- اشتباه بزرگ و خطرناک
بسياري از افرادي که مشتاق رسيدن به زندگي سراسر معنوي و پاک ميشوند و متوجه ميشوند بدون استاد و راهنما، پيمودن اين مسير، ممکن نيست، براي شناخت استاد واقعي، دچار يک اشتباه بزرگ ميشوند. ايشان گمان ميکنند هرکس بتواند کار خارق العادهاي انجام دهد يا براي نمونه خبر از نهان و امور غيبي افراد بدهد، بيشك، وليّ خدا است و بيترديد ميتواند او را به آرزويش که داشتن زندگي سراسر معنوي است، برساند؛در حالي که اين تفکر، بسيار غلط و خطر ناک است؛ چرا که ممکن است انسان را در دام مدعيان نابهحق بيندازد.
بايد توجه داشت نفسي که خداوند، در درون همه انسانها قرار داده، از قابليتهاي فراواني برخوردار است. اگر مدتي به نفس آدمي رياضت تحميل شود ، به او سخت بگذرد و تحمل کند، پس از مدتي، نفس انسان داراي قوت و نيروي خاص و جديدي ميشود و با اين نيرو، ميتواند کارهاي فوق العاده انجام دهد. اين، لزوماً دليل بر حقانيت صاحب اين نيرو نيست و ربطي هم به عقايد و دين و مرام افراد ندارد. اگر كسي کافر هم باشد و به نفس خود رياضتهاي شاق بدهد به اين امور ميرسد، همانگونه که نمونههاي آن، بين مرتاضان هندي يا صوفيان غيرشيعي زياد بوده و هست.
بايد به اين نکته هم توجه داشت که اين قبيل کارها، ميتواند منشأهاي زيادي داشته باشد که هرکدام از اين منشأها با هم کاملا متفاوت هستند؛ براي نمونه، اطلاع از امور غيبي و ناگفتههاي افراد ـ همانطور که ممکن است به واسطه الهامات الهي باشد که توسط فرشتگان به قلوب با صفا و منور اولياي الهي ميافتد ـ ممکن است از مواردي باشد که شياطين يا اجنه به دوستان خود ابلاغ ميکنند؛ پس صرف اطلاع دادن از غيب، نميتواند دليل قطعي بر حقانيت اطلاعدهنده باشد و بايد ملاکها و خصوصيات اصلي و مهم را بررسي كرد.
قرآن کريم چنين ميفرمايد: إِنَّ الشَّياطينَ لَيوحُونَ إِلي أَوْلِيائِهِمْ لِيجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُون1
همانا شياطين، به دوستان خود، مخفيانه مطالبى القا مىكنند، تا با شما به مجادله برخيزند. اگر از آنها اطاعت كنيد، شما، بيترديد مشرك خواهيد بود.
امام صادق عليهالسلام نيز ميفرمايد: «هيچ مؤمني نيست، مگر اين که براي قلب او، دو گوش در سينهاش ميباشد؛ گوشي که در آن، شيطان وسواس خناس ميدمد و گوشي که در آن، ملک ميدمد. پس خداوند، مؤمن را به وسيله اين ملک تاييد ميكند و اين است معناي قول خداوند در قرآن که: «و خداوند، آنان را به وسيله روحي از سوي خود، تأييد کرد» .2
پس در شناخت اولياي الهي اکتفا نمودن به امور خارق العاده، اشتباه بزرگي است و بايد ملاکهاي اصلي و مهم را مد نظر قرار داد. در رساله سير و سلوک منسوب به علامه بحر العلومرحمةاللهعليه چنين ميخوانيم:
و اما استاد عام، شناخته نميشود، مگر به مصاحبت او در خلأ و ملأ و معاشرت باطنيه و ملاحظات تماميت ايمان جوارح و نفس او.
و زنهار به ظهور خوارق عادات و بيان دقائق نکات و اظهار خفاياي آفاقيه و حباياي انفسيه و تبدل بعضي از حالات خود به متابعت او، فريفته نبايد شد؛ چه اشراف بر خواطر و اطلاع بر دقائق و عبور بر ماء و نار و طي زمين و هوا و استحضار آينده و امثال اينها، در مرتبه مکاشفه روحيه حاصل ميشود و از اين مرحله تا سرمنزل مقصود، راه بي نهايت است.و بسي منازل و مراحل است و بسي راهروان، اين مرحله را طي کرده و از آن پس افتاده به وادي دزدان و ابالسه داخل گشته و از اين راه، بسي کفار را اقتدار بر بسياري امور حاصل.3
*******************************
پينوشتها:
--------------
1. سوره انعام: 121.
2.«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ ا للهِ ع قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِي جَوْفِهِ أُذُنٌ يَنْفُثُ فِيهَا الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ وَ أُذُنٌ يَنْفُثُ فِيهَا الْمَلَكُ فَيُؤَيِّدُ ا للهُ الْمُؤْمِنَ بِالْمَلَكِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» (بحارالأنوار، ج67، ص47).
3.رساله سير و سلوک منسوب به علامه بحر العلوم، ص 168.