نقل قول salma57
حالا سوال اینجاست بدن در برزخ و آخرت فرق داره؟
یعنی در برزخ بدن بدون ماده است و در آخرت بدن با ماده . دقیقا مثل این دنیا؟
براى بدن انسان سه مرحله وجود دارد: الف - مرحله دنيا كه در آن روح و بدن جسمانی است . ب - مرحله برزخ كه در آن زندگى با روح و بدن مثالی است و بدن جسمانی از بين رفته است . ج - مرحله قيامت و آن روييدن بدن و سوار شدن روح بر آن است . پس معاد، نه روحانى تنهاست و نه جسمانى تنها، بلكه هم روحانى و هم جسمانى مى باشد.
آنچه به وضوح از قرآن مجيد استفاده ميشود و صدها آيه دلالت بر آن دارد، در معاد، جسمي همراه روح انسان خواهد بود، به عنوان نمونه در قرآن آمده:
« أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ. بَلى قادِرينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ (قيامت(75) آيه 3 و 4.)؛ آيا انسان ميپندارد كه استخوانهاي او را جمع نخواهيمكرد؟ آري قادريم كه حتيخطوط سر انگشتان او را موزون كنيم. »
گذشته از اين آيه آيات و روايات متعدد وجود دارد كه همين نكته را به خوبي بيان نموده است (نهج البلاغه، نشر فيض الاسلام تهران، خطبه 82؛ احقاف(46) آيه 33؛ حج (22) آيه 7.)
در اين باره حديثى از امام صادق - صلوات الله عليه - نقل مى كنيم راوى از آن حضرت مى پرسد: كسى كه در دنيا مرده روحش در كجا خواهد بود؟ فرمود: كسى كه مى ميرد و داراى ايمان خالص يا كفر خالص است ، روح او از بدنش به هيكلى كه در شكل اوست منتقل مى شود و تا روز قيامت با اعمال خودش مجازات مى شود. و چون روز قيامت خداوند اهل قبور را زنده مى كند، بدن او را به وجود مى آورد و روحش را به جسدش برمى گرداند، تا اعمال او را تمام و كامل به او بدهد.
حال بايد ديد كه مفهوم اين سخن چيست و جسم دنيايي كه در معاد همراه روح خواهد آمد به چه معنا است؟
آن چه در اعتقاد به حشر بدنها در روز قيامت لازم است، اين است كه بدن ها از قبرها به گونهي برانگيخته مىشوند، كه اگر كسى تك تك آنها را ببيند، آنها را به طوري مي شناسد كه مي گويد: اين فلان كس است و يا مي گويد اين بدن فلان سخص است و آن بدن در اين حد دقيق براي بيننده معلوم وقابل شنا سايي است. (صادقي، نتايج كلامي حكمت صدرايي، نشر بوستان كتاب، قم، 1388 ش، ص264.)
بنابر اين در هر صورت معاد جسماني حقيقتي انكار ناپذير است و به گفته مرحوم علامه مجلسى: معاد جسمانى از امورى است كه همه صاحبان اديان در آن اتفاق نظر دارند. از ضروريات دين محسوب مىشود. منكران آن از زمره مسلمانان خارجند. آيات قرآن در اين زمينه صراحت دارد و قابل تأويل نيست. اخبار در اين زمينه متواتر است و قابل انكار نمىباشد. (مجلسي بحارالانوار، دار الاحيا التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج 7، ص 47)
در تمام عوالم هستى (عالم مادى، برزخ و قيامت) انسان داراى بدن است و در هيچ عالمى بى بدن نيست؛ به دليل اين كه روح حقيقتى است عين تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابيده است. از اين رو، ممكن نيست كه روح باشد و بدنى در كار نباشد
هر يك از عوالم هستى داراى نظام، احكام، آثار و قوانين مخصوص به خود است؛ يعنى، در عالم دنیا (طبيعت )قوانينى حاكم است غير از سننى كه بر عالم برزخ حكمفرماست؛ و در عالم برزخ نظامى وجود دارد كه در عالم قيامت وجود ندارد و در عالم قيامت، آثارى است كه در دو عالم برزخ و ماده نيست. از اين رو، بدنى كه در عالم طبيعت است هم سنخ با قوانين حاكم بر اين دنيا است؛ و اين بدن غير از بدن برزخى است. بدن برزخى، هم سنخ با احكام و آثار عالم برزخ است. همچنين بدن در قيامت غير از بدن برزخى و بدن مادى است و بدنى است كه هم سنخ با سنن ويژه عالم قيامت و آماده پذيرش آن قوانين مخصوص است. مثلاً بدن قيامتى، بدنى است كه در عين سوختن مدام، از بين نمىرود؛ يا مثلاً بدن قيامتى يك فرد بهشتى، به صورتى است كه در عين خوردن و آشاميدن، نيازى به تخليه مواد تغذيه شده از بدن ندارد؛ و بدن طورى ساخته شده است كه نيازمند چنين امرى نيست. بنابراين نبايد تصور كرد كه بدن مادى، برزخى و قيامتى يكسان هستند.