پاسخ به:بنلادن چگونه القاعده را تشکیل داد؟
جمعه 20 دی 1392 5:46 PM
در همین زمان که عبدالله عزام و برخی دیگر، معتقد بودند که باید این رزمندگان را به سمت نبرد در فلسطین جهت دهی و سازماندهی نمود، بن لادن نظر دیگری داشت و آن تأسیس گروهی مختص به خود بود، این سازمان می خواست مرکز و پایگاه آموزشی پیشرفته و همه جانبه برای رزمندگان عرب باشد تا اقدام به فعالیت های جهادی در گوشه گوشه ی جهان کنند.
مدت کوتاهی بعد، افرادی ناشناس اقدام به ترور عبدالله عزام در پیشاور نمودند [گفته شده این کار، کار سازمان سی آی ای بوده است]. بدین شکل راه صعود سازمان بن لادن هموار تر شد.
بعد از حمله ی عراق به کویت و تهدید شدن عربستان، بن لادن که به عربستان بازگشته بود و از پیروزی بر ابرقدرت وقت جهان در افغانستان مست بود، به حکومت سعودی پیشنهاد داد تا رزمندگان اسلامگرا را برای دفاع از عربستان در مقابل هجوم احتمالی صدام به کار بگیرد. اما حکومت عربستان از آمریکا کمک خواست و بدین شکل بن لادن این حرکت را وارد کردن «ملحدین» به سرزمین مقدس حرمین تعبیر نمود. [بن لادن این کار و خصوصا تأسیس پایگاه های آمریکایی در عربستان را اشغال سرزمین اسلام می دانست، خصوصا که اشغال افغانستان توسط شوروی هم در اصل به عنوان حمایت از حکومت وقت کمونیستی افغانستان و به دعوت این حکومت انجام شده بود.]
بن لادن به صورت علنی به مخالفت با این عمل برخاست و بدین شکل روابطش با حکومت عربستان تیره گردید و مورد غضب حکومت قرار گرفت. [بن لادن در این دوره شدیدا تحت نظر قرار گرفت تا آنکه توانست با بهانه هایی از عربستان خارج و به سودان که در آن زمان حکومتی اسلام گرا در آنجا بر سر کار آمده بود سفر کند]
* مرحله انتقالی- 1992 [سالهای 1370-1371 شمسی]
در سال 1992، و بعد از رفتن به سودان، بن لادن طریقه سیر القاعده و عملیات هایش ضد آمریکا را تعیین نمود. و اکثریت اعضای این گروه به خارطوم [پایتخت سودان] منتقل شدند. بن لادن در خارطوم اقدام به انجام کارهایی قانونی [از قبیل سرمایه گذاری در زمینه ی کشاورزی و راه سازی] نمود تا پوششی باشد بر روی تحول سری «خشونت القاعد ای» به سمت غرب.
اولین هجوم القاعده، در دسامبر 1992 رخ داد: تلاش برای منفجر کردن هتل ««الجیدور» در یمن. اما ابتدایی بودن سازماندهی، حمله را به ناکامی کشاند و انفجار، دو گردشگر اتریشی را به قتل رساند درحالیکه هدف از آن، کشتن سربازان آمریکایی بود که در مسیر رفتن به سومالی برای مأموریتی نظامی بودند [در آن زمان نیروهای غربی و نیروهای سازمان ملل حضور نظامی گسترده ای در کشور سومالی داشتند و نیروهای اسلامگرا، این حرکت را اشغال سرزمین اسلامی دانسته و با آن مقابله می کردند. یکی از پایگاه های رفتن نیروهای آمریکایی به سومالی، یمن بود که از طریق آبی، همسایه ی سومالی است].
از همان ابتدای حضور در سودان، القاعده چند دسته را برای پیوستن به اسلام گراهای جنوب سومالی و تکمیل توانایی آنها به آنجا فرستاد. و از سال 1992 تا سال 1994، القاعده تلاش کرد که گروه های شبه نظامی [اسلام گرای] سومالیایی را آموزش دهد و تا به نیروهای غربی و سازمان ملل [که در سومالی حضور داشتند] حمله کنند، ولی این تلاش هایش نتیجه ای نداشت.
بدین ترتیب، سازمان بن لادن [که تا آن زمان هنوز نامی نداشت و حتی ساختار دقیقی هم برای آن شکل نگرفته بود و بعدها نام القاعده برای آن مرسوم شد] بعد از پنج سال هنوز نتوانسته بود عملیاتی ترتیب دهد که نتیجه ی مؤثری داشت باشد یا آنکه دستکم در موضوع مقاومت در برابر غرب برای خود جذابیتی به دست بیاورد.
از همین رو بن لادن به فشارها[ی تبلیغاتی و سیاسی] به حکومت سعودی برای طرد آمریکایی ها از جزیرة العرب ادامه داد. از طرف دیگر سودان هم خودش به دلیل حضور بن لادن تحت فشارهای بین المللی قرار گرفت و این فشارها در نهایت موجب طرد بن لادن از سودان شد. بن لادن این بار باز هم در افغانستان برای خود پناهگاه امنی یافت، این بار تحت حکومت طالبان [که به تازگی بر سر کار آمده بود] و حمایت ملا محمد عمر.
* دو فتوای مشهور 1996- 1998 [از حدود 1375 تا 1377 شمسی]
بازگشت بن لادن به افغانستان به سرعت موجب یک همکاری قوی با طالبان شد؛ القاعده اقدام به تأسیس پادگان های آموزشی در شرق افغانستان برای آموزش دادن مسلحین [اسلام گرا] جهت نبرد با هندو ها در کشمیر نمود، به علاوه آموزش دادن نیروهایی برای حمایت از تلاش های طالبان برای گسترش امنیت در افغانستان. [افغانستان بعد از خروج شوروی از این کشور، صحنه ی درگیری خود نیروهای مجاهد افغان شد و حدود هفت سال آتش جنگ سنگین داخلی در این کشور بین امرای مجاهدین با یکدیگر بالا گرفت به نحوی که امنیت و آسایش و اقتصاد و ... به کلی نابود گردید و همین مسائل زمینه ظهور طالبان را فراهم کرد که از هنگام بر سر کار آمدن، به رغم همه ایرادات سنگینشان، دست کم امنیت را به طور کامل به افغانستان برگرداندند.]
اما قضیه ی مهم تر از این، در سال 1996 رخ داد، مشخصا در ماه آگوست [حدودا مرداد 1375]. در این زمان اولین بیانیه ی رسمی بن لادن منتشر شد: فتوای «اعلام جنگ بر ضد آمریکایی هایی که سرزمین حرمین شریفین را اشغال کرده اند».
البته باید تذکر بدهیم که قبل از صدور این فتوا، در 25 جولای 1996 [4 مرداد 1375] به مجموعه ای مسکونی در شهر «الخُبَر» عربستان حمله ای صورت گرفت که در نزدیکی شرکت نفتی آرامکو هم قرار داشت. و می دانیم که برج های الخبر برای سکنی دادن سربازان آمریکایی مورد استفاده قرار می گرفت. [تا امروز، طرف اصلی ای که مسئول انجام این حمله است مشخص نیست.]
اما فتوای دوم بن لادن در فوریه 1998 [حدودا بهمن 1376] صادر شد؛ فتوایی برای گسترش اهداف القاعده و بالارفتن نیروهای شبکه اش. در این وقت تشکیل «جبهه اسلامی جهانی برای جهاد ضد یهود و صلیبی ها» طی بیانیه ای اعلام شد. این بیانیه که به نوعی فتواگونه بود را علاوه بر بن لادن چندین نفر از رهبران گروه های اسلامگرای دیگر هم امضا کرده بودند که بارزترینشان اَیمَن الظواهری، رهبر گروه «جهاد اسلامی» مصر بود.
ایمن الظواهری در کنار بن لادن
این فتوا، طبق همان اسلوب توصیه معلم سابق بن لادن عبدالله عزام بود که پیش ترها تأکید کرده بود جهاد بر هر مسلمانی واجب است و این جهاد باید آمریکا و اسرائیل را هدف قرار دهد.
این دو فتوا، به اضافه ی نوشته های استراتژیک ظواهری، پایه گذار اندیشه ی برپایی خلافتی جهانی که طبق شریعت حکومت نماید بود. طبق فتاوای ایمن ظواهری و آنچه می نوشت و می گفت، باید از مسلمان در برابر ظلم هایی که به آن ها می رود دفاع کرد و از جمله ای ظلم ها به این موارد اشاره می کرد: وجود نیروهای آمریکایی در شبه جزیره عرب [و سرزمین حرمین]، ضررهای وارده به ملت عراق به دلیل تحریم های غربی ها [که برخی ها حجم تلفات انسانی به دلیل تحریم های دارویی و ... را حتی تا یک میلیون نفر هم برآورد کرده اند]، اشغال سرزمین های مسلمانان در فلسطین و کشمیر و دیگر جاها، حمایت آنها از نظام های دیکتاتوری فاسد در خاورمیانه و شمال آفریقا (یعنی حمایتشان از «دشمن نزدیک»). [در اندیشه ی جهادیون در دهه هشتاد میلادی، دو مفهوم مطرح شد: دشمن نزدیک و دشمن دور. دشمن دور یعنی حکومت های استکباری بزرگ جهان و دشمن نزدیک همین نظام هایی که در هر کشوری با حمایت دشمن دور حکومت می کردند. در بین نیروهای مختلف جهادی در اینکه اولویت در جهاد با دشمن دور است یا با دشمن نزدیک، اختلافاتی وجود داشت.]
بنا بر این، نظریه ی ایجاد خلافت جهانی، از طریق حمله به دشمن دور (یعنی آمریکا) تأمین می شد، و گفته می شد که حمله به دشمن دور و شکست دادن آن، خود به خود موجب سقوط و سرنگونی دشمن نزدیک خواهد شد [چون طبق نظر جهادیون، این نظام ها جز با حمایت آمریکا نمی توانند به حکومت خود ادامه دهند].
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست