0

متن نشریه (دو ماهنامه) خلق - شماره یازدهم

 
yahagg118
yahagg118
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : فروردین 1390 
تعداد پست ها : 1092
محل سکونت : قم

پرورش استعداد عام
پنج شنبه 3 بهمن 1392  8:09 PM

مصاحبه با حجت الاسلام محمد سلطاني
صفحه 46 الي 49 نسخه چاپي
خلق: بسم الله الرحمن الرحيم ضمن تشكر از حضرت‌عالي! چنان كه مي‌دانيم، آيت الله العظمي بهجت قدس سره هم فقيه بودند و هم سالك. آيا اين دو موضوع نزد ايشان تفكيك شده بود؟ يا در هم تأثير داشتند؟
فكر مي‌كنم كه فقه شيعه از هزار سال پيش حركتي تكاملي را شروع كرد‌ و علما يكي بعد از ديگري اين راه را ادامه دادند. حركتي معرفتي و عرفاني هم از زمان مرحوم آسيد علي شوشتري به تعليم رجل غيبي شروع شد و اين روند، با چند واسطه به مرحوم قاضي طباطبائي و بعد به آقاي بهجت رسيد. تا قبل از آقاي بهجت جنبه معنويات از جنبه علمي و فقهي متمايز بودند. البته بزرگان ما، هم فقيه، هم سالك بودند؛ ولي اين دو در آقاي بهجت تلاقي كرد و تركيب شد. اگر به تأليفات ايشان نگاهي كنيم، مي‌بينيم كه فقه ايشان از سلوك ايشان تأثير پذيرفته است كه توضيح آن در اين مجال نمي‌گنجد سلوك او هم به نحو ديگري بود. آن نحو سلوكي را كه در مثل مرحوم آقاي كشميري يا بزرگان ديگر مي‌بينيم، در آقاي بهجت نمي‌بينيم؛ مثلاً آقاي بهجت هيچ وقت به هيچ كس نگفت كه فلان ذكر را به عدد فلان با شرايط فلان بگو. يا مثلاً مي‌فرمودند به آنچه مأثور است و در روايات آمده، رجوع كنيد و به قلب خودتان مراجعه كنيد و ببينيد به گفتن كدام ذكر مايل است؛ همان را بخوانيد. در اذكار بر صلوات و استغفار بسيار تأكيد داشتند كه اينها تقريباً عام است؛ يعني روية سلوكي به عام ارائه مي‌كردند، روية خاصي است كه اگر كسي دقت كند، مي‌بيند تحت تأثير خاص فقه است. بنابراين سلوك و فقه در آقاي بهجت جدا نبود؛ تركيب شده بود.
خلق: اينكه ايشان به ذكر خاصي يا عدد خاصي سفارش نمي‌كردند و مي‌فرمودند به آنچه مي‌دانيد عمل كنيد، آيا مفهومش اين است كه اعتقادي به استاد در سير و سلوك نداشتند؟
ببينيد، سلوك به معناي خاص، استعداد خاصي مي‌طلبد و نوعاً بزرگاني كه در اين مسير به جايي رسيدند، از بدو تولد يا حتي قبل از تولد مورد عنايت بودند و استعداد داشتند. آقاي بهجت قدس سره، آسيد عبدالكريم كشميري قدس سره، آسيد رضا بهاءالديني و امثال اينها از همين افرادند. اما عموم افراد، استعداد سلوك به اين معنا را ندارند. لذا آيت الله كشميري به همه افراد ذكر نمي‌داد. شاهكار آقاي بهجت ارائه شاكله‌اي است كه براي هر كسي، در هر مكاني، با هر شرايطي مفيد است. اركان اين شاكله از ضروريات است و احتياج به هيچ استادي ندارد. اين شاكله استعداد خاص سلوك را پرورش مي‌دهد. لذا مي‌فرمودند: به معلومات خود عمل كنيد و به وقتش به شما خواهند گفت. اين همان پرورش استعداد عام براي رسيدن به استعداد خاص است كه در اين شاكله پرورده مي‌شود. البته اين شاكله با پشتوانة روحي ايشان ارائه شده است و هيچ بعيد نيست كه ايشان اين شاكله را انشا كرده باشند، به اين معنا كه هر كس به اين شاكله بگرود و ايمان بياورد و با دقت از آن پيروي كند، و لو استعداد خاصي براي سلوك نداشته باشد، به استعداد خاص مي‌رسد و پس از بلوغ، مبادي عالي اين استعداد خاص را جذب خواهد كرد و در مدار خاص قرار خواهد گرفت. در اينجاست كه استاد خاص مطرح مي‌شود. مسئله داشتن استاد، در اين مقطع مطرح مي‌شود. بنابراين چون شالودة اين روش سلوكي، متقن و از ضروريات است، و راهي است كه حتماً بايد طي شود، از اين رو احتياج به استاد نيست.
خلق: اشاره‌اي فرموديد به مرحوم قاضي آيا ايشان در فرمايش‌ها و در حركات خود، نحله نجف را ترويج مي‌كردند و چيزي در مورد آن گفته‌اند؟
آيت الله بهجت روش خاصي داشتند. اولاً، اسم هيچ احدي را نمي‌آوردند، مگر به ندرت حتي از مرحوم آقاي قاضي، تعبير استاد مي‌كرد كه ديگر مخاطبان نوعاً متوجه نمي‌شدند. تقريباً مي‌شود گفت كه ايشان دنبال گسترش آن رويه بودند. بر «معرفت نفس» خيلي تأكيد داشتند و مي‌فرمودند خودشناسي نعمت بسيار بزرگي است. بر «مراقبه» بسيار تأكيد داشتند، منتها اين الفاظ را به كار نمي‌بردند. اصلاً يك ويژگي‌شان اين بود كه الفاظ رايج را به كار نبرند و خيلي مراقب بودند كه آن را به كار نبرند. اين نكته هم خيلي قابل دقت است. شايد اين مخصوص خود ايشان بود؛ چون مرجعيت داشتند و نبايد به گونه‌اي عمل مي‌كردند كه مثل مراجع سابق يا مثل استاد خود رجم به تصوف بشود. منشأ اينكه به برخي از علماي ما نسبت تصوف دادند، چه بسا همين الفاظ باشد و ايشان شايد به همين جهت الفاظي را كه رايج و مشترك در ميان اهل تصوف و نيز در ميان ماست، كمتر به كار مي‌بردند.
خلق: به شيوه تربيت و شاگردپروري‌شان هم اشاره بفرماييد.
ايشان تأكيد زيادي داشتند كه: «كونوا دعاة الناس بغير السنتكم». روش تربيت ايشان زواياي مختلف داشت. يك زاويه‌اش اين بود كه به چيزي كه به ديگران مي‌گفتند، عمل مي‌كردند.
نكته ديگر آن است كه آيت الله بهجت براي همان شاكله‌اي كه در بحث قبل اشاره كردم كه براي پرورش استعدادهاي عام در نظر داشتند در همان راستا با ترتيب دادن مجلس روضه و برگزاري نماز جماعت، كه كاملاً تركيب فقه و معرفت بود، استعداد عام را پرورش مي‌دادند. لذا به بعضي گفته بودند كه شركت در همين روضه و نماز ما براي شما كافي است. سالك دو سلوك دارد: سلوك در خلوت و سلوك در جلوت. با حضور در مجلس اهل‌بيت و نماز جماعت و در واقع مي‌خواستند سلوك در جلوت را تعليم نيز دهند. ايشان سعي كردند خيلي از زاويه‌ها را عملاً نشان بدهند؛ مثلاً ايشان در مجلس روضه مي‌نشستند، اين در حالي است كه سالك نبايد تمركز حواس و حال حضور را از دست بدهد اين رفتار در حقيقت جنبه تعليم داشت.
اگر در تصاوير ايشان دقت شود، ملاحظه مي‌كنيد كه آيت الله بهجت، به هيئت‌هاي مختلفي مي‌نشستند كه نحوه سلوك در مجامع عمومي با هيئت‌هاي خاصي است؛ چون در مجامع عمومي روح انسان داراي صادرات و وارداتي است كه سالك بايد آنها را كنترل كند و هيئت‌هاي بدني هم در اين زمينه مؤثر است.
گاهي با صداي بلند مي‌گفتند آنچه را كه ما انجام مي‌دهيم، انجام دهيد و آنچه را كه ما نمي‌كنيم، نكنيد، مگر اينكه يقين كنيد ما اشتباه مي‌كنيم. اين كلام ناظر به همين است كه خودشان عمل مي‌كردند.
نحوة تعامل ايشان با افراد هم به گونه‌اي بود كه احدي نمي‌تواند بگويد من منتسب به ايشان هستم. بنده هيچ وقت نمي‌توانم به يقين بگويم كه من با ايشان ارتباط معنوي داشته‌ام، با اينكه ايشان راهنمايي هم مي‌كردند. اين هم يكي از زاويه‌هاي شخصيتي ايشان بود كه كسي نتواند بعدها سوء استفاده‌اي كند.
با چشم راهنمايي مي‌كردند و مي‌فرمودند ما اشخاص را با چشممان راهنمايي و هدايت مي‌كنيم. گاهي رفقا مي‌گفتند كه اگر مي‌خواهيم بدانيم الآن پيش خدا چه وضعيتي داريم، بايد برويم آقاي بهجت ما را ببيند. هرگاه اعمال اين روش امكان‌پذير نمي‌شد، آن‌گاه در جملات بسيار مختصري ممكن بود كه سخني را گوشزد كنند و تذكري به شاگردان بدهند. گفتارشان هم خيلي دقيق و حساب شده بود. يك بار بنده سؤالي راجع به يكي از بزرگان داشتم. سؤال را نوشتم و به ايشان دادم. فرمودند اين نامه پيش ما مي‌ماند. چند روز بعد، در حرم با آقا حركت مي‌كرديم كه شخصي آمد و همان سؤال را از آقا كرد. من ديدم كه آقا با صداي بلند آن سؤال را جواب دادند تا من هم بشنوم.
خلق: تصور بعضي اين است كه اگر كسي اهل سير و سلوك است، ديگر كاري به مسائل سياسي ندارد. نظر آيت الله بهجت در مورد مسائل سياسي چگونه بود؟
گاهي وقت‌ها مي‌فرمودند: آنها كه ما را شناختند؛ كه شناختند آنها كه ما را نشناختند، بروند بشناسند. شايد ظالمانه‌ترين تعبيرها نسبت دادن بي‌اعتنايي سياسي به ايشان باشد. درس ايشان آميخته به هوشياري‌هاي سياسي بود. سياست در كلام ايشان بر دو قسم بود. يكي سياست معاويه‌اي و انگليسي است كه اين را به شدت مي‌كوبيدند و به شدت هوشياري مي‌دادند كه به وسيله سياستمداران انگليسي و غربي اغوا نشويد. گاهي وقت‌ها هم از آنها تعبير به وحوش مي‌كردند. آن قدر كه او اصرار داشت به هوشيار بودن در اين مسائل، كه كمتر سياستمداران اين گونه تأكيد دارند. سياست ديگر، تركيب فقه و معرفت است كه چنين سياستي را عين ديانت مي‌دانستند. ايشان دو بيانيه براي مسئله انتخابات دادند و شرايطي را تعيين كردند و گفتند اگر كسي اين شرايط را دارد، واجب است نامزد شود و بر ديگران هم واجب است به او رأي بدهند. يا فرمودند كه مثلاً اگر كسي آن شرايط را نداشت و شما مي‌دانيد كه بعضي از فاقدين شرايط رأي خواهند آورد، بايد نگاه كنيد كه دول كفر چه كار مي‌كنند. ما هم مي‌دانيم كه قطعاً كار آنها خلاف عقل و شرع است. اينجا رويه‌اي را انتخاب كنيد كه مخالف روية دول كفر باشد. اين حرف سياسي نيست؟ يا فرمودند كه به احزاب نگاه كنيد و ببينيد كدام يك به ولايت اميرمؤمنان نزديك‌تر است، كدام به كفر تشبّه كمتر دارد، كدام داراي روح انتظار مهدي است، نفاق كدام كمتر است، كدام يك از دين كسر مي‌كند، و كدام نمي‌كند به همان التزام داشته باشيد. آيا اينها حرف سياسي نيست. بنابراين نسبت دادن چنين سخني به ايشان صحيح نيست، منتها برداشت بنده از رويه او اين است كه مرجعيت نبايد به ريز مسائل بپردازد و خودش اسباب تفرقه بشود. مرجعيت بايد حالت پدر را براي همة احزاب و گروها داشته باشد و آن وقت با تعيين وصفي نه تعيين اسمي، مردم را هدايت كند به سوي حزبي كه بايستي مردم از آن پيروي كنند. نوعاً انتظار جامعه اين است كه مرجع بايد در ريز مسائل داخل شود؛ اما مرجعيت كارش اين نيست. گاهي نزاع، ميان دو گروه شيعه است كه با استنباط از منابع اوليه يعني قرآن و روايات، و با ارجاع دادن اختلاف به قرآن و سنت، آنان را به سوي وحدت سوق دهد تا اختلاف برچيده شود، نه اينكه خود او هم وارد نزاع شود. اما گاهي هم ما در يك طرف ايستاده‌ايم و كفار در طرف ديگر. در اينجا مرجعيت وارد مي‌شود. در اينجاست كه به هيچ وجه نمي‌شود به كفار اعتماد كرد. بنابراين نقش مرجع در اختلافات، همانند نقش پدر در خانواده است.
نكته‌اي ديگري كه خيلي روي آن تأكيد مي‌كردند، اين بود كه مي‌فرمودند: ما تابع، واقع نمي‌شويم، بلكه متبوع واقع مي‌شويم. نوعاً در جامعة ما امروز روحانيِ تابع مي‌خواهند؛ يعني همة گروه‌ها مي‌خواهند كه از معتقدات آنها تبعيت كنند. از طرف ديگر، آقا شهرت گريز بودند. در اين بيست سال كه بنده با او آشنايي داشتم، هيچ‌گاه نگفت كه فلان كردم، فلان كتاب را نوشتم. ايشان با اينكه حضور داشت، ولي سعي مي‌كرد ديده نشود. ايشان قائل بودند كه امور مسلمين اصلاً نبايد بر زمين بماند و برداشت من از بعضي سخنان او در بعضي درس‌ها - مانند دروس خمس يا زكات - اين بود كه حتي اگر فقيه هم نباشد، بايستي امور مسلمين اداره شود و گروهي بايد براي اداره امور قيام كنند. بنابراين ايشان با سياست معاويه مخالف بود و به اين معنا، سياست مدار نبود؛ اما سياستي كه علوي است و برگرفته از معيارهاي فقه است، مورد توجه ايشان بود. در اين زمينه مي‌توان به درس جهاد رجوع كرد. در اين كتاب، اصولي را ايشان ترسيم كردند كه تحول بزرگي در كتاب جهاد محسوب مي‌شود. البته ايشان به اختصار سخن گفته‌اند و بايد مطالب پرورش يابند. كتاب جهاد ايشان براي خيلي از مسائل حكومتي و نظامي و اداري و مديريتي مي‌تواند كاربرد داشته باشد.
خلق: از ايشان كرامات فراواني سرزده مشي ايشان در مورد اين موضوع چگونه بود؟
ما نمي‌دانيم كه آيا ايشان بعد از ارتحالشان همان نظر سابق را دارند. ترديدي در كرامات ايشان نيست، ولي خيلي حساس بودند كه در اين زمينه گفتگو نشود و حتي اگر شخصي مي‌گفت، تنبيه باطني مي‌شد. ظهور كرامات از ايشان به دو منظور بود: يا براي آن بود كه شخص، ثابت قدم شود تا اين راه را برود و عقيده‌اش محكم بشود، يا مي‌خواست خدمتي به او بكند كه شديداً گرفتار شده بود و گرفتاري‌‌اش مانع راهش بود كه مي‌خواست اين مشكل، شخص گرفتار را زمين بزند. ايشان در اين موارد كرامت را ظاهر مي‌كردند. نوعاً هم كرامت را طوري ظاهر مي‌ساختند كه آن شخص نفهمد از ناحيه آقاي بهجت بوده است.
خلق: از اينكه وقت گران‌بهاي خود را در اختيار ما گذاشتيد متشكريم.
بحث اركان شاكله سلوكي براي پرورش استعداد خاص در شماره بعد تقديم مي‌شود. انشاءالله

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها