پاسخ به:نحوه برخورد من با کودکم چگونه باشد؟ لطفا مرا راهنمایی کنید
دوشنبه 16 دی 1392 9:52 AM
حرف شما رو قبول دارم. ولی وقتی می بینم اونقدر گریه می کنه که نفسش بند میاد به نظر خودم چاره ای ندارم جز قبول خواسته اش.
البته بعد از اینکه خواسته اش رو قبول می کنم دلخوریم رو هم نشون می دم.
البته مشکل دیگه من صبحانه خوردن بچه هامه. تنها صبحانه ای که می خورن شکلات صبحانه است. نه نون و پنیر می خورن و نه کره و مربا. نه عسل نه شیر. اگه نباشه صبحانه نمی خورن. من هم تقریبا تا جایی که بتونم کنترل شده بهشون می دم که اذیت نشن.
مثلا دیروز صبح شکلات صبحانه خورده بود. با توجه به اینکه میگن برای دندان ضرر داره من مقداری برای صبحانه براش می گذارم و تاکید کردم حتما با نون بخوره.
بعد از اینکه خورد، رفت سراغ صبحانه خواهرش و اون رو هم ازش گرفت. با کتک.
بعد از یکی دو ساعت رفت ظرف شکلات رو برداشت و از من قاشق خواست.
البته بدون ظرف اومد سراغم و از من قاشق خواست گفتم برای چی. جواب نداد. من متوجه شدم می خواد شکلات بخوره.
قاشق رو که بهش دادم به من میگه تو برو تو اتاق! من هم در شکلات رو محکم بستم که نتونه باز کنه البته بدون اینکه متوجه بشه و بعد رفتم.
دوباره مرحله بعد مجبور شدم در شکلات رو باز کنم. گریه هاش اینقدر شدیده که گاهی نفسش بند میاد.
من هم بهش گفتم بشین بخور ولی اگه این دفعه بوسم هم بکنی باهات آشتی نمی کنم.
رفتم تو اتاق و گهگاه می گفتم شکلات رو گذاشتی سر جاش. هر دفعه داد می زد با من حرف نزن.
خلاصه بعد از خوردن یکی دو قاشق اومد سراغم و کلی بوس و اخم نکن. من هم دلرحم گفتم باشه ولی دیگه شکلات رو خالی نخور. گفت باشه ولی من می دونم امروز هم امکان داره همون برنامه رو پیاده کنه.
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش