آثار گناه
پنج شنبه 3 بهمن 1392 11:50 PM
سيد حبيب حسيني
صفحه 26 الي 29 نسخه چاپي
در آيات قران كريم و روايات اهلبيت عليهم السلام براي گناهان آثار متعددي ذكر شده كه برخي از آنها را برميشماريم:
¨1. كاهش قواي عقلي
قواي عقلي و فكري هر انساني ثابت و پايدار نيست، بلكه متناسب با اعمالي كه از او صادر ميشود، اين قوا شدت يا ضعف پيدا ميكند. گناه از اموري است كه باعث ضعيف شدن قواي عقلي و فكري انسان ميشود؛ چرا كه عقلانيت انسان از جنس نور است و گناه توليد كنندة ظلمت و اين دو با هم جمع نميشوند. از پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده: از مستي گناه بپرهيز؛ چرا كه براي گناه هم جنوني مانند جنون شراب وجود دارد، بلكه جنونش شديدتر است.1
¨2. فراموشي
همه ديدهايم كه انسانها از نظر قوه حافظه برابر نيستند، اموري در زياد و كم شدن حافظه تأثير دارند كه از آن جمله معصيت الهي است. بنابر روايات اهل بيت عليهم السلام معصيت باعث از بين رفتن محفوظات انسان ميشود. ابن مسعود از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل ميكند: «از گناهان بپرهيز، چرا كه گناهان از بين برنده خيرات هستند. وقتي بنده گناه ميكند، به سبب انجام آن، علمي را كه ياد گرفته بود، فراموش ميكند».2
¨3. قساوت قلب
يكي از اموري كه در سعادت انسانها نقش كليدي دارد، داشتن قلبي تأثيرپذير و رقيق است. اگر قلب انسان را قساوت فرا بگيرد، ديگر از امور لطيف و ظريف و نوراني تأثير نميپذيرد؛ در نتيجه بسياري از امور كه باعث تنبّه و رشد ديگران است، در رشد و ترقي او تأثيري ندارد. آدمي با دلي نرم و رقيق به دنيا ميآيد و خودِ اوست كه با اعمالي مانند انجام گناه باعث قساوت قلب خود ميشود؛ چنان که در سوره مطفّفين ميخوانيم: «كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ»3؛ چنين نيست كه آنان مىپندارند، بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دلهايشان نشسته است».
در روايات آمده است: هرگاه بنده گناهي انجام دهد، نقطه سياهي در دل او ايجاد ميشود. اگر توبه كرد، پاك ميشود و اگر به گناه خود ادامه داد، آن نقطه سياه زيادتر ميشود، تا اينكه همة قلب را فرا ميگيرد و در اين موقع است كه ديگر او رستگار نميگردد.4
انساني كه دچار قساوت قلب گردد، نه تنها با خالق خود مشكل پيدا ميكند، بلكه در ارتباطات خانوادگي و اجتماعي خود نيز دچار مشكل ميشود. انساني كه دل او سخت شده، نميتواند از احساسات لطيف و پاك برخوردار باشد و در نتيجه زندگي سرد و خشني خواهد داشت.
¨4. زوال نعمتها
يكي از آثار مهمي كه گناهان در زندگي هر فرد يا اجتماعي ميگذارد، از بين رفتن نعمتهايي است كه خداوند به آنان عطا فرموده است. آري، پايداري بسياري از نعمتهاي الهي مشروط به انجام ندادن گناه و اطاعت از اوست؛ چنان كه در قرآن كريم ميخوانيم: «وَ لَوْ أنَّ أهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ5؛ و اگر اهل آبادىها ايمان مىآوردند و پارسايى مىكردند، حتماً بركاتى از آسمان و زمين بر آنان مىگشوديم، اما (آنان حق را) تكذيب كردند. پس به سبب آنچه همواره انجام ميدادند، گرفتارشان كرديم».
¨5. نزول بلاها
بدون شك هر امري كه در عالم اتفاق ميافتد، بدون علت نيست؛ از آن جمله بلاها و مشكلاتي است كه بر سر راه افراد يا جوامع پديدار ميشود. اگر انسانها در مدار بندگي خداوند قدم بر ميداشتند، از بسياري از بلاها و مشكلات در امان بودند و همواره در حفظ و حراست خداوند به سر ميبردند. اما بر اثر انجام گناه و معصيت الهي مستحق نزول بلا ميشوند. در سوره شورا ميخوانيم: «وَ ما أصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير؛ٍ6 و هر مصيبتى به شما رسد در اثر دستاورد خودِ شماست! و بسيارى (از خطاهاى شما) را (خدا) مىبخشد».
¨6. ركود اقتصادي
دغدغة همه انسانها داشتن وضعيت خوب اقتصادي و قدرت خريد بالاست. به همين جهت، وقت زيادي را صرف افزايش درآمد ميكنند، اما در بسياري از موارد، درآمد آنان متناسب با مقدار نيرويي كه صرف ميكنند، نيست و نيازهايشان را برطرف نميكند. به هر دري ميزنند، نتيجه نميگيرند و حتي در بعضي موارد، كار به ورشكستگي اقتصادي ميانجامد. يكي از علتهاي مهم برخي از اين ناكاميها، گناهاني است كه انجام شده است. از نگاه دين، رزق در عوالم بالا، براي انسانها مقدر و تعيين ميشود و يكي از موارد تأثيرگذار بر تقدير رزق و روزي، رعايت يا عدم رعايت تقواي الهي است؛ و همانگونه كه در بند (4) يادآور شديم در قرآن كريم، سوره اعراف به همين امر اشاره شده است.
همچنين در سوره مباركه طلاق ميخوانيم: «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحتَسِبُ؛ و هر كس تقواى الهى پيشه سازد، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىكند * و او را از جايى كه گمان ندارد، روزى مىدهد».
امام صادق عليه السلام نيز ميفرمايد: «همانا مؤمن گناه ميكند و بر اثر آن، از رزق و روزي خود محروم ميشود».7
در سطح كلان جامعه نيز رونق اقتصادي، مشروط به رعايت احكام اسلامي از جمله قوانين اقتصادي آن است. اگر در جامعه اسلامي، ربا زياد شود و امنيت سرمايهگذاري با دزديها از بين برود، اين جامعه هرگز رنگ اقتصاد سالم و بالنده را به خود نخواهد ديد و به تعبير قرآني بركت از معاش جامعه دور ميشود.
¨7. كوتاه شدن عمر
آرزوي بسياري از انسانها داشتن عمر طولاني است. عمر هم از اموري است كه در عوالم بالا براي انسانها مقدر ميشود و برخي از اعمال مانند صلة رحم، عمر را طولاني و برخي گناهان هم عمر را كوتاه ميكنند.
در روايات وارد شده كه كوتاه شدن عمر و مرگ انسانها به سبب گناه، بيشتر از مواردي است كه انسان با مرگ طبيعي بميرد و كساني كه به خاطر احسان عمر ميكنند، بيشتر از انسانهايي هستند كه به عمر طبيعي زندگي ميكنند.8 به عبارت ديگر، علت بسياري از مرگها گناه است، و علت بسياري از زنده ماندنها نيز احسان كردن به ديگران است، نه عمر اوليهاي كه خداوند براي آنها قرار داده است.
¨8. محروميت از ارتباط با خدا
همه انسانها بر اساس فطرت خداجو و بينهايت طلب خود، نياز شديدي به ارتباط با خداوند متعال دارند، تا از رهگذر انس با او، نيازهاي روحي، عاطفي و حتي روزمرة خود را برآورده سازند و از دلي آرام و مطمئن برخوردار باشند و احساس امنيت و خوشبختي و ترقي فكري و روحي كنند؛ اما كم هستند كساني كه از اين نعمت بزرگ الهي برخوردار و از سفرة انس الهي متنعم باشند. برخي انسانها هر چند به ظاهر نماز هم ميخوانند، اما از ارتباط حقيقي با خداوند محروماند و در نتيجه زندگيشان آكنده از فشارها و ناراحتيها و بن بستهاست.
در بررسي علت دوري از خداوند، باز به گناه برميخوريم. آري، باز ميبينيم كه نافرماني كردن از اوامر و نواهي او، باعث ميشود كه ما را از خلوت كردن و همنشيني با خودش محروم كند كه در واقع محروميت از همه چيز است. سيدالشهداء عليه السلام در دعاي عرفه چنين زمزمه ميكند: «الهي آن كه تو را يافت، چه چيزي را از دست داد و آن كس كه تو را از دست داد، چه چيزي را پيدا كرد».9 حضرت علي عليه السلام ميفرمايد: «از تبعيت شهوات بپرهيزيد كه شما را از ياد خداوند غافل ميكند».10
همچنين در بررسي علت محروميت از نماز شب كه از مصاديق مهم و بارز ارتباط با خداوند است، به گناه برخورد ميكنيم كه امام صادق عليه السلام ميفرمايد: «همانا آدمي گناه انجام ميدهد و به سبب آن از نماز شب محروم ميشود. همانا سرعت تأثيرگذاري عمل بد در صاحبش، بيش از تأثير چاقو در گوشت است».11
آري، اگرچه خداوند را نمي توان با چشم سر ديد، اما مي توان او را با همه وجود حس كرد و از جمال و جلال او لذت برد. ميشود ساعتها با او خلوت كرد و از همنشيني با او خسته نشد. ميتوان همه دردهايمان را با ياد او درمان كنيم. اما شرط اساسي آن پاك بودن از ظلمت گناهان است. دل آلوده به گناه، از ارتباط و اتصال با مبدا هستي محجوب است؛ چنان كه در آيه شريفه ميخوانيم: «كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ؛12 هرگز چنين نيست قطعاً در آن روز آنان از (ملاقات) پروردگارشان منع شدهاند».
در تفسير نمونه در ذيل همين آيه شريفه ميخوانيم: «گرچه بسيارى از مفسران كوشيدهاند كه در آية "كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ" چيزى در تقدير بگيرند و بگويند: اين گنهكاران از رحمت خدا محجوب مىشوند و يا از احسان و كرامت و ثواب او؛ ولى ظاهراً آيه هيچ نياز به تقدير ندارد. آنها به راستى محجوب از پروردگار مىشوند و در حالى كه نيكان و پاكان به جوار قرب او راه مىيابند و از لذت ديدار محبوب و شهود باطنى او كه برترين لذت ممكن است، بهرهمند مىگردند، اين دوزخيان بىايمان و گنهكار از اين فيض عظيم و نعمت بىنظير محروماند.
بعضى از مؤمنان پاكدل حتى در اين جهان به فيض ديدار او متنعم مىگردند؛ در حالى كه مجرمان كوردل در اين جهان نيز از اين فيض محروماند. آنها دائماً در حضورند و اين بىبصران تاريكدل، دورند! آنها از مناجات با او چنان لذتى مىبرند كه با هيچ بيانى قابل توصيف نيست؛ در حالى كه اينها چنان در نكبت گناهان خود غرقاند كه راه نجاتي ندارند و به گفته حافظ شيرازي:
تو كـز سراى طبيعت نمىروى بيرون
كجا به كوى حقيقت گذر توانى كرد؟!
جـمـال يار ندارد حجـاب و پرده، ولى
غبـار ره بنشـان تا نظـر تـوانى كرد!13
¨9. مستجاب نشدن دعاها
برخي ميپرسند چرا هر چه دعا ميكنيم و از خداوند مطلبي را ميخواهيم، مستجاب نميشود؟
در جواب اين سؤال نكات فراواني را بايد متذكر شد، اما اجمالاً عرض ميكنيم كه گاهي علت آن، گناهي است كه انجام دادهايم و نتيجة آن، برآورده نشدن دعا و خواسته ما شده است. در دعاي كميل از خداوند ميخواهيم كه خداوند گناهاني را كه باعث حبس دعا ميشود، بيامرزد: «اللهم اغفر لي الذنوب الّتي تحبس الدّعاء».14
از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمودند: «به درستي كه بنده از خداوند حاجتي را طلب ميكند و استحقاق استجابت آن را هم دارد، اما گناهي مرتكب ميشود و خداوند تبارك و تعالي به ملك ميفرمايد: حاجت او را برآورده نكن و او را محروم كن؛ چرا كه او با گناهش، خود را در معرض سخط و عذاب من قرار داد و مستحق محروميت شد».15
ادامه دارد...
¨ پينوشتها
ـــــــــــــــــــــ
1. بحارالانوار، ج 74، ص 501.
2. بحارالانوار، ج70، ص 773.
3. سوره مطففين: 14.
4. الكافي، ج2، ص271؛ وسائلالشيعة، ج 2، ص 791؛ تفسير نمونه، ج26، ص 662.
5. سوره اعراف: 96.
6. سوره شوري:3.
7. كافي، كتاب الايمان و الكفر، باب الذّنوب، ح11.
8. مستدركالوسائل، ج11، ص327.
9. مستدركالوسائل، ج11، ص327.
10. همان، ص347.
11. الكافي، ج2، ص272.
12. سوره مطففين: 15.
13. تفسير نمونه، ج26، ص268.
14. ر.ك: الكافي، ج2، ص447.
15. بحارالانوار، ج73، ص329