«س»

سبزی پاک کردن :


یعنی چاپلوسی و تملق گوئی .

سالها بی قمقمه مشق کرده :


منظور کسی در کاری با تجربه و وارد باشد . 

سازشان با هم کوک نیست :


اختلاف بین شان زیاد است و به توافق نمی رسند . 

سبیلش آویزان شدن :


از نا امیدی ناراحت شدن . 

سال به سال دریغ از پارسال :


منظور سالها ی جدید بدتر از سالهایی است که گذشته است . 

سال به دوازده ماه , ما می بینیم یکدفعه هم تو ببین :


در مواردی گفته می شود که کسی پر از عیب باشد ولی یک غیب کوچک کسی را به رخش بکشد .

سالها می گذره تا شنبه به نوروز بیفته :


منظور این است که کسی برای انجام کاری فرصت را از دست بدهد و باز منتظر فرصت دیگر شود

ستاره را بالای سر خود نمی تواند دید :


منظور به کسی است که بی نهایت حسود و خود پسند است . 

سبیلش را دود داد :


یعنی نهایت تنبیه را انجام داد . 

سخاوت پس از ادای وام است :


یعنی وقتی عمل شایسته ای انجام دهی نیکوکار هستی .

سخن نیکو صیاد دلهاست :


بدین منظور است , که با حرفهای درست دوست های بیشتری پیدا می کنی .

سر بی صاحب می تراشد :


یعنی بدون اجازه کسی در مورد او تصمیم می گیرد . 

سرش از خودش نیست :


یعنی بسیار سخاوتمند و بخشنده می باشد . 

سر را با پنبه می برد :


منظور کسی است که با زبان خوش کس دیگر را گرفتار مشکل کند . 

سرش به تنش زیادی می کند :


کسی که سراغ خطر بزرگی می رود . 

سر به صحرا گذاشت :


کسی که از خانه و کاشانه فرار کند تا آسوده شود .

سر در سر چیزی کردن :


بر سر هدفی جان خود را دادن . 

سر بزرگ بلای بزرگ دارد :


کار بزرگ خطر و مسئولیت بیشتری دارد . 

سر حلیم روغن می رود :


صبح خیلی زود سر کاری رفتن . 

سرش به کلاش می ارزه :


یعنی شخص با احترامی است . 

سرگنده اش زیر لحاف است :


یعنی قسمت بزرگ کار هنوز تمام نشده . 

سر قبری گریه کن که مرده توش باشد :


به معنی این است که کسی را نصیحت کن که پند پذیر باشد .

سر کیسه را شل کن همه دنبالت میان :


منظور خرج کردن و احسان دادن است که نیازمندان برای گرفتن آن جمع می شوند . 

سرکه هوا رفت پائین رو نمی بیند :


زمانی که کسی به درجه بالائی رسید توجهی به زیر دستانش نکند .

سر و ته یک کرباسیم :


یعنی همه یک جور و یک شکل هستیم.

سرش را پیراهنش هم نمی داند :


منظور به کسی که خیلی تو دار و رازش را کسی نداند.

سری از هم جدا هستند :


یعنی با هم خیلی مهربان و با محبت هستند.

سگ باش کوچک خانه مباش :


بدین معنی است که معمولا کوچکتر خانه بیشتر دستورات را انجام می دهد.

سگ زرد برادر شغال است :


یعنی دو نفر در بدی کم و کسری از هم نداشته باشند.

سگ را که چاق کنند هار میشه :


کنایه از این است که اگر آدم پستی را حمایت کنند به روی حامی خود پنجه می زند.

سگ دو زدن :


کنایه از بیهوده کار کردن است.

سنگ به در بسته می خورد:


یعنی همه بدبختیها به سر بیچارگان می آید.

سنگ مفت , گنجشک مفت :


کاری که سرمایه نخواهد واحتمال سود بردن هم داشته باشد.

سوسکه از دیوار بالا می رفت مادرش می گفت , قربون دست و پای بلوریت :


کنایه از لوس و ناز کردن فرزند وندیدن عیب و اشکال او.

سیلی نقد به از حلوای نسیه است :


منظور آنست که هر چه نقد بدست بیاید بهتر از چیزیست که هر چند بیشتر باشد ولی دیر بدست بیاید.

سوزن همه را لباس دار می کند و خودش همیشه لخته :


این مثل در مورد افرادی گفته می شود که خودشان را وقف دیگران میکنیم.

سیخم و میخم , اطاق بیخم :


منظور پابرجا و غیر قابل تغییر هستم.

سیر به پیاز میگه پیف پیف چقدر بو می دی :


کنایه به کسی است که خود پر از عیب واشکال بزرگ باشد ولی عیب و

اشکال کوچک دیگران را بزرگ جلوه دهد.