0

اشعار فريدون مشيری

 
king007
king007
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 698
محل سکونت : فارس

پاسخ به:اشعار فريدون مشيری
چهارشنبه 16 بهمن 1392  1:19 PM

باز له له می زند از تشنه کامی برگ
باز می جوشد سراپای درختان را غبار مرگ
باز میپیچد به خود از سیلی سوزان گرما تاک
می فشارد پنجه های خشک و گرد
آلود را بر خاک
باز باد از دست گرما میکشد فریاد
گوییا می رقصد آتش میگریزد باد
باز میرقصد به روی شانه های شهر
شعله های آتش مرداد
رقص او چون رقص گرم مارها بر شانه ضحاک
سر بر آر از کوه با آن گاوپیکر گرز
ای نسیم دره البرز

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها