بيتو!
شنبه 28 دی 1392 7:21 AM
بيتو!
نويسنده: محسن صالحي
صفحه 29 نسخه چاپي
آغازها و پايانها
در هم ريختهاند.
هيچ پاياني آغاز ندارد و
هيچ آغازي را پايان نيست.
قافيهها و رديفها
بيتو
سر گردان بازار تشويش و افسردگياند
و نظمها و نثرها
شكست خورده از ذلت و دلمردگي.
اي اقيانوس زلال
وقتي تو جاري نميشوي
گلها ديگر قامت نميبندند.
و هزار افسوس كه
لحظه به لحظه شكسته ميشوند
پروانهها
سرود آبرو و عبادت سر نميدهند
بيتو اي خورشيد
انسانها به نفس نفس افتادهاند.
و گام در گام
در كام رسوايي و ظلم فرو ميروند.
اي امام زمان.
درمان دلهاي شكسته ما توئي
تو
و تنها تو ميتواني
طوفان عدالت را بر پاكني!
كبوتران از قفس رها ميشوند
با آمدن تو.
كودكان نسيم مهرباني را
فقط با تو احساس ميكنند.
پس پا بر چشم ما گذار
آفتاب!
بيا!
باران ناب
از آسمان جاري شو!
بيا تا سلام كنيم و بگوييم:
سلام علي آل يس!