-4. مناعت طبع
ما شأن بزرگان دين را بالاتر و والاتر از آن ميدانيم که بگوييم از عناياتي که به ايشان شده بود، سوء استفاده مادي نميکردهاند؛ ولي وضع زمانه و شياداني که اين زمان، لباس تقدس پوشيده و به جان و مال مردم ميتازند و هزاران جوان تشنه را فريب داده از هستي مادي و معنوي ساقط ميکنند، ما را ملزم کرد از مناعت طبع اولياي حقيقي خداوند بنويسيم، تا حساب پاکان، از ناپاکان جدا افتد.
آري؛ از ديگر خصوصياتي که ميتوان با توجه به آن، خوبان را شناخت اين است که ايشان اگر در اوج فقر و نياز هم باشند، باز از جايگاه رفيع خود و نفوذشان در دل مريدان، براي تأمين نيازهاي خود استفاده نميکنند و با توکل بر الطاف حق و مناعت طبع و قناعت، روزگار خود را با عزت سپري ميكنند و حتي خود، اهل بذل و بخشش هستند.
دربارة عارف واصل، مرحوم آيت الله سيد علي قاضيرحمةاللهعليه نقل شده است با وجودي که عيالوار بود و در شدت فقر بسر ميبرد و مهمانها و مراجعان بسيار داشت، به هيچ وجه، اظهار نياز نميکرد و حتي به ديگران هم کمک مالي مينمود. حتي اگر مريدان او مانند حاج سيد هاشم حداد که با همه وجود به آن بزرگوار و صداقت و پاکياش اعتقاد داشت، ميخواستند در اين باره اقدامي کنند، اجازه نميداد. اگر بدون اطلاع او چيزي تحويل خانهاش ميدادند و او مطلع ميشد، اظهار ناراحتي ميكرد و در کمال پاکي و سادگي و مناعت طبع زندگي مينمود.23
حتي خانه آن عارف كامل، بسيار محقر و کوچک بود و تنها دو اتاق تو در تو داشت و بودند کساني که تمايل داشتند براي وي منزل مناسبي تهيه کنند؛ ولي او قبول نميکرد.24
اين است سيره اولياي الهي. در مقابل، کساني هستند که با نقل و ادعاي بعضي مطالب، براي خود، دکاني باز كرده و به غارت دين و دنياي مردم و آباد کردن دنياي خود مشغول هستند.
*************************
23.صلح کل، ص170.
24.اسوه عرفان، ص170، صلح کل، ص154