حضرت يونس عليه السلام در آيينة قرآن
پنج شنبه 3 بهمن 1392 11:43 PM
قرآن كريم براي حضرت يونس عليه السلام چهار مقام و منزلت بر ميشمارد:
1- مقام نبوت
نبيّ کسي است که وحي بر او نازل ميشود و آنچه را که به وسيله وحي دريافت ميدارد، چنانچه مردم از او بخواهند، در اختيار آنها قرار ميدهد10.
2- مقام رسالت
مقام رسول، بالاتر از مقام نبي است. مقام رسالت يعني مقام ابلاغ وحي و تبليغ و نشر احکام خداوند و تربيت نفوس از طريق تعليم و آگاهي بخشيدن. پس رسول موظف است که در حوزه مأموريت خود به تلاش و کوشش بپردازد و براي دعوت مردم به سوي خداوند و ابلاغ فرمان او کوشا باشد و براي يک انقلاب فرهنگي، فکري و عقيدتي آماده باشد11. حضرت يونس عليه السلام نيز با دارا بودن اين مقام،12 به هدايت و تعليم و تزکيه و رهايي قوم خود از يوغ بتپرستي، عناد و کفر پرداخت و در ساليان طولاني رسالت خود، از اين مهم باز نايستاد.
3- مقام اجتباء(برگزيدگي)
اين مقام به بعضي از مرسلين و اولياي الهي تعلق ميگيرد. همانطور که در ادامه آيات مورد نظر به اين مقامات اشاره شده است13.
كلمه «اجتباء» با توجه به ماده آن به معناي جمع كردن همراه با انتخاب خاص و امتياز خاص و اختيار ميباشد.14
4- مقام صالحين
معناي صَلاح: هر چيزي که از فساد سالم باشد، شامل اين کلمه ميشود و معناي اين کلمه، ضدّ فساد است. صلاح در سه چيز تحقق مييابد: ذات، عقيده و عمل. اما غالباً از آن در عمل و فعل انسان استفاده ميشود. صلاح در قرآن، هم در مقابل فساد آورده ميشود و هم در مقابل گناه. صلاح مطلق که به معناي مطلق شايستگي است، قدم اول و مرحله اول براي رسيدن به کمال است. براي اينکه اعمال انسان مورد رضايت خداي تعالي قرار گيرد، اولين قدم آن است که اعمال انسان آلوده به فساد و گناه نشود. براساس آيات قرآن آخرين درجات قرب حق تعالي نيز با تحقق عمل صالح همراه ميباشد. بايد دانست که صلاح در عمل، فقط بعد از اصلاح باطن و عقيده و قلب ميسر ميشود. آثار و نتايجي که براي اين مرتبه از صلاح در قرآن آمده، عبارت است از: بهشت برين، توبه کردن خدا براي بنده، پاداش دو برابر و بيمنت، نور، تبديل شدن گناهان به نيکيها15.
واژه صالح اسم فاعل است و در قرآن گاهي براي توصيف عمل آورده ميشود؛ مثل: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»16. عمل صالح در اين گونه آيات، به شايسته بودن عمل در نزد خدا اطلاق ميشود و عملي را گويند که مورد رضايت او قرار گرفته است. گاهي هم شخص و فردي را توصيف ميکند؛ مثل: «فَاجْتَباهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحينَ»17. معناي آيه چنين ميشود که در وجود اين بزرگواران، شايستگي و خوبياي هست و لذا مورد رضايت باري تعالي قرار گرفتهاند18. از آيات استفاده ميشود که مقام صالحان، مقامي بس والا و عظيم است.
قرآن کريم در وصف افرادي که اطاعت کامل و بيچون و چرا از خدا و رسولش دارند، ميفرمايد: «فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ الله عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً19؛ كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، (در روز رستاخيز،) همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده، از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان؛ و آنها رفيقهاى خوبى هستند!»
مهم اين است که گروه زيادي از اوليا و انبياي الهي خواستار رسيدن به مقام صالحان از حق تعالي بودهاند؛ مانند حضرت ابراهيم عليه السلام که در دعاي خود به حق تعالي عرضه ميدارد: «رَبِّ هَبْ لي حُكْماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحينَ20؛ پروردگارا، به من علم و دانش ببخش، و مرا به (صف) صالحان ملحق كن!» و نيز حضرت يوسف در واپسين دعاي خود در سوره يوسف عليه السلام: «رَبِّ قَدْ آتَيْتَني مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَني مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّني مُسْلِماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحينَ»21. يا در دعاي بعضي از مؤمنان حقيقي، معيّت و همراهي با صالحين از خداوند متعال خواسته شده است: «وَ ما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحينَ22؛ چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسيده است، ايمان نياوريم، در حالى كه آرزو داريم پروردگارمان ما را در زمره صالحان قرار دهد؟!»
اين بزرگواران فراز نهايي و غايي دعاي خود را ملحق شدن به صالحين قرار ميدادهاند و از خداي تعالي با وجود تمام عناياتي که به آنان مرحمت داشته، باز ملحق شدن به صالحين را از مقام ربوبي درخواست ميکردند. جاي تأمل دارد که جايگاه واقعي اين مقام در نزد خداوند تبارک و تعالي چيست؟ مرحوم علامه طباطبايي قدس سره به اين نکته اشاره کرده که مراد از صالحين، حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه طاهرين عليهم السلام ميباشند. ايشان براي اين مطلب به آيه: «إِنَّ وَلِيِّيَ الله الَّذي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحينَ»23 استشهاد ميکند و ميافزايد: در اين آيه حضرت رسول اعظم صلي الله عليه و آله و سلم، ولي و سرپرست خود را خدا ميداند و از ظاهر اين آيه استفاده ميشود که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم همان کسي است که دارنده صلاح مورد نظر در آيه است24.
از اين رو به نظر ميرسد كه مصداق بارز و اعلاي «صالحين»، پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه طاهرين عليهم السلام باشند و ساير انبيا و اولياي الهي نيز هميشه در آرزوي آن بودهاند.
ادامه دارد..