كلمه حجاب در قران
فقط در هفت آيه واژه حجاب بكار رفته كه در هيچكدام به معناي پوشش و لباس زنان نيست بنابراين از ديدگاه قران حجاب به معني پوشش زنان نيست و حجاب ريشه قراني ندارد .
پاسخ :
دراسلام و احکام پوشش زنان مسلمان ، کلمه ای به عنوان حجاب وارد نشده است تا در آیات قران جستجو کنیم و ببینیم که حجاب در قران به چه معناست و سپس نتیجه گیری کنیم که کلمه حجاب در قران کریم به معنایی که در میان ما مصطلح و شایع شده ، وجود ندارد . آنچه معنای حجاب مصطلح را دارد ، در اسلام ستر و ساتر است و در آیات مربوط به پوشش زنان مسلمان هم سخن از پوشاندن بدن نزد غیر محارم و البته با پوششی خاص مطرح گردیده است و کلمه حجاب وارد نگردیده است . این کلمه بعد ها در باب پوشش خاص زنان مسلمان مصطلح شد .
حجاب دراصل لغت به معنى ستر ، پوشيدن ، پنهان كردن ، منع از داخل شدن ،باز داشتن و ممانعت از دسترسى و رسيدن به چيزى ودفع و مانند آن است. پرده را نيز حجاب گفته اند؛ زيرا گويي شخص پشت آن پنهان است. آيه ذيل ناظر به همين معني است:
وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ .(سوره احزاب ایه 53) چون از زنان پيغمبر متاعى خواستيد از پس پرده بخواهيد. 1
ونيز حجاب به معني جوف و باطن و آنچه كه از دل پوشيده و پنهان است مي آيد.مانند آيه وَ بَيْنَهُما حِجابٌ (سوره اعراف آیه 4) حجاب در اين آيه به معني آن چيزي نيست كه ديده را مىپوشاند بلكه مقصود همان چيزى است كه مانع رسيدن لذّات بهشتيان بدوزخيان و رسيدن رنجش و آزار دوزخيان به بهشتيان مىشود. و به ابروي انسان نيز حاجب مي گويند ؛زيرا دو ابرو در چهره براى ديدگان همچون نگهبان هستند و از آنها دفاع مىكنند.2
از مجموع سخنان مفسران قرآن و عالمان لغت بر مي آيد كه حجاب به معناي پرده و يا پارچه و مانند آن است كه بدن انسان و ياحقيقتي را بپوشاند تا آن را صدمات احتمالي مصون دارد و يا از اثر چيزي ممانعت شود. بنابر اين حجاب، در اصل لغت ، هر پوششي، حجاب نيست بلكه آن پوششي حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده و يا لباس به قصد محافظت و صيانت واقع شود3
جلباب از ريشه جلبب است وجلبب ازجلب مي باشد . جلب به معناي كشيدن ،گردآوري ،جمع كردن ،آماده بودن و سوق دادن مي آيد. مثلا وقتي مي گويند:قانون فلان شخص را جلب نمود ،اين به اين معني است كه اورا گرفته و به سوي دادگاه برد .
بنابر ادبيات عرب هر وقت در ريشه يك واژه، يكي از حروف اصلي آن تكرار شود ، اين تكرار نشان از ويژگي خاصي در معني مي باشد . واژه جلباب نيز از اين قبيل است زيراحرف سوم در ريشه آن يعني حرف" ب" تكرار شده است (جلبب)برخي لغت شناسان گفته اند اين تكرار دلالت بر كامل جمع كردن واستمرار آن است . بنابر اين جلباب در جايي صادق است كه پوشنده پارچه ، يا عبا و يا چادر، آن را مستمرا و به گونه كامل جمع كرده و از رها كردن و باز بودن جلوي آن پرهيز نمايد. 4 پس از اين بيان گفته مي شود كه: از مجموع كتاب هاي لغت و تصريح بسياري از مفسران قرآن بر مي آيد كه واژه جلباب به معناي پارچة (دوخته يا ندوخته اي) است كه قسمت عمده بدن را به ويژه سر را مي پوشاند، به گونه اي كه پس از پوشيدن ،اگر اطراف آن را به سوي هم كشيده و جمع كنند همه بدن را در خود مستور بدارد . از اين رو برخي از عالمان لغت آن را بر پيراهن بلند و آزاد ،چادر و يا عبا تطبيق داده اندكه براي مصون ماندن از نگاه نامحرمان آن را مي پوشد5
-------------------------------------------------------------
1- قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي،ج2، ص 104
2- مفردات راغب ، راغب اصفهاني ، واژه حجب
3- الميزان،ترجمه موسوي همداني ، ج8، ص 154
4- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، حسن مصطفوي،ص 95
5- لسان العرب،ابن منظور ، واژه جلب الميزان، ترجمه موسوي همداني ،ج16، ص 510