پاسخ به:ضرب المثلهاي ايراني
جمعه 27 دی 1392 2:23 PM
«پ»
پول علف خرس است !:
دارایی و مال و منال را به هر کسی که بخواهد نباید داد.
پیاده شو با هم راه برویم :
در مورد کسی گفته می شود که خیلی مغرور و متکبر شده باشد.
پیشانی پلنگ خاریدن :
یعنی کار سخت انجام دادن .
پول نداده , میان لحاف خوابیده :
بی سرمایه شریک مال مردم می شود و بیشترین سود را هم می خواهد.
پشت و روش معلوم نیست :
یعنی ظاهر و باطنش یکی نیست , منافق است .
پیاز هم خودش را داخل میوه ها کرده :
آدم نادرست و ناشی خود را با اهل فن مساوی بداند.
پاشنه دهن را کشیدن :
ناسزا و دشنام زیاد گفتن .
پشت دست را داغ کردن :
دیگر کاری را انجام ندادن .
پیش توپچی ترقه در می کند:
موقعی گفته می شود که شخص حقیری پیش مرد فاضلی اظهار وجود کند.
پی خر می گردد که نعلش را بکند:
زیاده طلبی و سود جویی بیش از حد .
پای خر یک بار به چاله می رود:
مثل کسی که یک با اشتباه کند.
پدر و مادر میوه نایابند :
فرزند پیدا می شود ولی پدر و مادر پیدا نمی شود.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.