پاسخ به:امامت خاصه
چهارشنبه 11 دی 1392 11:49 AM
ـ پـيـامبر خدا صلى اللّه عليه و آله على با قرآن و قرآن باعلى است و هرگز از هم جدا نشوند تا در كنار حوض (كوثر) نزدم آيند.
ـ على با حق و قرآن است و حق و قرآن با على و از هم جدا نشوند تا كنار حوض نزد من آيند.
ـ ايـن على با قرآن است و قرآن با على از هم جدا نمى شوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند پس آنچه را در اين دو بر جاى نهادم از آنها بپرسيد.
ـ انس در خدمت پيامبر نشسته بود كه على عليه السلام وارد شد, پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: اى انس ! من و اين حجت خدا بر بندگان او هستيم .
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله من شهر علم هستم و على دروازه آن , پس هر كه علم خواهد بايد از در بيايد.
ـ من شهر علم هستم و على دروازه آن پس , هر كه علم خواهد بايد كه از در آن وارد شود.
ـ على درگاه دانش من است .
ـ من سراى حكمتم و على در آن .
ـ على دروازه دانش من است و پس از من رسالت مرا براى امتم تبيين مى كند.
على داناترين مردم پس از من است .
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله پس از من على بن ابى طالب داناترين فرد امت من است .
ـ عـلـى بـن ابى طالب خداشناس ترين مردمان است و بيش از همه اهل ((لا اله الا اللّه )) را دوست دارد و بزرگشان مى دارد.
ـ پس از من , على آگاهترين فرد است به كار قضاوت و داناترين آنهاست .
ـ اى على ! تو وارث دانش منى .
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله من و على از يك درختيم و ديگر مردمان از درختهاى گوناگون .
ـ اى على ! مردم از درختهاى گونه گونند و من و تو از يك درخت .
ـ جـابـر: پـيـامبر صلى اللّه عليه و آله در عرفه بود و على رو به روى آن حضرت قرار داشت پيامبر فـرمـود: اى عـلى ! نزديك من آى و پنجه ات را در پنجه من گذار اى على ! من و تو از يك درخت آفـريده شده ايم من ريشه آن درختم و تو تنه آن و حسن و حسين شاخه هايش هر كه به شاخه اى از آن بياويزد خداوند او را به بهشت درآرد.
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ به على عليه السلام ـ : تو در دنياو آخرت برادر من هستى .
ـ مـن هـمـان مى گويم كه برادرم موسى گفت : ((پروردگارا, سينه ام را فراخ گردان و كارم را آسـان كن و از خانواده ام براى من وزير وپشتيبانى قرار ده )) , برادرم على را, ((پشتم را به او قوى دار )).
ـ امـام عـلى عليه السلام ـ خطاب به پيامبر آن گاه كه ميان اصحابش پيوند برادرى ساخت ـ :هر آينه جان از تنم برفت و پشتم شكست آن گاه كه ديدم با اصحاب خود چنان كردى و با من نه اگر اين رفتار شما از سرخشم بر من است بخشش و بزرگوارى از شماست ! پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آلـه فـرمود:قسم به آن كه مرا به حق برانگيخت تو را آخرين نفر قرار ندادم مگر آن كه براى خودم مـى خواستمت تو براى من همچون هارونى براى موسى با اين تفاوت كه پس از من پيامبرى نيست تو برادر و وارث من هستى .
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله على از من است و من ازاويم .
ـ به على عليه السلام ـ : تو از من هستى و من از توام .
ـ على براى من مانند سر من است براى پيكرم .
ـ همانا گوشت على از گوشت من است و خون او از خون من .
ـ به على ـ : اى على ! تو از من هستى و من از تو تو برادر و يار منى .
از طرف من ابلاغ نمى كند مگر خودم يا على .
ـ انس بن مالك : پيامبرصلى اللّه عليه و آله سوره برائت را(براى خواندن بر مشركان ) به دست على داد و فرمود: (اين سوره را) نمى رساند مگر من يا مردى از خاندان من .
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله على از من است و من از على از سوى من نمى رساند و ادا نمى كند مگر خودم يا على .
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ به على عليه السلام ـ : تو نسبت به من همچون هارونى نسبت به موسى جز آن كه پس از من پيامبرى نيست .
ـ به على ـ : آيا نمى پسندى كه نزد من همان جايگاهى را داشته باشى كه هارون نزد موسى داشت , با اين تفاوت كه تو پيامبرنيستى ؟
مرا نشايد كه بروم مگر آن كه تو جانشين من باشى .
ـ امـام عـلى عليه السلام پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: تو را جاگذاشتم كه جانشين من باشى عـرض كـردم : اى پـيامبر خدا! آيا ازتو بازمانم ؟
فرمود: آيا نمى پسندى كه براى من چنان باشى كه هارون براى موسى بود جز اين كه بعد از من پيامبرى نيست .
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله اگر على را به ولايت وسرپرستى گيريد خواهيد ديد كه رهنما و رهيافته است و شما را به راه راست مى برد.
ـ اگر على را به خلافت برگزينيد ـ كه فكر نمى كنم چنين كنيد ـ او را رهنما و رهيافته خواهيد ديد.
ـ آن گـاه كـه از مـوضوع فرمانروايى يا خلافت نزد آن حضرت سخن به ميان آمد ـ : اگر آن را به على سپاريد خواهيد ديد كه رهنماو رهيافته است و شما را در راه راست مى برد.
(2) على از زبان پيامبرصلى اللّه عليه و آله (متفرقه ).
ـ پـيـامـبـر خدا صلى اللّه عليه و آله هر كه مى خواهد دانش آدم را ببيند و بينش نوح را و بردبارى ابراهيم را و پارسايى يحيى بن زكريا را و خشم موسى بن عمران را, به على بن ابى طالب بنگرد.
ـ على سرور مؤمنان است .
ـ على ستون دين است .
ـ اين مرد همان كسى است كه پس از من براى حق مردم را به شمشير مى زند.
ـ اى عـلـى ! تـو , به قل هو اللّه احد مى مانى هر كه قلبا تو را دوست داشته باشد چنان است كه يك سـوم قـرآن را خوانده باشد و هر كه تو را در دل دوست بدارد و به زبان ياريت رساند گويا دو سوم قـرآن را خوانده باشد و هر كه تو را در دل دوست دارد و به زبان كمكت كند و با عمل ياريت رساند چنان است كه همه قرآن را خوانده باشد.
ـ اى مـردم ! از عـلـى گله و شكايت نكنيد كه به خدا سوگند او براى خدا ـ يا در راه خدا ـ قاطع است .
ـ هر كه على را بيازارد به يقين مرا آزار داده است .
ـ على مهتر مؤمنان است و مال و ثروت مهتر دو رويان .
ـ حق على بر اين امت همچون حق پدر است بر فرزندش .
ـ على بن ابى طالب راز دار من است .
ـ به على عليه السلام ـ : تو و پيروانت در بهشت هستيد.
ـ على و پيروان او همان رستگاران در روز رستاخيزند.
ـ ياد على عبادت است .
ـ دست عدالت من و على يكسان است .
ـ هر كه نگفت على بهترين مردمان است كافر شده است .
یا صاحب الزمان علیه السلام