جاده روشني از زمين تا آسمان
شنبه 28 دی 1392 7:21 AM
جاده روشني از زمين تا آسمان
نويسنده: علي محمد محمدي
صفحه 28 نسخه چاپي
چشمها! بياييد كه با هم ببينيم. گوشها! بياييد تا با هم به دنبال ترانههاي سبزي بگرديم و با كلامي آشنا شويم كه از افق ديدمان پنهان مانده است. شايد كبوتر بيقراري شويم، در آسمان مناجات او به پرواز درآييم، كم كم از سرابهاي خيال و سرابهاي گناه به درآييم. ساعتي با كلماتش همنشين شويم، در بارگاه حضرتش سر فرود آوريم، در برابر او خضوع كنيم، شايد فيض حضرت حق نصيب دلهاي گنهكار ما شود.
«اي داناي رازها و رمزها كه ساية انديشهها را در فكرها ميشناسي و اسرار ما را ناگفته، ميداني و ننوشتهها را ميخواني»...
«آن كس به سلامت ماند كه در پناه تو جاي گيرد و آن جان از نعمت دانش برخوردار باشد كه به هدايت تو راهگيرد و آن دست به غنيمت رسد كه دستتواناي تو دستگير او شود».
خداوندا، لحظه لحظه روشني را در دلم بيشتر احساس ميكنم. خداوندا، جرعههاي ناب كلام امام سجاد عليه السلام بود كه مرا به سوي تو دعوت كرد و خداوندا، مديون قرآن و كلمات اهلبيت عليهم السلام توأم. دلم ميخواهد يك دل سير گريه كنم، شبها به پرواز درآيم و جاده روشني را از زمين تا آسمان به ياد تو سير كنم.
«در ميان گدايان كوي تو، كسي از من گداتر نيست؛ اگر چه همگان در پيشگاه جلال و عظمت تو ذليلاند، ولي من خويشتن را از همگان ذليلتر بينم».
از تو خواهم كه فقر مرا با غناي بيانتهاي خويش جبران فرمايي و فروغ اميد را در دل اميدوار من فرو ننشاني.
اي پروردگار مهربان، اكنون كه از شيطان بريدهايم و به سوي تو پيوستهايم، حالا كه پيشاني شرمسار خويش را بر درگاه تو به خاك توبه و انابه گذاشتهايم، ترك ما مگوي و طرد ما روا مدار. يا ارحم الراحمين.
برگرفته از دعاي دهم صحيفه سجاديه