مستند فراماسونها در بیبیسی / فروغی، هویدا و شریف امامی فراماسون بودند
چهارشنبه 11 دی 1392 6:26 PM
سم الله الرحمن الرحیم
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
"فراماسونری در ایران از دوره ناصرالدین شاه تا محمدرضا شاه پهلوی"
تلویزیون فارسی بیبیسی، عصر روز چهارشنبه ۷ دی ماه، مستندی درباره «فراماسونها» پخش کرد که علاوه بر گزارشی از مقر فراماسونری انگلیس و به عبارتی کانون فراماسونری جهانی در ساختمانی در محله توریستی مرکز لندن، گفتوگوهایی نیز با اعضای ایرانی فراماسونری و محققان درباره بزرگترین تشکیلات مخفی جهان داشت.
فراماسونها به گفته گزارشگر این مستند مدتی است سعی دارند مخفی کاری گذشته را کنار بگذارند و درهای مقر خود را به روی خبرنگاران و دوربینهای تلویزیونی باز کنند، ساختمانی که جان همل، از سخنگویان لژ بزرگ انگلیس و مورخ فراماسونری میگوید در این «معبد بزرگ» تقریبا هر دو هفته یک بار جلسات لژ بزرگ انگلستان برگزار میشود. اشکالی که در این ساختمان (ساخته شده در سال ۱۹۳۵) دیده میشود از چهار اصل بردباری، انصاف، احتیاط و اعتدال گرفته شده و در مراسمی که در آن برگزار میشود، اعضا به درجه استاد بنا ترقی مییابند، مراسمی که نمادی است از قصه معبد سلیمان در انجیل عهد عتیق. همل میگوید: «حدود ۳۵۰ سال پیش بنیانگذاران فراماسونری انجیل را منبعی برای انتخاب سمبلهای خود قرار دادند.» او میافزاید: «ستاره داوود در اینجا ارتباطی با مذهب یهود یا کلیمیان ندارد و تنها ارتباطی که وجود دارد اینست که کلیمیان هم میتوانند عضو فراماسونری باشند.» تک چشم هم اشاره به خدای یگانه است که همه چیز را زیر نظر دارد.
همل میگوید: «شاید بهترین تعریف از فراماسونری این باشد که تشکیلاتی است که مردان خوب را بر میگزیند و از آنها شهروندان بهتری میسازد.» باقر هئیت، استاد اعظم فراماسونری، بالاترین مقام این تشکیلات در آمریکاست. او که نزدیک به ۵۰ سال پیش در تهران به فراماسونری پیوست از بنیانگذاران لژ ایران در تبعید است که پس از انقلاب در آمریکا تاسیس شد. هیئت میگوید: «شخص فراماسونر باید دارای کاراکتر و اخلاق نیک بوده و به خدای یگانه اعتقاد داشته باشد که در فراماسونری به آن معمار بزرگ جهان میگویند.»
این استاد آئین و تشریفات فراماسونری میگوید: «گونیا و پرگار سمبل فراماسونری است. گونیا نشانه امور زمینی و پرگار چیزهای آسمانی است. دستکش سفید علامت بیگناهی و پاکی است. فراماسونری یک تشکیلات مردانه است، در آن نشانی از زنان نیست، تشکیل آن مربوط به زمانی است که زنان حقوق خاصی نداشتند.»
بعضی از فراماسونها میگویند تشکیلاتشان به بنایان و سنگتراشانی برمیگردد که بعد از حریق بزرگ لندن در سال ۱۶۱۶ برای بازسازی شهر به کوشش دولت به لندن آمدند و هستههای اولیه صنف سنگتراشان و معماران را تشکیل دادند که بعدها تبدیل به فراماسونری یا به قولی بنایان آزاد شد.
هیئت میگوید: «فراماسونری یک جامعه سری است، کلوپ و حزب و جمعیت نیست که در آن افراد نامنویسی کنند و وارد شوند، بلکه افراد خود را برمیگزیند و دنبال طبقه ممتاز جامعه میرود. ما در فراماسونری میگوییم اگر کسی لولهکش باشد ولی رهبر صنف خودش باشد، او فرد بارزی است، برای اینکه میتواند در جامعهاش تاثیر بگذارد.»
فراماسونها میگویند پنج نفر از پادشاهان گذشته بریتانیا، ۱۰ نفر از روسایجمهوری آمریکا از جمله جرالد فورد، تعداد زیادی از رهبران کشورها از جمله وینستون چرچیل و عباس هویدا، بازیگران سینما از جمله جان وین و گلن فورد و بعضی از برجستهترین نوازندگان و آهنگسازان از جمله موتسارت، فراماسون بودند. امروز نزدیک به ۶۰ درصد از حدود شش میلیون فراماسونهای دنیا در آمریکا هستند، کشوری که فعالیت فراماسونها در آن علنیتر است.
به گزارش تاریخ ایرانی، بیبیسی در این مستند نظر ماشاالله آجودانی، محقق برجسته تاریخ معاصر ایران و رییس کتابخانه مطالعات ایرانیان در لندن درباره فراماسونها را جویا شده که گفته است: «ایرانیان از همان ابتدای پیدایش افکار فراماسونری در اروپا به سوی آن جذب شدند. روشنفکران و مردمی که به خارج از کشور میآمدند فکر میکردند اگر اندیشه فراماسونها را به ایران منتقل کنند میتوانند تحولی در جامعه ایران به وجود بیاورند و به همین جهت نگاهی مثبت به فراماسونری داشتند. ادیبالممالک مثنوی مفصلی در ستایش فراماسونری سروده و سه چیز را در فراماسونری اهمیت میدهد که "دو آزادی و برابری است، سومی پایه برادری است."»
تا هنگامی که ناصرالدین شاه فعالیتهای به سبک فراماسونری را در ایران رسما در سال ۱۲۷۸ منع کرد، این فعالیتها علنی بود. علت ممنوعیت فعالیت این مجامع هم در آن زمان همین ایدههای تجددخواهی بود. به گفته آجودانی، «کنی، روحانی مجتهد بزرگ عصر نامهای به شاه نوشت که این کلمه قبیحه آزادی که اینها میگویند اساس دین و دولت ما را بر باد میدهد. هم مخالف حکومت شما و هم مخالف اسلام است. شاه هم دلایل سیاسی داشت، گرچه از روحانیون هم حساب میبرد، اما فکر کرد عدهای صحبت از قانون میکنند، در مملکتی که قانون نبود و شاه هر کاری دلش میخواست میکرد، معلوم است که یک فرد مستبد نمیخواهد به قانون تن در دهد.»
تنها در دوران محمدرضا شاه دوباره و این بار به طور رسمی لژهای مختلفی که وابسته به لژهای مادر بودند فعالیتهایشان را آغاز کردند و گسترش دادند. تاریخ فراماسونری در ایران را اسماعیل رائین در کتاب سه جلدیاش (فراموشخانه و فراماسونری در ایران) که در سالهای آخر حکومت شاه چاپ شد، به تفصیل شرح داده است، دورانی که فراماسونری با بالا گرفتن فساد در ایران تداعی میشود. چاپ این کتاب که با عکسها و اسناد نادرش از فراماسونهای ایران نام میبرد، به بحثهای زیادی دامن زد درباره اینکه چرا رژیم شاه که نشر کتاب را سخت در کنترل داشت، اجازه انتشار این کتاب را داد. کتابی که در آن رائین، فراماسونری را سرطان جامعه ایرانی میداند و فراماسونهایی را که اغلب در ایران در رأس حکومت بودند عوامل انگلیس، جاسوس، وطنفروش و خائن میخواند. رائین در کتاب خود از سعید نفیسی از بزرگان فرهنگی ایران نقل میکند که نوشته بود: «شاید هزاران هزار فراماسونهایی در اطراف و کناف جهان بودهاند که صادقانه با کمال خلوص و صفا به این دستگاه جاسوسی خدمت کردهاند و خود نمیدانستهاند که از کجا مامورند و به سود چه کسانی گام بر میدارند.»
هئیت درباره کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران میگوید: «این کتاب از نظر اسناد و اطلاعاتی که درباره ماسونی داده میشود بسیار مفید است، تنها ایرادی که من دارم اینست که این کتاب متاسفانه با دید خاصی نوشته شده، به ماسونی منفی نگاه کرده است. اگر به صورت بیطرفانه و محققانه نگاه میکرد و قضاوت را به دیگران وا میگذاشت بهتر بود. به این دلیل عقیده من اینست که هر کسی این کتابها را میخواند بایستی منابع دیگر به خصوص منابع خارجی را هم مطالعه کند.»
سرنخ ارتباط سازمانی و تقریبا یکصد ساله فراماسونری با ایران را باید در شهر ادینبورگ جستجو کرد، شهری که محل استقرار لژ بزرگ اسکاتلند است؛ یکی از سازمانهای اولیه و مستقل فراماسونری که شعبات یا لژهای زیادی را در سراسر جهان و از جمله در ایران ایجاد کرده است. اعضای لژ بزرگ اسکاتلند که برای اکتشاف و توسعه میدانهای نفتی از طرف شرکت نفت ایران و انگلیس به جنوب ایران رفته بودند، بنیانگذاران اولین لژهایی بودند که رسما در ایران ایجاد شدند. لژهایی که با لژ مادر یا لژ بزرگ اسکاتلند ارتباط داشتند.
«لرد الگین» سالها بالاترین مقام لژ بزرگ اسکاتلند بود. او در دهه ۱۹۶۰ برای ملاقات با شاه به ایران سفر کرد، درست در همان زمان که لژهای فراماسونری در ایران با آگاهی رژیم فعالیتهای گستردهای آغاز کرده بودند. شاه ایران که خود هیچ وقت عضو فراماسونری نبود، برخلاف پدرش رضا شاه، مخالفتی هم با فعالیتهای لژهای فراماسونری نداشت. در گوشهای از خاطرات لرد الگین از دیدارش با شاه ایران آمده است: «شاه ما را از میزش به طرف مبلهایی هدایت کرد که در کنار اتاق بود، او خیلی صمیمی بود، صحبتها از فراماسونری در اسکاتلند شروع شد و به هیولای لاکنس، عجایب قوانین اسکاتلند، اسکی، ماهیگیری و قایقرانی کشید. اما او بعدا یک دور دیگر به سوالات مشخصی درباره فراماسونری برگشت.»
لرد الگین در دیدارش با جعفر شریف امامی، رییس وقت مجلس سنا و بالاترین مقام فراماسونری در ایران، از شنیدن وسعت فراماسونری در ایران تعجب کرده بود. الگین میگوید: «او حرف تعجببرانگیزی زد. او فاش کرد که یک سوم اعضای مجلس سنا فراماسون هستند و به خواست او هم فراماسون شدند. گفت احساس میکند که تنها فراماسونری باعث گسترش افکار لیبرالیستی و غیرخودخواهانه در میان طبقه حاکم شده است.»
به گفته باقر هیئت، «در سالهای ۱۹۵۰، سه گرند لژ در ایران لژهای قانونی ایجاد کردند، گرچه قبلا هم لژ وجود داشت، افراد ایرانی که در خارج ماسون شده بودند وقتی به کشور بازگشتند لژ تشکیل دادند. ولی لژ قانونی وقتی تشکیل میشود که یک گرند لژ شناخته شده از خارج آن لژ را در یک منطقه آزاد ایجاد کند. منطقه آزاد منطقهای است که در آن فراماسونری قانونی وجود نداشته باشد. سه گرند لژ فرانسویها، آلمانیها و اسکاتلندیها در ایران لژ تشکیل دادند که یکی از آنها لژ مولوی بود که در آن چهرههای بسیاری چون محمدعلی فروغی، دکتر هوشنگ ظلی، شریف امامی و امام جمعه تهران عضویت داشتند. جعفر شریف امامی در لژ آلمانها عضویت داشت که بعدا که این لژها با یکدیگر ادغام شدند، شریف امامی استاد اعظم شد. هویدا هم در لژی بود که فروغی عضویت داشت.»
جعفر شریف امامی لژهای مختلف در ایران را در یک لژ مادر بنام لژ بزرگ ایران ادغام کرد که طبق توضیح هیئت «وقتی که لژ بزرگ ایران به وجود آمد نزدیک به ۲ هزار فراماسون در لژها عضویت داشتند و پیش از انقلاب تعداد فراماسونها به ۳۳۰۰ نفر رسید.»
جهانگیر بهروز در آخرین سالهای سلطنت شاه در ایران روزنامهنگار بود و بسیاری از شخصیتهای حکومتی را از نزدیک میشناخت. او میگوید تشکیلات فراماسونری در ایران دستاویز حکومت انگلیس قرار گرفت: «به نظر من در اساس فراماسونری یک نهضت مترقی بوده که مبارزه طبقه متوسط علیه استبدادهای سلطنتی را منعکس میکرده ولی بعدا مورد استفاده جاسوسی قرار گرفت. در حال حاضر شق دوم آن وجود دارد، هم اکنون فراماسونری اول تحتالشعاع قرار گرفته و زیاد قابل اطمینان نیست. تشکیلاتی که همه کار آن مخفی است و نوشته وسیعترین تشکیلات مخفی دنیا است، مدرک به دست من و شما نمیدهد که چه میکردند و چه دستوراتی دادند.» هئیت اما این دیدگاه را غیرواقعی میداند: «اگر چنین چیزی حقیقت داشته باشد نمیشود گفت فقط دولت انگلیس از طریق فراماسونری در ایران اعمال نفوذ میکند، در این صورت باید معتقد باشیم که تمام ممالکی که همسطح انگلیس هستند و فراماسونی با این قدرت در آنجا مشغول است، آنها هم مهرههای انگلیس هستند.»
چنانکه در این مستند گفته شده، فراماسونری بزرگترین تشکیلات مخفی جهان، امروز در ایران حضور رسمی و فعال ندارد، فراماسونها با انقلاب اسلامی در ایران یا فرار کردند یا به اتهام جاسوسی اعدام شدند.
=-=-=-=-=
منبع : تاریخ ایرانی