0

نقش حکومت بر تربیت اجتماعى از دیدگاه امام خمینى (قدس‏ سره)

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

نقش حکومت بر تربیت اجتماعى از دیدگاه امام خمینى (قدس‏ سره)
دوشنبه 23 دی 1392  8:34 AM

چکیده

این مقاله با روش مطالعه اسنادى و تحلیلى و با هدف تعیین نقش حکومت در اشاعه تربیت در جامعه از دیدگاه امام خمینى قدس سره تدوین یافته است. بدین منظور، سه بعد نظریات امام خمینى قدس سره درباره تعلیم و تربیت انسان، نقش حکومت در اجرا و بهبود بخشیدن به امر تربیت در جامعه و راهکارهاى ایفاى این وظیفه به وسیله حکومت تحلیل شده است. حاصل مقاله اینکه در اندیشه حضرت امام، حکومت جایگاه ویژه اى دارد؛ زیرا حکومت صالح مى تواند با مبنا قرار دادن شریعت اسلامى، مهم ترین عامل در تربیت افراد جامعه باشد.

مقدّمه

هدف اصلى از انقلاب اسلامى، حاکم کردن احکام، اصول و دستورالعمل هاى اسلامى بر اعمال و رفتار، و به عبارت دیگر، اشاعه تربیت اسلامى در جامعه است. شاید براى برخى مفهوم تربیت روشن نباشد و تربیت را با آموزش مهارت هاى خواندن و نوشتن یکسان تلقى کنند؛ ولى این مسئله درست نیست. آموزش الفبا، حساب، نوشتن و خواندن و حتى آموزش علوم، همه اینها با امر تربیت اختلاف دارند.

به عبارت دیگر، چه بسا کسى آموزش ببیند و در رشته اى اطلاعات لازم را هم کسب کند، ولى درک درستى از آنها نداشته باشد و یا اینکه همراه با تربیت نباشد. بسیارى از دانشمندان و افرادى که در رشته هاى علمى کار کرده اند، از لحاظ فکرى، اخلاقى و اجتماعى در سطح پایینى قرار دارند؛ زیرا تنها درس خواندن و بالا بردن سطح اطلاعات و معلومات موجب پرورش قوه استدلال نمى شود و فقط سطح محفوظات را بالا مى برند.

این معلومات نیز خودبه خود فرد را تربیت نمى کند. فرایند تربیت جدا از مسئله آموزش است و باید توجه بیشترى به آن شود. بعضى افراد مى پرسند تربیت چیست؟ براى مثال، وقتى معلم به شاگرد مى گوید مى خواهم تو را تربیت کنم، اگر شاگرد بپرسد مى خواهید در مورد من چه کارى انجام دهید، معلم جواب روشنى ندارد؛ همان گونه که پدر و مادر ناآگاه از تربیت هم جواب روشنى براى فرزندان خود ندارند. همه ما به تربیت خود و فرزندانمان علاقه مندیم. مسئولان جامعه نیز علاقه دارند که افراد جامعه تربیت شده باشند.

اما متأسفانه آنچه را اسلام در زمینه هاى مختلف براى ما مطرح ساخته است، بر اعمال و رفتارمان حاکم نیست. بسیارى از اعمال ما تابع عادات و رویه هایى است که در طول زندگى کسب شده اند و گاهى تابع تلقین هاى دیگران به ماست. در مواردى نیز با تقلید از دیگران کارهایى را انجام مى دهیم.

1. دیدگاه هاى امام خمینى قدس سره درباره تعلیم و تربیت انسان

موضوع تربیت، در فرهنگ و معارف اسلامى جایگاه ویژه اى دارد. بى تردید یکى از ابعاد فکرى بنیان گذار جمهورى اسلامى مقوله تعلیم و تربیت و تزکیه نفس است که همواره و در همه مراحل زندگى بدان توجه ویژه داشت؛ به گونه اى که در تدریس، تدوین نوشته ها، سخنرانى ها، نامه ها و...، بر ضرورت و بایستگى آن تأکید مى کرد.

از این رو، مى توان گفت: امام خمینى قدس سره پیش از آنکه سیاستمدارى قاطع و انقلابى باشد، یا در مقام مرجعى تام، مرجعیت و زعامت دینى را معنایى تازه بخشد، معلمى نمونه بود که توانست با دریافتى عمیق و ژرف از مبانى تعلیم و تربیت الهى، در میدان سخت مجاهده نفس، خود را بیازماید و مراحل سیر و سلوک را با موفقیت پشت سر گذارد، و نیز به تربیت نسلى بپردازد که بار اصلى انقلاب را بر دوش مى کشد. بر همین اساس، غایت و فلسفه بعثت را تربیت بشر معرفى مى کند:

انبیا هم که آمده اند از طرف خداى تبارک و تعالى براى همین تربیت بشر و براى انسان سازى است... اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم است و انبیا آمده اند براى اینکه این عصاره بالقوه را بالفعل کنند و انسان یک موجود الهى بشود. این موجود الهى تمام صفات حق تعالى در او است و جلوه گاه نور مقدس حق تعالى است(امام خمینى،1378الف، ج 14، ص 153).

همچنین ایشان تربیت گریزى را بسیار جدى برمى شمرد: «گرفتارى همه ما براى این است که ما تزکیه نشده ایم، تربیت نشدیم. عالم شدند، تربیت نشدند، دانشمند شده اند، تربیت نشده اند، تفکراتشان عمیق است؛ لکن تربیت نشده اند و آن خطرى که از عالمى که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد مى شود، آن خطر از خطر مغول بالاتر است» (همان، ص 391).

یکى از دلایل تأکید حضرت امام قدس سره بر تربیت و تزکیه نفس آن است که نفس تزکیه شده در راستاى ارزش هاى الهى قرار مى گیرد و مطیع خداوند و بى توجه به قدرت هاى غیرالهى است؛ از این رو، اهتمام بر این امر را بر همه آحاد جامعه لازم، و ضرورت آن را براى کسانى که با تربیت مردم سروکار دارند، افزون مى شمرد. همچنین با معرفى چالش هاى پیش رو، همچون طبیبى حاذق، راه درمان علمى و عملى را نشان مى دهد تا پس از بازشناسى تهذیب نفس، موانع تحقق آن برطرف شود.

در بررسى موانع موردنظر در راه تزکیه نفس از نگاه امام خمینى قدس سره، موارد ذیل دیده مى شود:

1. غفلت از گناه و کوچک شمردن آن: در روایات آمده است که هرگاه خداوند به بنده خود عنایت فرماید، او را به یاد گناهانش مى اندازد. در اندیشه اسلامى، احساس گناه و حالت توبه و بازگشت، یک نعمت الهى وفقدان احساس گناه یک زنگ خطر است.

2. حب دنیا:

ایشان در این باره مى فرماید: «محبت دنیا، انسان را منتهى به هلاکت ابدى مى کند و آن ماده ابتلائات و سیئات باطنى و ظاهرى است» (امام خمینى، 1379، ص 122).

3. نفس:

امام خمینى قدس سره حب نفس را ریشه همه مشکلات انسان و بزرگ ترین مانع تزکیه مى داند. از نظر ایشان، نفس انسان به شیوه هاى گوناگون انسان را فریب مى دهد؛ از این رو، به ذکر نمونه هاى بارزحب نفس مى پردازد؛ از جمله حب جاه، مقام، همسر، فرزند، ثروت و... .

4. امید به سعه وقت:

«از موانع بزرگ بیدارى، که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود و اراده و عزم را در انسان مى میراند، آن است که انسان گمان کند وقت براى سیر وسیع است... انسان به کلى آخرت را فراموش مى کند و مقصد، از یاد انسان مى رود» (همان).

5. غفلت از خود و عیب جویى از دیگران.

6. علم بدون ایمان.

7. مجادله:

حضرت امام قدس سره ایجاد تفرقه و اختلاف را از موانع تزکیه نفس مى داند: «دعواهاى ما، دعوایى نیست که براى خدا باشد...، همه ما از گوشمان بیرون کنیم که دعواى ما براى خداست، ما براى مصالح اسلام، دعوا مى کنیم... دعواى خود من و شما، و همه کسانى که دعوا مى کنند، همه براى خودشان است» (همان).

8. لذت گرایى:

ایشان در این باره هشدار مى دهد: «بدان که نفس در هر حظى که از این عالم برد، در قلب اثرى از آن واقع مى شود که آن تأثر از ملک و طبیعت است و سبب تعلق آن است به دنیا، و التذاذات هرچه بیشتر باشد، قلب از آن بیشتر تأثر پیدا مى کند، و تعلق و حبش بیشتر مى گردد، تا آنکه تمام وجهه قلب به دنیا و زخارف آن گردد، و این منشأ مفاسد بسیارى است؛ تمام خطاهاى انسان و گرفتارى به معاصى و سیئات، براى همین محبت و علاقه است» (همان).

9. خودباختگى:

امام راحل در عبارتى جالب توجه بیان مى دارد: «خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد، جامعه به او روى آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتى پیدا کند که خود را مى بازد، خود را گم مى کند» (امام خمینى، 1373، ص 22).

10. نسیان آخرت:

«نسیان آخرت، از امورى است که اگر ولى اللّه اعظم، امیرالمؤمنین علیه السلام بر ما بترسد از آن و از موجب آن، که طول امل است، حق است؛ زیرا که او مى داند این چه سفر پرخطرى است و انسانى که باید آنى راحتى نداشته باشد و در هر حال مشغول جمع زاد و راحله باشد و دقیقه اى ننشیند، اگر نسیان کرد آن عالم را، و به خواب رفت و نفهمید که چنین عالمى هم هست و چنین سیرى هم در پیش است، چه به سر او خواهد آمد و به چه بدبختى هایى گرفتارخواهدشد»(امام خمینى،1379،ص175).

2. نقش حکومت در تربیت از نگاه امام خمینى قدس سره

امام خمینى قدس سره دیدگاه هاى مشخصى درباره اهداف و مسائل اساسى حکومت داشته اند؛ مانند: ارتباط تنگاتنگ دین و سیاست، ضرورت تشکیل حکومت اسلامى، حاکمیت الهى و مردمى، تصدى حکومت به وسیله فقیهان عادل در عصر غیبت امام معصوم علیه السلام. براى روشن شدن نقش و اهداف حکومت، اهداف موردنظر هر حکومت را به دو دسته کلى (اهداف غایى و غیرغایى) تقسیم مى کنیم.

اهداف غایى، اهداف نهایى و کلى یک حکومت هستند که حکومت به دنبال دست یافتن بدان هاست؛ اما اهداف غیرغایى، همان اهداف متوسط یا میانى هستند که پیش از اهداف غایى بدان ها توجه مى شود. حضرت امام قدس سره ضمن تقسیم سیاست به حیوانى و انسانى، به تعریف سیاست در اسلام پرداخته و هدف غایى سیاست در اسلام را این گونه بیان مى کند:

این جزء سیاست (جزء حیوانى) یک جزء ناقصى است از سیاستى که در اسلام براى انبیا و اولیا ثابت است. آنها مى خواهند ملت را هدایت کنند، راه ببرند در هر مصالحى که براى انسان متصور است، براى جامعه متصور است... سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد جامعه و انسان را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آنچه صلاحشان است... آنها را از راهى مى برد که صلاح مردم است که همان صراط مستقیم است (امام خمینى، 1372، ص 217).

ایشان همچنین در عبارت دیگرى در مورد هدف حکومت اسلامى مى گوید: «هدف حکومت اسلامى تأمین سعادت بشر است» (همان، ص 190). بنابراین از نظر حضرت امام، هدف غایى در یک حکومت مطلوب از نظر شرع، رساندن بشر به سعادت حقیقى است و سعادت حقیقى با گام نهادن در صراط مستقیم و عمل به دستورهاى شرع مقدس حاصل مى شود.

از این رو، وظیفه اصلى حکومت تأمین زمینه هاى رشد و تعالى انسان ها براى رسیدن به این مرحله است. در آثار مکتوب و شفاهى امام خمینى قدس سره و برخى از اقدام هاى عملى ایشان، عناوین دیگرى نیز به منزله اهداف و وظایف حکومت مطرح مى شود که درحقیقت همان اهداف متوسط ومیانى حکومت به شمار مى آیند و از مهم ترین آنها تعلیم و تربیت است.

یکى از امورى که امام راحل، از جمله وظایف و اهداف حکومت اسلامى مى دانند، تعلیم و تربیت و تزکیه جامعه و فراهم ساختن زمینه رشد و تعالى معنوى افراد جامعه است. ایشان در کتاب ولایت فقیه، درباره این موضوع مى نویسد: «ما مؤظفیم آثار شرک را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور کنیم و از بین ببریم و باز به این دلیل، مؤظفیم شرایط اجتماعى و مساعدى را براى تربیت افراد مؤمن و بافضیلت فراهم سازیم» (امام خمینى، 1373، ج 9، ص 40).

یکى از اعتراض هاى ایشان به حکومت پهلوى، به مثابه یک حکومت نامطلوب، فقدان تعلیم و تربیت اسلامى و نبود شرایط و زمینه رسیدن به تزکیه و اصلاح است. ایشان در توصیف اوضاع و شرایط زمان پهلوى مى گوید: «در این شرایط اجتماعى و سیاسى، انسان مؤمن و متقى و عادل نمى تواند زندگى کند و به ایمان و رفتار صالحش باقى بماند و اگر دانشگاه و مراکر تعلیم و تربیت دیگر با برنامه هاى اسلامى و ملى در راه منافع کشور به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان وجوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن شوروى و آمریکا فرونمى رفت» (امام خمینى، 1378ج، ج 7، ص 27).

از نظر امام خمینى قدس سره انسان نسخه کوچکى از عالم هستى است و هر آنچه در عالم وجود دارد، در انسان نیز به صورت بالفعل و بالقوه هست. بنابراین در انسان هم بعد ظاهرى، شهودى و مادى وجود دارد و هم بعد باطنى، غیبى و معنوى (امام خمینى، 1378الف، ج 8، ص 254). انسان در ابتداى تولد همچون حیوانى است که از حیات متعالى بهره اى ندارد؛ نفوس انسان در بدو خلقت استعداد و قابلیت محض، و فاقد هرگونه فعلیت براى سعادت و شقاوت است؛ اما با استفاده از تربیت معنوى و قواى ملکوتى، مى توان خلق وخوهاى انسانى و الهى در او ایجاد کرد (امام خمینى، 1379، ج 8، ص 323).

انسان در ابتدا حیوانى داراى برخى قواى مادى و طبیعى مى باشد؛ اما قابل تغییر است و نیروهاى رحمانى و شیطانى نهفته در او مى تواند تا بى نهایت عمل کنند. اگر در جهت صراط مستقیم تحول یابد، مى تواند نماینده خدا و همه خوبى ها باشد؛ یعنى معرفت به اللّه پیدا کند و همه کردار و رفتار او الهى و در راستاى رضایت خداوند باشد (همان، ص 151). این همان هدف از خلقت است که «انسان طبیعى لحمى حیوانى بشرى، انسان لاهوتى الهى ربانى روحانى شود و افق کثرت به افق وحدت متصل شود» (امام خمینى، 1380، ج 8، ص 297).

انسان باید به جایى برسد که آیینه تجلى جمال و جلال خداوند شود و این تنها قلب انسان است که چنین ظرفیتى دارد (همان، ج 8، ص 45). اما اگر قواى حیوانى خود ـ مثل شهوت و غضب ـ را تحت معنویات و حسنات درنیاورد، پست تر از حیوان و بدترین جنبندگان خواهد شد (امام خمینى، 1378الف، ج 8، ص 255). با این حال، از نگاه امام خمینى قدس سره انسان فقط مى تواند در صحنه جامعه به کمالات شایسته اش برسد:

سیر الى اللّه لازم نیست که انسان گوشه اى بنشیند و بگوید من سیر الى اللّه مى خواهم بکنم؛ خیر، سیر الى اللّه همان طورى که سیره انبیا و خصوصا پیامبر اسلام (ص) و کسانى که مربوط به او بودند... همه اش سیر الى اللّه بود. این طور نبود که آن روزى که حضرت امیر مشغول قتال است، سیر الى اللّه نباشد، آن روزى که مشغول نماز است، باشد (همان، ج 17، ص 174).

از این رو، تا زمانى که در جامعه اى همه امور اقتصادى، اجتماعى و سیاسى ساماندهى نشود، نمى توان به هدف والاتر که شکوفایى انسان است، امید داشت. در طرف مقابل، امور اقتصادى، اجتماعى و سیاسى، زمانى به طور شایسته انجام مى شود که افراد جامعه خودساخته و تربیت یافته باشند. از نظر ایشان، علت همه مشکلات اجتماع و کشور، به دلیل تربیت نشدن افراد است (امام خمینى، 1378ب، ص 44).

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها