محمد بن ابي عُمير - زندان هارون الرشيد
دوشنبه 23 دی 1392 4:44 AM
زندان هارون الرشيد
فضل بن شاذان ميگويد:
بدگوييهايي از جناب ابن ابي عمير نزد سلطان ]هارون الرشيد[ شد، و به هارون گفتند:
ابن ابي عمير، نام تمام شيعيان و اصحاب امام موسي کاظم - صلوات الله عليه- را که در عراق به سر ميبرند ميداند».
اين گزارشها، اثر خود را گذاشت؛ چرا که هارون الرشيد تصميم به قتل و قلع ياران امام هفتم گرفته بود، و هر جا شيعهاي مييافت يا او را ميکشت و يا به زندان ميفرستاد.
گويد:
سلطان ]=هارون الرشيد[ دستور داد جناب ابن ابي عمير را احضار کردند، و از او خواست نام شيعيان را بگويد؛ اما او از معرفي ياران امام کاظم - صلوات الله عليه- خودداري کرد. هارون دستور داد او را برهنه کرده و بين ستونها آويزان کنند. آنگاه دستور داد بر بدن او صد ضربه شلاق بزنند [تا شايد بر اثر اين شکنجه، لب بگشايد، و راز شيعيان را فاش کند].11
ابن بکير و فضل بن شاذان - با اندکي تفاوت- اين حادثه دردناک را چنين حکايت مي کنند:
در زندان، به اندازهاي بر او سخت گرفتند و آن جناب را به قدري تحت فشار قرار دادند ، و ضربات شلاق به قدري زياد و دردناک بوده که ابن ابي عمير خود ميگويد: «نزديک بود لب بگشايم و خواسته آنان را اجابت کنم . در اين لحظه شنيدم محمد بن يونس بن عبد الرحمن به من ميگويد: اي محمد بن ابي عمير! جايگاهت را در نزد خدا [در روز قيامت] ياد آر پس؛ بردباري نمود و آن همه درد و رنج را تحمل کرد، تا اينکه خداوند در کار او گشايشي کرد و از زندان هارون خلاصي يافت.12
فضل بن شاذان مي گويد
او را در زمان هارون الرشيد به جرم شيعه بودن حبس کردند ، و سندي بن شاهک صد و بيست ضربه چوب بر بدنش زد و صد و بيست و يک هزار درهم از او گرفتند و آزادش کردند.13
-------------------------------
11. اختيار معرفة الرجال ج2، ص855.
12. همان ، منتهي المقال ج 5، ص304.
13. همان، ص856.