¨فرمان تاريخي براي اقامة عزاداري و آثار آن
اين شرايط توانفرسا با صدور فرمان تاريخي معز الدوار احمد بن بويه ديلمي كه از سال 320 تا 356ق بر عراق و قسمتهاي جنوبي ايران حكومت ميراند - به نفع شيعه تغيير كرد. وي به كارگزاران حكومتي آلبويه دستور داد كه بايد از روز عاشوراي سال 352ق مراسم عزاداري براي سالار شهيدان و شهداي كربلا به صورت گسترده و فراگير با تعطيلكردن بازارها و اماكن عمومي و خصوصي، در ملأ عام اقامه گردد و به زنان دستور دهند تا در كوچه و بازار آشكارا در ماتم حسيني بمويند و عزاداري كنند و هراسي از بازخواست نداشته باشند، كه سياست حكومت آل بويه، احياي فرهنگ عاشورا و ترويج شعائر شيعي است.
¨1. ظهور مناقبيان و افول فضايليان
چشمگيرترين نتيجهاي كه اين فرمان تاريخي به دنبال داشت، ظهور مناقبيان در عرصة تبليغ و ترويج فرهنگ اهل بيت عليهم السلام بود. بنا به نوشته مورّخان، پس از صدور فرمان تاريخي معز الدوله به تدريج دوستداران خاندان عصمت و طهارت با استفادة از شيوة تبليغي فضايليان، به واگويي فضايل حضرات معصومان خصوصاً سالار شهيدان، در مساجد و اماكن عمومي و قهوهخانهها پرداختند و براي جذب مخاطبان بيشتر، از فنّ شاهنامهخواني و نقّالي نيز سود جستند و توانستند سنگبناي ستايشگري آلالله را در گوشه و كنار كشور ايران كارگذارده، با مرور زمان فضايليان را كه كاري جز ترويج فضايل شيخين و توهين به مقدسات شيعيان نداشتند - از ميدان تبليغ فرهنگ اهل سنت بيرون كنند و اين رخداد مبارك در اواخر سده پنجم هجري اتفاق افتاد.
¨2. حضور شعراي آييني سُرا در صحنه
دومين پيامد محسوسي كه منشور تاريخي احمد بن بوية ديلمي به همراه داشت، خلق آثار منظوم ولايي و عاشورايي از سوي شاعران دوستداران خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام بود. پژوهشگران از ابوالحسن مجد الدين كسايي مروزي (متولّد 341 ق) به عنوان نخستين شاعر فارسي زبان شيعي ياد ميكنند كه اشعار آييني او در حافظه تاريخي ادبيات فارسي به ثبت رسيده است.
اگر به تاريخ صدور فرمان تاريخي معز الدوله و سال تولد كسايي مروزي نگاه كنيم، به اين مطلب پي ميبريم كه اين شاعر شيعي به هنگام صدور آن فرمان تاريخي، كودكي يازده ساله بود و در شرايطي نشو و نمايافت كه نه تنها از شكنجه و آزار حاكمان خودكامه شيعي ستيز، خبري نبود، بلكه مواليان، آلالله و شاعران آييني از حمايت بيدريغ احمد بن بويه ديلمي و كارگزاران حكومتي او برخوردار بودند و برايند اين تغيير شرايط، حضور شاعران آيينسرا در صحنه و متن جامعه اسلامي بود:
مرثية عاشورايي كسايي مروزي كه اولين سند مكتوب شعر عاشورا در زبان فارسي است علي رغم ساختار متوسط لفظي، از محتواي دلنشيني برخوردار است:
باد صبا درآمد، فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نيسان به فرش ديبا...
دست از جهان بشويم عزّ و شرف بجويم
مدح و غزل نگويم، مقتل كنم تقاضا
ميراث مصطفي را، فرزند مرتضي را
مقتول كربلا را، تازه كنم تولا....
تخم جهان بيبر، اين است و زين فزونتر
كهتر عدوي مهتر! نادان عدوي دانا!
بر مقتل اي «كسايي»! برهان همي نمايي
گرهم بر اين بپايي، بيخار گشت خرما
تا زندهاي چنين كن، دلهاي ما حزين كن
پيوسته آفرين كن بر اهل بيت زهرا
حكيم ناصرخسرو قبادياني (394 - 481) مكنا به ابومعين و متخلّص به حجّت، از سخنوران توانا و پرآوازة سده پنجم هجري است. وي اگرچه شعر مستقلي در منقبت و يا مرثيت حسين بن علي عليهما السلام ندارد، ولي در جاي جاي ديوان اشعار خود، ارادت قلبياش را به آن حضرت نشان داده و در شعرهاي اعتراض آلود خود نيز از آن امام به عنوان نماد مظلوميت و حقانيت استفاده كرده است:
حاكم در جلوة خوبـان به روز
نيمشبان محتسب اندر شراب
خون حسين آن بچشد در صبوح!
وين بخورد ز اُشتر صالح كتاب!
بر منبر حق شدهست دجال
خامـش بنـشين به زير منـبر
اول بـه مـراد عـامِ نـادان
بـر رفـت بـه مـنبر پيـمـبـر
گفتا كه: منم امـام و، ميـراث
بستـد ز نبيـرگـان و دخـتـر
روي وي، اگـر سپيـد باشـد
رويِ كه سيه بود به محشر؟!
ور ميبروي تـو با امـامـي
كاين فعل شدهست زو مشهَّر
من با تو نيام، كه: شرم دارم
از فـاطـمه، و شُبَيـر و شبَّـر
ادامه دارد ...