پاسخ به:پیامک انتظار و مهدویت
سه شنبه 2 تیر 1388 3:37 AM
دل را ز بیخودی، سر از خود رمیدن است*جان را هوای از قفس تن پریدن است*از بیم مرگ نیست که سر داده ام فغان*بانگ جرس ز شوق به منزل رسیدن است*دستم نمیرسد که دل از سینه بر کنم*آری علاج شوق،گریبان دریدن است*شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت*خورشید من برآی که وقت دمیدن است*سوی تو ای خلاصه ی گلزار زندگی*مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است*بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو*هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است*با اهل درد شرح غم خود نمیکنم*تقدیر قصه ی دل من نا شنیدن است*آنرا که لب به جام هوس گشت آشنا*روزی امین ،سزا لب حسرت گزیدن است*