سجده هاى طولانى
دوشنبه 23 دی 1392 4:41 AM
سجده هاى طولانى
عبادت جناب ابن ابي عمير - به ويژه سجده هاى طولانى او- زبانزد دانشمندان و عرفاي همه زمانها بوده است، تا آنجا که عابدان و اهل رياضت، سجدههاي او را مستمسک خويش قرار داده و به آن استناد ميکنند. فضل بن شاذان ميگويد:
روزي استادم دستم را گرفته و نزد جناب ابن ابي عمير برد . هنگامي که به غرفه او وارد شديم ، ديدم دانشمندان بسياري گرد آمده و همگي آقايي را احترام کرده و تعظيم مينمايند. از استادم پرسيدم : «اين مرد کيست که اين همه مورد احترام است؟» گفت: «او جناب محمد بن ابي عمير است.» گفتم : «آيا او همان مرد صالح عابد است؟» گفت: «آري»7.
همو گويد:
در عراق (بغداد) که وارد شدم، ديدم مردي دوستش را از آن روي که سجده هاى طولانى دارد، چنين سرزنش ميکرد: «اين سجدههاي طولاني تو را کور مي کند ، و تو را از کسب و کار باز مي دارد؛ حال آنکه تو مرد عيالمندي هستي ، و بايد براي عائله خود توان کسب و کار داشته باشي».
آن مرد، سر از سجده برداشت و گفت : «واي بر تو! مرا سرزنش ميکنى؟ اگر سجده طولاني کسي را کور ميکرد، بايد جناب ابن ابي عمير کور ميشد؛ چرا که بعد از نماز صبح سر به سجده مينهاد و هنگام طلوع خورشيد، سر بر ميداشت 8».
حکايت سجدههاى طولاني جناب ابن ابي عمير را به گونهاي ديگر از زبان فضل بن شاذان بشنويم که خود شاهد سجده هاى طولانى آن جناب بوده است؛ وي ميگويد:
«نزد ابن ابي عمير رفتم؛ [ديدم] او در حال سجده است ، و سجده خود را طولاني کرد . هنگامي که سر از سجده برداشت، به او گفتم: سجدهات طولاني شد؟» در پاسخم گفت: «حالت چگونه بود، اگر [سجدههاى] جميل بن دراج را ميديدى؟ روزي بر جميل وارد شدم؛ او را در حال سجده يافتم و سجده او بسيار طولاني شد. هنگامي که سر از سجده برداشت به او گفتم: «سجدهات را خيلي طول دادى؟» او به من گفت: «چه حالي داشتي اگر [سجده هاى] معروف بن خَرَّبوذ را ميديدى؟9»
با توجه به آنچه گفته شد، آشکار ميشود که جناب ابن ابي عمير دانشمندي عابد و سرشناس بوده و همه او را به بزرگي و بزرگواري ميشناخته اند ، و همه ميدانستند که او از بزرگان شيعه است، تا آنجا که جاحظ، اديب نامدار معتزلي از او به بزرگواري نام مي برد و حکايت زنداني شدنش را توسط هارون الرشيد حکايت ميکند 10
-------------------------------------
7. اختيار معرفة الرجال، ج 2، ص855 .
8. همان.
9. همان، ج2، ص471 و 522؛ منهج المقال، ج 3، ص258.
10. منتهي المقال،ج 5، ص304 به نقل از البيان و التبيان، ج 1، ص88