0

ویژگی های یک برنامه خوب برای زندگی

 
110419686
110419686
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 141

ویژگی های یک برنامه خوب برای زندگی
پنج شنبه 3 بهمن 1392  4:18 PM


مقدمه:

آفرينش براي انسان خطّ سيري ترسيم كرده است كه با مرگ هم پايان نمي گيرد. زندگي اين جهان هدف نهايي نيست بلكه جنبة مقدّماتي دارد و دوران سازندگي براي جهان ديگر است. در زندگي انسان بيراهه ها فراوان است امّا خط مستقيم كه به سر منزل مقصود به پيش رود يكي بيش نيست و خطوط انحرافي بي نهايت است.(1)
انسان اگر بخواهد در زندگي اصولي داشته باشد و از آن اصول پيروي كند خواه آنكه آن اصول از دين و مذهب گرفته شده باشد يا از منبع ديگري، ناچار بايد يك خطّ مشي معيّني داشته باشد و هرج و مرج در كارهايش حكفرما نباشد. لازمة خطّ مشي معيّن داشتن اين است كه به سوي يك هدف و يك جهت حركت كند و از اموري كه با هوا و هوسهاي آني او موافق است امّا با هدف و اصولي كه اتّخاذ كرده منافات دارد خود را نگه دارد.(2)
در اينجا به تعدادي از اين اصول و برنامه ها اشاره مي شود:

1.توكّل:انسان اگر در زندگي به خدا تكيه كند به آن نيروي بي زوال اعتماد داشته باشد و در مسير صحيح از هيچ گونه كوشش و تلاش باز نايستد در سخترين دقائق خداوند يار و مددكار آنهاست.(3)

2. اميدواري:بدون شك اميد و آرزو دو عامل حركت چرخهاي زندگي انسانهاست كه حتي اگر يك روز از دلهاي ادميان برداشته شود نظام زندگي به هم مي ريزد و كمتر كسي علتي براي فعاليّت و جنب و جوش خود پيدا مي كند. پيامبر مي فرمايند: اميد ما يه رحمت امّت من است. اگر نور اميد نبود هيچ مادري فرزند خود را شير نمي داد و هيچ باغباني نهالي نمي كاشت.
البته همين عامل حيات و حركت اگر از حد بگذرد و به صورت آرزوي دور و درازواميدهاي واهي درآيد بدترين عامل بدبختي است.(4)

3. نظم در زندگي:زندگي فردي و اجتماعي، هيچ كدام بدون يك نظم صحيح به سامان نمي رسد. نظم در برنامه ريزي و نظم در مديريّت و اجرا و يك نگاه به عالم آفرينش از منظومه هاي جهان بالا گرفته تا ساختمان بدن انسان و اعضاي مختلف آن براي پي بردن به اين اصل عمومي كه حاكم به كل آفرينش است كافي به نظر ميرسد.(5)

4. تحصيل علم:اسلام فوق العاده در ترغيب و تشويق مسلمانان به تحصيل علم و دانش كوشيده است. چنان چه رسول گرامي اسلام مي فرمايد:«اُطلُبُوا العِلمَ و لَو بالصّين». بجوئيد دانش را هر چند در چين باشد. چين در آن عصر از دورترين نقاط و محل ناخوشترين زندگيها بوده است. يعني دوري راه سختي زندگي نبايد دانش جو را از هدف باز دارد.(6)
پيامبر گرامي مي فرمايند: علم بياموزيد زيرا علم رشتة پيوند ميان شما و خداي عزّ و جل است. لقمان حكيم در اندرز به فرزند خود مي فرمايد: فرزندم! در روزها و شبها و ساعات عمر خود بهره اي را به آموختن دانش اختصاص بده، زيرا براي خود هرگز لطمه اي بزرگتر از ترك علم نخواهي يافت.(7)

5. تعاون:كثرت حوائج انسان در زندگي آن قدر زياد است كه فرد فرد انسانها نمي توانند همة آنها را در زندگي فردي خود برآورده نمايند و مجبورند كه به طور اجتماعي زندگي كنند و اساس زندگي را تعاون و معاضدت يكديگر قرار دهند.(8)
تعاون يكي از پايه هاي زندگي و حيات اجتماعي است و تمام پيامبران و امامان نيز چنين كاري داشته اند.(9)

6. شغل مناسب وتلاش و برنامه ريزي براي بدست آوردن يك شغل مناسب يكي از وظايف انسانهاست و بايد جزو برنامه هاي زندگي هر فردي باشد. انتخاب شغل متناسب با توانمندي هاي هر فردي يكي از بزرگترين و مهمترين برنامه هاي يك زندگي موفّق است. انسان چه نيازمند باشد چه نباشد، بايد شغل و كاري داشته باشد و عمر خويش را بيهوده هدر ندهد. كار كند و جهان را آباد نمايد. اگر محتاج بود درآمدش را صرف خانواده كند و اگر نبود در امور خيريّه و كمك به مستمندان مصرف مي نمايد. بي كاري ملال آور است وخسته كننده، چه بسا باعث بيماري هاي رواني، جسماني و فساد اخلاق شود.(10)

7. كسب روزي:نياز انسان به مال و ثروت جهت اداره امور زندگي نيازي صددرصد طبيعي است. پول و مال التجاره براي مردم مؤدّب به آداب الهي و عاشق حضرت حق سكوي پرواز به سوي ملكوت و وسيله رسيدن به قرب حق و موجب رحمت پروردگار است.(11) امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: در طلب روزي و نيازهاي زندگي تنبلي نكنيد چرا كه پدران و نياكان ما به دنبال آن مي دويدند و آنرا طلب مي كردند.(12)

8. معاشرت:انسان كه از روز اول اجتماع تشكيل داد به اين خاطر بود كه يك زندگي اجتماعي داشته باشد و در اجتماع داراي منزلتي شايسته و صالح باشد كه به خاطر آن ديگران با او بياميزند و او با ديگران بياميزد و او از ديگران بهره مند شود و ديگران از او بهره مند شوند.(13) غالباً فكر مي كنند كه حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز، اجتماعي بودن همين است كه انسان همه را با خود دوست كند. اما اين براي انسان هدفدار و مسلكي ميسّر نيست. چنين انساني خواه ناخواه يكرو و قاطع و صريح است{ودر عين حال مهربان و باگذشت }، مگرآنكه منافق و دو رو باشد. زيرا همة مردم يكجور فكر نمي كنند و يكجور احساس ندارند و پسندهاي همه يكنواخت نيست.(14) پس بايد اعتدال در روابط اجتماعي باشد. نه اطراف خود حصاري مي كشند كه ازديگران به كلّي دور شوند و نه اصالت و استقلال خود را از دست مي دهند.(15)
9. تشكيل خانواده: ازدواج نياز طبيعي هر انسان است. و فوايد مهمي در پي دارد كه اهمّ آنها عبارتند از:
1- نجات از سرگرداني و بي پناهي، 2- ارضاي غريزه جنسي، 3- تداوم نسل. اينها اهداف مادّي ازدواج است. و هدف يك انسان دين دار از ازدواج بايد اين باشد كه با تعاون و همكاري همسرش بتواند نفس خويش را از گناهان و اخلاق زشت بپيرايد. و با عمل صالح و اخلاق نيك پرورش دهد تا به مقام والاي انسانيّت و تقرّب به خدا نائل گردد.(16)
10. فرزند داري و تربيت:
انسان به علل مختلفي نياز به فرزند دارد. از يك سو عمرش محدود است و براي ادامة نسل، تولّد فرزند لازم است. از يك سو قدرتش محدود است و مخصوصاً به هنگام پيري و ناتواني نياز به مددكاري دارد كه به او در كارهايش كمك كند. امّا بحث در تربيت فرزند بحثي طولاني است. در اين نوشتار مجال پرداختن بيشتر به اين مسأله وجود ندارد.



پاورقی:

1. مكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ 22، ج1، ص109 و 76.
2. مطهري، مرتضي، ده گفتار، انتشارات صدرا، چاپ بيستم، 1383، ص20.
3. تفسير نمونه، ج1، ص251.
4. نمونه، ج11، ص11.
5. نمونه، ج2، ص14.
6. صدر، سيّد رضا، استقامت، انتشارات دفتر تبليغات، ص199.
7. محمّدي ري شهري، محمّد، ميزان الحكمة، چاپ انتشارات، ج8.
8. طباطبائي، الميزان، ترجمه: محمّد باقر موسوي همداني، ج18، ص148.
9. نمونه، ص245، ج1.
10. اميني، آئين همسر داري، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چاپ هجدهم، 1381، ص194.
11. انصاريان، حسين، نظام خانواده در اسلام، انتشارات ام ابيها، ص316.
12. نمونه، ج10، ص206.
13. الميزان، ج18، ص485.
14. مطهري، مرتضي، جاذبه و دافعه علي ، انتشارات صدرا، چاپ چهل و هفتم، ص23.
15. نمونه، ص487، ج1.
16. همان، ص14 و 13.

 

 

تشکرات از این پست
omiddeymi1368 sabrezinab
دسترسی سریع به انجمن ها