تاويل عشق در گفتار و كردار آيت الله العظمي بهجت قدس سره
پنج شنبه 3 بهمن 1392 7:52 PM
نويسنده: محمد جواد رودگر
صفحه 32 الي 37 نسخه چاپي
اشاره: شناخت و شناساندن انديشه و بينش و گرايش عالماني ربّاني چون حضرت آيت الله العظمي بهجت قدس سره، دشوار است، اما تفسير و تأويل عشق كه مقولهاي شهودي است نه شنيدني و شناختي، و مفهومي از سنخ مشاهده و تجربه است نه مشافهه، دشوارتر است؛ لكن بازشناسي و شناخت اجمالي با رهيافتي به كلام و كردار اين بزرگمرد عرصه عشق و عرفان و فقيهِ به فناباريافته، ميتواند تصور و تفسير و تصديق و تأويل جامع و كامل را - كه بدون آفات نظري و آسيبهاي عملي «عشق» است - در ذهن و ضمير و زبان ما و مناسبات گفتاري و رفتاري ما اِصْلاح و احيا كند تا عشقِ آسماني و عِلْوي، كه زميني و سِفْلي شد، در جايگاه اصلي و قرارگاه عرشي خويش قرار گيرد و از «شهوت» و تجاذب و التذاذهاي فروكاستة غريزي و حيواني متمايز گردد. به همين دليل «تأويل عشق» را عنوان نوشته حاضر قرار داديم تا عشق به معناي اصلي خويش ارجاع گردد. چه تأويل را به معناي ارجاع در محدودة «لفظ» يا مفهوم ذهني، و چه ارجاع در محور مصداقِ خارجيِ معناي لفظ نه در مدار مفهوم ذهني كه در مرحله تطبيق معنا بر مصداق به كار ميرود، و چه ارجاع در محور تحليل و تعليل يك جريان خارجي است كه راز آن مستور ميباشد و با ارجاع مزبور، رمز آن مشهود ميگردد كه در اين قسم آنچه از حجاب به دَر آمد و معلوم شد، نه معناي لفظ است و نه مصداق آن، بلكه حكمت و سِرّ شيء خارجي است؛ نظير آنچه خضر عليه السلام براي موسي عليه السلام توضيح داد: «ذلك تأويل مالَمْ تستطع عليه صبراً1و ...»2 و مقصود ما از تأويل عشق در گفتار و كردار فقيه عارف و عارف فقيه مرحوم آيت الله العظمي بهجت قدس سره، همه معاني ياد شده به خصوص معناي سوم است كه رمزگشايي از حقيقت عشق و بيان حكمت و اسرار عشق و حجاب زدايي از سيماي عشق است.3