كارتون هاي مظلوم نمائي صهيونيزم
چهارشنبه 11 دی 1392 6:49 PM
كارتون هاي مظلوم نمائي صهيونيزم
از زمانهاى دور در اروپا مرسوم بوده كه، اروپاييان براى نشان دادن نفرت خود از يهوديان، آنها را به موش كه معمولاً همه مردم از آن بيزار و متنفر هستند، و ورود و وجود آن در هر جا همراه با بيمارى و آلودگى است، تشبيه مىكردند، و به فرزندان خود نيز اين را آموزش مىدادند تا آنها هم از يهوديان دورى كرده تا از شر آنها در امان باشند.
به همين خاطر متفكران و سران يهود (كه اغلب از سرمايهداران بزرگ دوران خود بوده و هستند) به فكر راهكارى براى اين مشكل بزرگ و مقابله با اين نوع از يهود ستيزى (Antisemitism) افتادند.
چون اغلب كودكان، حرفهاى پدر و مادر خود را هميشه درست در نظر گرفته و چيزى غير از آن را نادرست تصور كرده و به آن اعتماد نمىكنند، پاك كردن اين تصور (تشبيه يهوديان به موش) از ذهن كودكان و نشان دادن اينكه يهوديان مانند موش نيستند، كارى سخت و بيهوده به نظر مىرسيد، پس سران يهود تصميم گرفتند تا از جهت ديگر وارد شده و موش را حيوانى دوست داشتنى نشان دهند.
آنها با استفاده از ابزار قدرتمند سينما و تلويزيون وارد عمل شده و با ساخت برنامههايى مخصوص كودكان كه اغلب، ستارههاى آنها موش بودند، به دنبال دستيابى به اين هدف خود بودند. آنها با ساخت مجموعههايى معروف و فوق العاده محبوب، مانند «تام و جرى» (Tom & Jerry)، «ميكى موس» (Mickey Mouse)، «استوارت ليتل» 1و 2 (Stuart Little) و... تا حدود بسيار زيادى به هدف خود رسيدند.
در كارتون تام و جرى هم اين هدف با قوت و شدت خاصى دنبال مىشود و سعى بر آن است تا موش (نماد اسرائيل) را حيوانى بىآزار و مهربان نشان دهد، كه هميشه در معرض اذيت و آزار و حمله دشمن هميشگى خود، يعنى گربه قرار مىگيرد ولى با هوشمندى و گاهاً شيطنتهاى خود از دست گربه فرار كرده و يا او را مجبور به تسليم شدن در برابر خود مىكند. در اين مجموعه هرگاه موش احتياج به كمك پيدا مىكند، دشمن گربه، يعنى سگ، به كمك موش مىآيد. سگ (نماد كشور امريكا) در اين كارتون قدرتمند و البته بىآزار و آرام و حامى مظلوم نشان داده شده است.
مورد جالب ديگرى كه مىتوان به آن اشاره كرد، ديدن شخصيتهاى کارتونى مطرود و گوشهگيرى است که به دليل زشترويى توسط ديگران تحقير مىشوند ولى در نهايت اين ناتوانى و زشتى با توانايى و زيبايى جايگزين مىشود و آنها بر تمامى مشکلات غلبه کرده و غبطهى رقبا را برمىانگيزند.
نمونه اين مسئله را در کارتون «دامبو، فيل پرنده» (Dumbo) به خوبى مىتوان به ياد آورد. در اين فيلم شاهد آن بوديم که مادر دامبو، برخلاف ساير فيلها که کلاهى زنگولهدار بر سر دارند، کلاه عرقچينى مانند آنچه يهوديان بر سر مىگذارند (Yarmulka)، بر سر دارد و به جرم دفاع از فرزندش در اسارت به سر مىبرد كه دامبو طى عملياتى در سيرک پرچمى شبيه به پرچم اسرائيل را به اهتزار در مىآورد.
در کارتون «لوک خوش شانس» (Lucky Lucke) گانگسترى سفيد پوست که نماد کلانتر و قانون اومانيستى آمريکايى است و هميشه از تنهايى و آوارگى و غربت خودش حرف مىزند، با چهره و اخلاقى خوب، هميشه در جستجوى مجرمان است و هرگز شکست نمىخورد. در برخى از قسمتها اين هفتتير كش متمدن و مهربان، فرشته نجات سرخپوستان ساده لوح مىشود، به طورى که اگر او نبود جنگ قبيلهاى همه جا را فرا مىگرفت و نکته جالب اينجاست که بالاخره اين سؤال باقيست که خانه لوک کجاست و چرا هميشه در پايان پيروزىهاى غرورانگيزش به سمت غروبى زيبا مىرود. كه اين نماد يهودى تنها و مطرود است که هويت خويش را بر ملا نمىکند و به سمت سرزمين موعودش مىرود تا به سعادت برسد. عبارت «رفتن به سمت خورشيد» در تورات آمده و در ميان يهوديان رايج است که منظور از آن بازگشت به سرزمين موعود مىباشد.
علاوه بر انيميشن در عرصه فيلم کودک، هاليوود نيز از تعدى صهيونيستها مصون نمانده و کليشههاى خاص در قالب فيلم کودکان، طى چند دهه اخير را مدام تکرار كرده است. مثلاً کليشه کودک محروم مانده از ميراث اجدادى يا جدا افتاده از آغوش گرم مادر که هر يک به نوعى تداعىگر يهودى مظلوم و به دور مانده از سرزمين مادرى خويش هستند.
در اين قبيل داستانها از پيامهايى استفاده مىشود که در کتب مقدس يهوديان آمده است و مخاطب يهودى و بسيارى از غير يهوديان به راحتى مىفهمند که منظور از آن چيست. يهوديان، اسرائيل را مادر قوم خويش مىدانند. اينکه شهر يا منطقهاى به انسان تشبيه شود، در جاى جاى تورات آمده است. داستان «سيندرلا» 1و2 (Cinderella) مثال خوبى براى اين کليشه نخنما و تکرارى است.
نكته جالب در دو كارتون سيندرلا و دامبو مجدداً حضور پررنگ موش است كه از حاميان شخصيتهاى اصلى كارتون مىباشند.داستان «هاچ زنبور عسل» هم به کودک يهودى مىفهماند که بايد به دنبال مادر زيبا ونورانى خويش (سرزمين موعود) باشد و همهى غير يهوديان موجوداتى مخوف، بدجنس و حتى بدبو هستند که مىخواهند او را از بين ببرند.
کليشهى کودک پر درد سرى که با زيرکى بر دشمنانى که قصد تجاوز به خانه و کاشانه او را دارند، فايق مىآيد و آنها را به سختى مجازات مىکند هم شبيه مورد قبلى است. مجموعه طنز «تنها در خانه» (Home Alone) براساس همين کليشه پديده آمده و با نگاهى ساده به مضامين آن، ردپاى چهار جنگ اعراب و اسراييلى و شکست اعراب در هر چهار جنگ را مىتوان ديد.
برخى از آثار انيميشن نيز محملى براى پيامهاى سياسى هستند. مثلاً در کارتون «شيرشاه» (Lion King) رد پاى نزاع دو ابرقدرت طى سالهاى جنگ سرد و آشتى مجدد نسلهاى آتى بعد از فروپاشى نظام کمونيستى در شوروى سابق به وضوح مشهود است. توضيح اينکه شير نماد سلطه جهانى يهود است و در تورات آمده است:
«و بقيه يعقوب، در ميان امتها و قومهاى بسيار مثل شير در ميان جانوران جنگل و مانند شير درنده در ميان گلههاى گوسفند خواهند بود که هنگام عبور پايمال مىکند و مىدرد و کسى نمىتواند مانع او شود. قوم اسرائيل در برابر دشمنانش خواهد ايستاد و آنها را نابود خواهد کرد»..نكته قابل توجه و درعين حال بسيار عجيب اين است كه اكثر سريالهاي كارتوني كه حدود 10 الي 15 سال گذشته ساخته شده و حتي در ايران نيز نمايش داده شدهاند، بر اين موضوع اصلي استوار بودهاند كه فردي از مادر خود در كودكي جدا شده و سرانجام طي مراحل و مشكلات فراوان به مادر خود ميرسد. آيا نميتوان اين موضوع را با عقايد صهيونيسم مبني بر بازگشت يهود به سرزمين مادري خود(فلسطين) مشابه و يكي دانست
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=