شيفته كمال
دوشنبه 30 دی 1392 8:27 AM
شيفته كمال
سخنراني آيت الله ناصري
صفحه 16 الي 19 نسخه چاپي
اشاره: گمشده رهرو مسير الهي، تقواست و او براي دستيابي به آن، به دنبال شناخت خصوصيات متقين است. طبيعتاً فقط كسي كه طي طريق كرده، ميتواند اين خصوصيات را به مشتاقان بشناساند و چه كسي بهتر از اميرمؤمنان و مولاي متقيان علي عليه السلام ميتواند تشنهكامان اين طريق را سيراب كند. آن حضرت در خطبه همام به خوبي خصوصيات اهل تقوا را بيان ميفرمايند. حضرت آيتالله ناصري اين خطبة زيبا را شرح كرده كه اينك قسمتي از آن را ميخوانيد.
بسم الله الرحمن الرحيم
خطبه همّام يکي از خطبههاي معتبر و عجيب نهجالبلاغه است. همّام از همّ مشتق شده؛ يعني اين بزرگوار، در شدت همّ و غم و هميشه محزون و افسرده خاطر بود. ايشان زاهد و از اصحاب مخلص اميرالمومنين عليه السلام و از دلباختگان ولايت بود. شخصيت فوق العادهاي داشت. برادرش نيز زاهد بود و از زاهدان هشتگانه به شمار ميرفت که در دنيا معروفند.
اين دربارة شخص همام و اما خطبه همام، هم از طريق علامه مجلسي رحمه الله و هم از طريق مورخان ديگر نقل شده است. البته نقلها متفاوت است؛ ولي من خلاصه آن را خدمت شما عرض ميکنم. ابوحمزه ثمالي که يکي از بزرگان و دلباختگان ولايت است، از کابلي نقل کرده است که ما همراه همّام و چند نفر ديگر خواستيم به محضر اميرالمؤمنين عليه السلام برسيم. در راه حضرت را ديديم كه به مسجد ميرفتند و ما را نيز همراه خود به مسجد بردند. نزديك مسجد، عدهاي نشسته بودند و با ديدن حضرت، به ايشان سلام و عرض ادب کردند. حضرت سؤال کردند: «شما كه هستيد؟» گفتند: «يا اميرالمومنين! ما از دوستان و شيعيان شما هستيم». حضرت فرمودند: «يا هولاء مالي لا أري فيكم سِمَةَ شيعَتِنَا؛ اي جماعت، چه شده كه من علامت و نشانههاي شيعة ما اهلبيت عليهم السلام را در شما نميبينم؟» آن گروه سكوت كردند. همّام كه خدمت حضرت بود، از حضرت پرسيد: «نشانههاي آن چيست؟» حضرت پاسخي نفرمودند و داخل مسجد شدند و دو رکعت نماز تحيت مسجد خواندند. اينجا مناسب است اين نكته را اشاره كنم كه مستحب است انسان پس از ورود به مسجد و قبل از نشستن، دو ركعت نماز تحيت مسجد بخواند و چنانچه عذري دارد، بنشيند و استغفار كند و اين، يكي از حقوق مسجد است. به هر حال، همام شيفته دانستن آثار و علايم شيعه بود. حالا اين سؤال مطرح است كه مگر شيعه بودن و علاقهمند به ولايت بودن، آثار و علامتي دارد؟ در جواب ميگوييم: بله؛ آثار دارد. هر چيزي اثر دارد. همينطور كه نباتات هر کدام اثري دارد، جمادات يعني خاکها، کوهها، سنگها و... هر کدام اثري دارد، اعمال و گفتار ما نيز داراي اثري هستند. حتّي عباراتي مانند اَنْکَحْتُ، طَلَّقْتُ، بعْتُ، آجَرتُ، وَهَبْتُ، صالَحْتُ و... با اينكه لفظ هستند هر كدام اثري دارند. افعالي مثل تعظيم كردن يا بياعتنايي كردن هم آثاري دارد. هر فعلي اثري دارد؛ اما بعضي آثار اعمال ما ظاهري است و ما ميبينيم و بعضي باطني است و فقط چشم باطنبين قادر به ديدن است. نماز و روزه صورت برزخي دارند. همه اعمال ما صورت دارند و مجسم ميشوند. حتي قرآن، صورت برزخي دارد. در روايات بسيار مفصلي آمده است که روز قيامت، شخصي نوراني وارد محشر ميشود و فضاي محشر را منوّر ميكند. همه گمان ميكنند که او ملک مقرب است، تا اينکه خودش را چنين معرفي ميکند: «من قرآن هستم و شفاعت ميکنم کسي را که به آيات من عمل کرده باشد».
مرحوم نراقي رحمه الله نوشته است که هر مقداري از نماز که با توجه به حق خوانده شود، صورت برزخي زيبايي پيدا ميكند؛ هر چه توجه انسان در نماز بيشتر باشد، اين صورت زيباتر ميشود و بيشتر جلوه ميكند و براي شما تا قيامت ميماند. اگر كسي چشم باطني داشته باشد، نور اعمال و ظلمت اعمال و حالات را ميبيند و ميفهمد. اگر ميگوييم وضو نور دارد، جنابت، ظلماني و متعفن است، چشم باطنبين آن نوراني بودن يا آن تعفن و ظلماني بودن را ميبيند و ميفهمد. بارها از بزرگان نقل شده كه با مشاهده يك فرد، ميفهميدند كه او در حال جنابت است. وقتي شخصي وضو گرفت، نورانيتي دارد که خودش نميبيند؛ اما آنهايي که چشمشان باز است ميبينند. وضو نداشته باشي، گرد و غباري اطرافت دور ميزند كه آنها ميبينند؛ پس اگر کسي با حقيقت باشد، حقيقت، جلوهاي در وجودش دارد که پيدا است.
عدهاي آمدند و در خانه حضرت سجاد عليه السلام را كوبيدند. کنيزشان گفت: «کيست؟» گفتند: «از شيعيان آقا هستيم و از راه دور آمدهايم». حضرت سجاد عليه السلام فرمودند: «کَذِبوا وَلله؛ به خدا قسم! اينها دروغ ميگويند». حالا شما قضاوت كنيد كه آيا كسي كه کلاهبرداري ميکند، يا ربا ميخورد، يا در مجالس بيبند و باري شرکت مي کند، يا بدون حجاب شرعي رفت و آمد ميكند، يا هزار خلاف شرع ديگر انجام ميدهد، آيا ضرر به تشيعش نميزند؟ آيا او ميتواند بگويد من از شيعيان شما هستم؟
روايتي شبيه روايت گذشته، دربارة امام رضا عليه السلام وارد شده است كه عدهاي از ايران خواستند خدمت حضرت برسند. بعد از در زدن، به خادم حضرت گفتند: «ما از شيعيان حضرت هستيم». امام اجازه ورود ندادند، تا شصت روز اينها ميآمدند و همين را ميگفتند و حضرت اجازه نميدادند. روز آخر، كلامشان را عوض كردند و گفتند: «ما از محبان و دوستداران حضرت هستيم». حضرت خود، به استقبالشان رفتند و از آنها پذيرايي گرمي كردند؛ سپس به خادمشان فرمودند: «شصت بار به منزل آنها برو و از طرف من به آنها سلام برسان». بله؛ سلمان فارسي از شيعيان بود، رشيد هجري از شيعيان بود، اويس قرني و ميثم تمّار و کميلبن زياد نخعي از شيعيان بودند؛ ولي کدام آثار شيعه در ما هست؟ اگر كسي ميگويد: «من شيعه علي عليه السلام هستم»؛ يعني آنجا که علي عليه السلام پا گذاشته، پا گذارد.
مرحوم دربندي رحمه الله كه از علماي اهل مکاشفه بود، روزي هنگام ورود به حرم، مرحوم شيخ انصاري رحمه الله را ديد. از ايشان كه مرجع شيعيان تمام دنيا بود، سؤال كرد: «آيا بوسيدن عتبه اميرالمؤمنين عليه السلام جايز است يا نه؟» فرمودند: «خير؛ کسي جز امام حسن و امام حسين عليهما السلام، حضرت سلمان و اويس قرني جايز نيست آن را ببوسند. بله؛ ما چون جاي پاي زوّار حضرت ابوالفضل عليه السلام است، ميتوانيم آن عتبه را ببوسيم».
ولي ما با اين همه اشتباه چه کار کنيم؟ خودشان ميدانند كه ادعاي شيعه بودن نداريم؛ اما خدا ميداند كه از محبان هستيم. به جان امام زمان عليه السلام، علي و اولاد علي عليهم السلام را دوست داريم، و به همين هم ميباليم. خودشان هم فرمودند: «دوستان ما نطفهشان با محبت ما عجين شده است». سرمايه ما هم همين است؛ ولي برادرها حواسمان باشد که اين محبت و علاقه، بايد حفظ شود. اگر مقداري بيبندوباري و معصيت و مخالفت زياد شد، تبعيت از شيطان زياد شد، حجابهاي ظلماني زياد شد، به کلي آن نور ولايت از بين ميرود.
برگرديم به اصل مطلب؛ همّام كه شيفته دانستن علائم و آثار شيعه واقعي بود، بعد از تمام شدن نماز حضرت، همچنان منتظر جواب حضرت بود؛ بنابراين حضرت رو به او كردند و فرمودند:...
ادامه دارد...