پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني
دوشنبه 30 دی 1392 3:04 PM
«ق»
قاپ قمار خونه است :
بسیار باهوش و زبل و زرنگ است .
قاتل بپای خود پای دار میره :
یعنی قاتل بالاخره خودش را گیر می اندازد. .
قافیه را پاک باخته :
به دلایلی دیگر تحمل کارهای مشکل را ندارد.
قبا تنگ آمده :
کار خیلی سخت شده است .
قدر نان گرسنه می داند :
ارزش چیزی وقتی معلوم می شود که به آن احتیاج باشد.
قدر زر , زرگر شناسد قدر گوهر گوهری :
ارزش هر چیز را خبره آن می داند نه دیگران .
قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم!:
به افرادی گفته می شود که فقط بخاطر پول و سور چرانی , دوستی می ورزند.
قرض که رسید به صد تومن هر شب بخور قیمه پلو:
این مثل را به طنز به مردم مقروض می گویند و کنایه از بی فکری و بی خیالی است .
قرض عروسی را خدا می دهد:
برای تشویق در جهت امر ازدواج گویند.
قانع بنشین و هر چه داری بپسند:
منظور آنست که قناعت را پیشه کن و از آنچه داری راضی باش .
قدش مثل میخ طویله پای خروس می مونه:
کنایه از کسی است که بصورت غیر طبیعی کوتاه باشد.
قشونی که رئیس نداره حالش بهتر از این نمیشه :
یعنی بدون رهبری در هر کاری نتیجه مطلوب حاصل نمی شود.
قصاص در این دنیاست :
یعنی هر کس نتیجه اعمال خود را در زندگی خود می بیند.
قیافه اش چهارده شاهی می خواد تا یکشاهی :
یعنی از حد معمول بد قیافه تر است .
قبای بعد از عید برای گل منار خوبه :
منظور چیزی است که بموقع حاضر نباشد و نتواند فایده ای برساند دیگر لازم نیست .
قاشق ندارد آش بخورد :
کنایه از شخص بینهایت تهیدست است و وسیله لازم در اختیار ندارد .
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.