يك قطره از دريا
نويسنده: سردبير
صفحه 4 الي 5 نسخه چاپي
بـه نام خـداوند جـان آفـرين
عيان آفـرين و، نـهان آفرين
دمادم به زهـرا ز يـزدان درود
كـه او را به آيات قـرآن ستود
جهان خـرّم از آبروي وي است
كه كوثر نمي از سبوي وي است1
در چهل و پنجمين سال زندگي پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم و در روز بيستم جماديالثاني سال پنجم بعثت، خداوند وجود نازنين فاطمه عليها السلام، اين زلال هميشه جاري را - پس از يك اربعين عبادت و روزهداري و سحرخيزي- به آن حضرت عنايت كرد، چرا كه نعمت فاطمه داشتن حتي براي گل سر سبد جهان آفرينش حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم، منوط به احراز درجات والايي از قرب الهي است كه استحقاق داشتن چنين نعمتي را به دنبال دارد:
چـون جبرئيل، حكم خـداي مبين گرفت
در زيـر پـر، بسـاط زمـان و زمين گرفت
احمـد ازو، پيام جهـان آفرين گرفت
يعنـي: براي فاطمه، يك اربعيـن گرفت
شكرِ خـدا، كه گلبن احمد به گل نشست
ز انفاس دوست، باغ محمد به گل نشست2
همان أمّابيهايي كه هنگام تولد به يكتايي خداوند سبحان و رسالت پدر و اوصياي او چنين گواهي داد:
«أشهدُ أن لا اله الّا الله و أنّ أبي رسولُ الله سيّدُ الأنبياء، و أنّ بعلي سيّد الأوصياء و ولدي سادة الاسباط؛3 گواهي ميدهم كه پروردگاري جز خداي يگانه نيست، و پدرم رسول خدا و سرور انبياي الهي است و همسرم (علي عليه السلام) بزرگ اوصياء، و فرزندانم (امام حسن و امام حسين عليهما السلام) دو مولاي نوادگان (اولياي خداوند) ميباشند».
سخن گفتن از عظمت وجودي آن حضرت، آن هم با حوصلة تنگي كه اين مقال دارد، امري ناممكن به نظر ميرسد، لذا با چند رهنمود نوراني كه از فرهنگ گرانسنگ فاطمي نقل ميكنيم، حسن ختام اين كلام را رقم ميزنيم، و پيشاپيش سالروز تولد امام راحل -معمار كبير انقلاب اسلامي- را كه با روز ميلاد بانوي دو جهان حضرت زهراي مرضيّه عليها السلام همزمان است؛ تبريك گفته براي امت اسلامي از درگاه خداوند ذوالجلال خير و بركت و سعادت، و پيروي از دستورات مقام معظم رهبري مدّظلّهالعالي را خواهانيم.
رهنمود 1:
«خيارُكم اَلينُكُم مناكبةً و أَكْرَمهُم لِنسائهم؛4 بهترين شما مردم، كسي است كه رفتار نرم و مهربانتري با مردم داشته باشد، و برگزيدهترين شما، کساني هستند که با همسران خود با کرامت و بزرگواري بيشتر برخورد ميکنند».
رهنمود 2:
از سلمان فارسي حکايت شده:
روزي به محضر حضرت فاطمه عليها السلام شرفياب شدم، در حالي كه چادري ساده و وصلهدار بر سر داشت. گفتم: شگفتا! دختران پادشاهان ايران و قيصر روم بر روي كرسيهاي طلا مينشينند و پارچههاي زراندود بر تن ميكنند، و اين دختر رسول خداست كه نه چادرهاي گرانبها بر سر دارد و نه لباسهاي زيبا و زربافت ميپوشد!
حضرت زهرا عليها السلام در پاسخ من فرمود:
«يا سلمان! إنّ الله ذخّر لنا الثّياب و الكراسيّ ليوم آخر؛ اي سلمان! خداوند بزرگ، لباسهاي زينتي و تختهاي طلايي را در روز قيامت براي ما ذخيره كرده است».
حضرت زهرا عليها السلام پس از رفتن سلمان، به محضر پدر شرفياب ميشود و شگفتي خود را از سخنان سلمان چنين ابراز ميدارد: «يا رسولالله! إنّ سَلْمان تَعجَّب مِنْ لباسي، فَوَالذّي بَعثكَ بِالْحَقّ ما لي و لعليّ منذ خمس سنين، إلّا مسك كَبْش نُعلِفُ عليها بالنّهار بَعيرَنا، و إذا كان اللّيلَ افتَرشناهُ و إنَّ مرفقْتنا لمن ادم حشوها ليف؛5 اي رسول خدا! سلمان از سادگي لباس من تعجب نمود، سوگند به خدايي كه تو را مبعوث فرموده، مدت پنج سال است كه فرش خانة ما، پوست گوسفندي است كه روزها بر روي آن، شترمان علف ميخورد، و شبها بر روي همان پوست ميخوابيم، و بالش ما چرمي است كه از ليف خرما پر شده است»
در حديثي ديگر، از پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم در پاسخ دخترش حکايت شده: «يا بُنَيّةَ اصْبري، فإنّ موسيَ بْن عمْران اَقامَ مَع إمْرأته عَشرَ سنين ما لَهُما فَراش الّا عباءة قطوانيّة؛6 دختر عزيزم! صبر و تحمل داشته باش، زيرا موسي بن عمران به مدت ده سال با همسر خود زندگي ميكرد در حالي كه جز يك قطعه عباي قطواني نداشتند».
رهنمود 3:
فاطمة زهرا عليها السلام، سعادت و رستگاري انسانها را در محبت و دوستي امام علي عليه السلام ميشناسد: «إنّ السّعيدَ كُلّ السّعيد، حَقّ السّعيد مَنْ أحَبّ عَليّاً في حياتِه و بَعْدَ مَوْتِه؛7 به درستي كه سعادتمند به معناي كامل و واقعي، كسي است كه علي عليه السلام را در دوران زندگي و پس از مرگ خود دوست داشته باشد».
اميد است نشرية اخلاقي- تربيتي خلق بتواند در تبيين معارف قرآن و اهلبيت: در اين راستا، و معرفي الگوهاي راستين گامهاي مؤثرتري بردارد و بخشي از نيازهاي روحي و معرفتي مخاطبان را برآورده سازد.
تا مجالي ديگر درود و بدرود!
¨پينوشتها
---------------
1. از: نگارنده.
2. مجموعه شعر (آسمانيها)، محمد علي مجاهدي (پروانه)، قم، انتشارات ناصح، چاپ اول، سال 1383، ص184 و 185.
3. امالي صدوق، ص593
4. دلايل الأمة، ص7.
5. بحارالانوار، ج43، ص87.
6. سنن ابن ماجه، ج2، ص3؛ تذكرة الخواص، ص316، ص16؛ و ذخائر العقبي، ص34-39.
7. امالي صدوق، ص182