نسيم لطف
پنج شنبه 3 بهمن 1392 7:39 PM
نسيم لطف
نويسنده: دستورالعمل عارف محمد بهاري همداني
صفحه 34 و 35 نسخه چاپي
بارى، چون (سالکي) قصد زيارت اولياى حقيقى (سلام الله عليهم) را بنمايد، اولاً بايد بداند كه نفوس مقدسة طيبة طاهره، چون از ابدان جسمانيه مفارقت نموده و متصل به عالم قدس و مجردات گرديدند، غلبه و احاطة ايشان به اين عالم اقوى (= قويتر) گردد و تصرفاتشان در اين نشئه بيش از سابق مىشود و اطلاعاتشان از زائرين اتم و اكمل گردد: «فهم احياء عندربهم يرزقون فرحين بما اتيهم الله من فضله».1
پس نسيم الطافشان و رشحات انوار آن بزرگواران بر زوّار قاصدين ايشان مى رسد، خصوصاً مِن قاصِديهم (= به ويژه براى آن دسته از زائران كه قصدشان خالص است). پس خوب است زوار به قصد تجديد عهد با آنها و قصد زيارت مؤمن خالص الايمان، و به اميد استشفاع از براى بخشش گناهان، و رجاى وصول بر فيوضات عظيمه، رو به آن بزرگواران كند با مراعات آن آدابى كه در كتب مزار است.
و بايد بداند كه آنها مطلع بر حركات و سكنات اين شخص، بلكه مطلع به خطورات قلبية او هستند و لذا بايد كمال سعى در تضرع و ذُل انكسار بنمايد، خصوصاً در حين دخول به مرقدهاى شريفة ايشان و حواس خود را بتمامه و كماله (= كاملاً حواس خويش را) جمع نمايد كه تفرقة حواس و تشتت افكار باطله، به منزلة پشت كردن به امام است. مبادا با كسى صحبت خارجه بكند، چه جاى اينكه در حرم مطهر - نستجير بالله - غيبت كند، يا گوش به غيبت دهد، و يا دروغ گويد، يا ساير معاصى را مرتكب شود! (بلكه نبايد سخن بگويد.) «لاترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى»2 در اينجا هم جارى است، خصوصاً در حرم امير عليه السلام كه به منزلة نفس رسول خدا6 است . چهار گوشة قبر مطهر را ببوسد و به زبان خود عرض حال كند و حاجاتش را از آن بزرگوار بخواهد، بگويد: اى بزرگ بر همه كس!
يا منِ باز مانده را نـزد خـود از وفا طلب يا تو كه پاكدامنى مرگ من از خدا طلب
و ايمان خود را به ايشان، بعد از عرضه، (به امانت) بسپارد كه عندالحاجه (= در وقت نياز) رد نمايند تا شيطان نتواند در حين مردن آن را از وى بستاند. و مصائب وارده بر آن بزرگواران را خصوصاً در حرم حضرت ابى عبدالله الحسين عليه السلام ياد بياورد، يكى يكى تفصيلاً، و بر آنها گريه كند.
اگر بتواند يك توبة درستى، با جميع مقررات معلومه در محل خود، در خدمت امام به جا بياورد و آن بزرگوار را شاهد و شفيع قرار بدهد، و بنا بگذارد عندالمراجعه (= هنگام بازگشت) دهنى را كه به آن آستانة شريفه رسيده و اعضايى كه بر آنجاها ماليده شده و از بركت آنها اكتساب نور كرده، دوباره ملوَّث نگرداند، بلكه از لغويات بىفايده هم اجتناب نمايد. بايد حالش با حال وقتى كه مشرف نشده بود، تفاوت بَيّن (= آشكار) داشته باشد.
و مَهْما اَمْكَن (= تا آنجا كه امكان دارد) حال خدّام و مجاورين را مراعات نمايد، به عطا و بخشش و احسان ، و آنها را اكرام نمايد و در نظرش وقعى داشته باشند. هر چه از آنها جفا ببيند، به شيرينى متحمل شود. بداند از كه كشيده و در راه كه بوده. از بذل مال به آنها مضايقه نكند و مشايخ و اهل علمشان را بيشتر از همه تكريم و توقير نمايد و در سختى و شدايد سفر، از عمل خود منزجر و پشيمان نگردد، خصوصاً در مقام خوف از اعداء، كه خودشان فرمودهاند: «اما تحبون ان تخافوا فينا».
و استعجال در مراجعت از مشاهد مشرفه ننمايد. مهما امكن (= تا آنجا كه امكان دارد) توقف كند، وسوسة خيالى كه كارم معوق مانده، خانهام تنهاست، خرجى ندارم، رفيق مى رود، و غير ذلك، از آن فكرهايى كه اگر خودش تأمل كند، مىداند كه شيطان او را اغوا مىنمايد تا از زيارت بازماند، به خود راه ندهد، خصوصاً اگر جمعه يا يكى از زيارتهاى مخصوصه قريب باشد؛ زيرا چهل يا پنجاه سال يا بيشتر از عمرش گذشته، يك دفعه موفق به زيارت شده. هيهات كه ديگر برگردد و دوباره موفق بر مراجعت شود! مادامى كه آنجا هست، خيالش مىرسد كه برگشتن و آمدن، حتى سالى يك مرتبه، سهل كارى است، اما نخواهد شد؛ تجربه شده!
بارى، باقى ماندة كلام در اينكه مادامى كه در مشاهد است، زيارت اماکن مقدس هر چه بيشتر بهتر. ليكن حق در مسئله تفصيل است، به اطلاقه درست نيست. اجمالش اين است كه با آن شرايط مقررة مزبوره در سابق، اِكثارش (زيادش) به غايت مطلوب است، و به غير آن باز تفصيل ديگر دارد. ورقه را گنجايش اين مطلب نيست. والله العالم بالصواب.3
¨ پينوشتها
ـــــــــــــــــ
1. سورة آل عمران: 169.
2. سورة حجرات: 2
3. تذكرة المتقين ص78