي است: «كونوا دعاة للنّاس بغير السنتكم». اين كه تمام روحانيت به حضرت امام توجّه دارند و ايشان را به عنوان الگو پذيرفتند، اين به خاطر ادعاهاي امام نيست، به خاطر عمل ايشان است. آنچه به ايشان اين جنبه را داده است، اعمال و رفتار ايشان است. ما بيش از شصت سال است كه امام را مي‌شناسيم. ايشان از ابتداي امر متعبّد بودند. در پنجاه سال پيش شايع بود ‌كه ايشان استاد فلسفه‌اند و براي افرادي مثل «مرحوم مطهري» تدريس مي‌كردند. در عين حال، همه مي‌گفتند: ما چنان مرد حكيمي كه تا اين اندازه به مسائل و معارف، ائمه عليهم السلام و اوضاع امور، آشنا باشد، سراغ نداريم. بي‌جهت نيست كه چنين توفيقاتي نصيب امام شده است.



از نظر اخلاق هم ايشان بي‌نظير بودند. شايد حدود 30 يا 25 سال ايشان با «مرحوم زنجاني» در جلسات فيضيّه شركت داشتند. هميشه پشت سر ايشان حركت مي‌كرد. حتي يك مرتبه ديده نشد كه بر ايشان پيشي بگيرد. جلسات نشست امام هم با شاگردانش تشكيل مي‌شد. مسئله استاد و شاگرد اصلاً براي امام موضوعيّت نداشت. ايشان نمي‌گفت: اينها شاگردان من هستند، نبايد با اينها بنشينيم. گاهي رياست جلسه هم به دست شاگردان مي‌افتاد، امام استاد جلسه بود، امّا جلسه را ديگران اداره مي‌كردند.



از نظر سياست و بينش اجتماعي هم كه جاي حرف نيست. زعامت و مرجعيّت عامّه «آيت الله بروجردي» تا حدود زيادي مرهون زحمات امام بود. ايشان صلاح مي‌ديدند كه بايد مرجعيّت در دست يك نفر متمركز باشد. روي همين اصل در اين جهت زياد كوشيدند. به هر حال، از ابتداي تأسيس حوزه علميه قم تاكنون ما براي امام نظير نيافتيم.



¨ پي‌نوشت‌ها

ــــــــــــــــــــــــــ

1. مصاحبه توسط نشريه حوزه درسال 1365 انجام شده است.

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها