0

گستره تبلیغ و هشدار پیامبران در قرآن 2

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:گستره تبلیغ و هشدار پیامبران در قرآن 2
چهارشنبه 11 دی 1392  8:10 AM

قوم

قوم را واژه شناسان از ریشه «قامَ، یقوم قوماً و قیاماً» دانسته اند که مفهوم قائم بودن و پابرجا را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رساند؛ یعنی مردمی که دارای عصبیت و دلبستگی شدید به همدیگرند (ابن خلدون، 5/3) و دارای ویژگی‌های نژادی و زبانی مشترکی هستند و به همیاری و پشتیبانی یکدیگر، مقاوم و استوارند (نک: معجم الوسیط، 2/768)، و به کارهای دسته جمعی بزرگ و مهمی دست می زنند. (طریحی، /1375)

راغب اصفهانی می نویسد: «قوم، تنها گروه مردان را گویند، نه زنان را؛ و شاهد آن آیه قرآنی است که فرماید: (لا یَسْخَرْ قَومٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ)(حجرات/11) «نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کند؛ و نه زنانی زنان دیگر را.»

بی شک با چنگ زدن به ظاهر این آیه، نمی توان قوم را در گروه مردان خلاصه کرد؛ زیرا این آیه به‌دنبال جدا کردن مفهوم قوم از زنان نیست، بلکه در جایگاه بیان این است که قوم های مختلف، آداب و رسوم و رفتار یکدیگر را مسخره نکنند و همدیگر را تکفیر ننمایند که موجب ستمگری و جنگ و جدل در میان آنان خواهد بود؛ و چون این ویژگی رفتاری در گروه زنان فراگیر است، برای تأکید و هشدار بیشتر، گروه زنان را جداگانه مورد خطاب قرار می دهد. پس قوم، گروه زنان و مردان را با مشترکاتی که گفته شد، در بر می گیرد؛ و قوم پیامبران، شامل همه مردان و زنانی است که پیامبران از لحاظ نژادی و زبانی بدان منتسبند.

قرآن در داستان حضرت سلیمان، پادشاه کشور سبأ را که یک زنی بوده است، با همان واژه قوم یاد می کند و می فرماید: (....إِنَّهَا کَانَتْ مِنْ قَوْمٍ کَافِرِینَ)(نمل/43) « همانا او (ملکه سبا) از قوم کافران بود.»

و درباره مریم پس از تولد عیسی (ع) می فرماید:(فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ...) (مریم/27) «در حالی که او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد.»

این آیات به خوبی دلالت دارند که در زبان قرآن، قوم، ویژه مردان نیست، بلکه به همه شهروندانی که دارای نژاد و زبان مشترکی هستند، گفته می شود؛ حال این شهروند چه زن باشد، چه مرد.

بعثت پیامبران، نخست به‌سوی قوم خود بوده است و پیامبران نیز همواره قوم خود را مورد خطاب و هشدار قرار داده اند؛ هرچند که آیین و دینشان جهان شمول بوده است. بنگرید نمونه ای از آیات را:

1. (وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَهٍ إِلا خَمْسِینَ عَامًا...)(عنکبوت/14)

«ما نوح را به‌سوی قومش فرستادیم، او در میان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ کرد.»

2. (وَ إبراهیمَ إذ قال لِقَومِه إعبُدوا اللهَ وَ اتَّقوهُ)(عنکبوت/16)

«ما ابراهیم را فرستادیم، هنگامی که به قومش گفت: خدا را پرستش کنید و از او بپرهیزید.»

3. (وَ لَقَد أرسَلنا رُسلاً مِن قَبلِکَ إلی قَومِهِم...)(روم/47)

«پیش از تو پبامبرانی را به‌سوی قومشان فرستادیم.»

4. (وَ لَقَد أرسَلنا مُوسی بِآیاتِنا أن أخرِج قَومَک مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النّورِ)(ابراهیم/14)

«ما موسی را با آیات خود فرستادیم و [گفتیم که] قومت را از تاریکی ها به‌سوی نور بیرون آور.»

این آیات و ده ها آیه مشابه دیگر، نشانگر آن است که همه پیامبران به‌سوی قوم خود مبعوث شده اند و نخست آنان را مورد خطاب قرار داده اند.

از مشترکات مهمی که پیامبران با قوم خود داشته اند، هم‌زبانی با آنان بوده است؛ چنانچه قرآن مجید بیان می‌کند:

(وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ...)(ابراهیم/4)

«ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم، تا برای آنان آشکار سازد.»

از دیگر ویژگی های قومی که قرآن در داستان پیامبران یادآوری می نماید، عصبیت و دلبستگی شدید به سنت های گذشته اجدادی بوده است. اینک شواهد قرآنی:

1. (وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ ...قَالُوا یَا صَالِحُ ... أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا...)(هود/61ـ62)

«به‌سوی قوم ثمود ـ برادرشان ـ صالح را فرستادیم. گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید که معبودی جز او برای شما نیست ... گفتند: ای صالح! تو پیش از این امید ما بودی؛ آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان می‌پرستیدند، نهی می کنی؟!»

2. (وَ إلی مَدینَ اَخاهُم شُعَیباً ... قالَ یا قَومِ اعبُدوا الله ... قالُوا یا شُعَیبُ اَصلاتُک تأمُرُکَ اَن نَترُکَ ما یعبُدُ آباؤنا ...)(هود/87)

«و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید ... گفتند: آیا نماز تو به تو دستور می دهد که آنچه را پدرانما‌ن پرستیدند، ترک کنیم؟!»

3. (ثمَّ بَعَثنا مِن بَعدِهم موسی و هارونَ ... قالوا أجِئتَنا لِتَلفِتَنا عمّا وَجَدنا عَلَیهِ آباءَنا ...) (یونس/75 و 78)

«بعد از آنان، موسی و هارون را برانگیختیم ... (قوم آنان) گفتند: آیا آمده ای ما را از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، منصرف  سازی؟»

4. (وَ اتلُ عَلَیهِم نَبَأ ابراهیم*إذ قال لأبیه و قَومِه ما تَعبُدُونَ ...) (شعراء/70-69)

«و بر آنان خبر ابراهیم را بخوان؛ هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه چیز را می پرستید؟ ... گفتند: ما نیاکان خود را یافتیم که چنین می کردند.»

پس با توجه به آیات یاد شده، می توان در تعریف قوم، دیدگاه قرآنی را چنین دریافت. قوم عبارت است از «جمعیتی هم‌نژاد و هم‌زبان که دلبستگی فراوانی به فرهنگ و سنت های دیرینه خود دارند و به‌وسیله رؤسای قبیله ای خود راهنمایی می‌شوند.»

نکته جالب اینکه قرآن همواره قوم و قومیت‌گرایی را به دیده منفی نگریسته، هیچ وقت زبان به ستایش آنها نگشوده است. قرآن مجید گاه گروه انسانی را که در یک ویژگی باهمند، با واژه «قوم» یاد می‌کند؛ مانند:

(... إنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَومٍ یؤمِنُونَ)(روم/37) «در این نشانه هایی است برای گروهی که ایمان می آورند.»

(... اِنَّ فی ذلکَ لَآیهً لِقَومٍ یسمَعُونَ)(نحل/65) «در این نشانه روشنی است برای جمعیتی که گوش شنوا دارند.»

از دیگر نشانه های بارز قوم ها که قرآن بدان هم اشاره دارد، داشتن سالارانی در میان آنان است که به‌وسیله آنان، هدایت و مدیریت می شوند؛

(اِنَّما اَنتَ مُنذِرٌ وَ لِکلِّ قومٍ هادٍ)(رعد/7) «همانا تو هشداردهنده ای و بس، و هر گروهی راهنمایی دارد.»

منابع و مآخذ:

• قرآن مجید

• نهج البلاغه

1. آل غازی، عبدالقادر، ملا حویش؛ بیان المعانی، دمشق، مطبعه الترقی، 1382ق.

2. آلوسی، سید محمود؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.

3. ابن جزی غرناطی، محمدبن احد؛ کتاب التسهیل لعلوم التنزیل، تحقیق: عبدالله خالدی، بیروت، شرکت دار الارقم بن ابی ارقم، 1416ق.

4. ابن جوزی، ابوالفرج؛ زاد المسیر فی علم التفسیر، تحقیق: عبدالرزاق المهدی، بیروت، دار الکتاب العربی، 1422ق.

5. ابن خلدون، عبدالرحمن؛ مقدمه ابن خلدون، ترجمه: محمد پروین گنابادی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362ش.

6. ابن شهر آشوب، محمدبن علی؛ متشابه القرآن و مختلفه، قم، انتشارات بیدار، 1410ق.

7. ابن عاشور، محمدبن طاهر؛ التحریر و التنویر، بی‌جا، بی نا، بی تا.

8. ابن عجیبه، احمدبن محمد؛ البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، تحقیق: احمد عبدالله قرشی رسلان، قاهره، ناشر: دکتر حسن عباس زکی، 1419ق.

9. ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب؛ المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، تحقیق: عبدالسلام عبدالشافی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1422ق.

10. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، تحقیق: محمد حسین شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق.

11. انیس، ابراهیم و همکاران؛ المعجم الوسیط، استانبول، مکتبه الاسلامیه، بی‌تا.

12. بغدادی، علی بن محمد؛ لباب التأویل فی معانی التنزیل، تحقیق: محمد علی شاهین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.

13. بلخی، مُقاتل بن سلیمان؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق: عبدالهد محمد شحاته، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1423ق.

14. بیضاوی، عبدالله بن عمر؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق: محمد عبدالرحمن المرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418ق.

15. ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد؛ جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، تحقیق: شیخ محمد علی معوض و شیخ عادل احمد عبد الموجود، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418ق.

16. ثقفی تهرانی، محمد؛ تفسیر روان جاوید، تهران، انتشارات برهان، 1398ق.

17. حقی بروسوی، اسماعیل؛ تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر، بی تا.

18. دعاس حمیدان، قاسم؛ اعراب القرآن الکریم، دمشق، دارالمنیر، 1425ق.

19. رازی، ابوالفتوح حسین بن علی؛ روض الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق: محمد جعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1408ق.

20. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ القرآن، تحقیق: ندیم مرعشلی، مصر، دارالکاتب العربی، 1392ق.

21. زمخشری، محمود؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407ق.

22. سبزواری نجفی، محمدبن حبیب الله؛ ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1419ق.

23. سمرقندی، نصر بن محمد؛ بحر العلوم، بی جا، بی نا، بی تا.

24. شبرّ، سید عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1397ق.

25. شریعتی، علی؛ امت و امامت، تهران، انتشارات حسینیه ارشاد، 1351ش.

26. شریف لاهیجی، محمدبن علی؛ تفسیر شریف لاهیجی، تهران، دفتر نشر داد، 1373ش.

27. شوکانی، محمدبن علی؛ فتح القدیر، دمشق، دار ابن الکثیر، 1414ق.

28. صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیرالقرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، 1365ش.

29. صدوق، محمد بن علی؛ کمال الدین و تمام النعمه، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، ترجمه: منصور پهلوان، قم، دارالحدیث، 1382ش.

30. طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1417ق.

31. طبرسی، فضل بن حسن؛ تفسیر جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، 1377ش.

32. ـــــــــــــــــــ ؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح و تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی و سید فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، دارالمعرفه، 1408ق.

33. طبری، محمدبن جریر؛ جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، 1412ق.

34. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی، 1375ش.

35. طوسی، محمدبن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: احمد قصیر عامل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

36. عاملی، علی بن حسین؛ الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز، تحقیق: شیخ مالک محمودی، قم، دارالقرآن الکریم، 1413ق.

37. فضل الله، سید محمدحسین؛ تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعه و النشر، 1419ق.

38. فقیه دامغانی، حسین بن محمد؛ الوجوه و النظائر فی القرآن الکریم، تحقیق: عبدالعزیز سید الأهل، بیروت، دار العلم للملایین، 1970م.

39. فیض کاشانی، ملا محسن؛ تفسیر الصافی، تصحیح و تعلیق: شیخ حسین اعلمی، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1402ق.

40. فیضی دکنی، ابوالفضل؛ سواطع الالهام فی تفسیر القرآن (تفسیر بی نقطه)، تحقیق: سید مرتضی آیت اله زاده شیرازی، قم، دار المنار، 1417ق.

41. قرشی، سید علی اکبر؛ احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377ش.

42. قرطبی، محمدبن احمد؛ الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1364ش.

43. قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا؛ تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق: حسین درگاهی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1368ش.

44. قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر القمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1412ق.

45. کاشانی، محمدبن مرتضی؛ تفسیر المعین، تحقیق: حسین درگاهی، قم، کتابخانه آیه‌ الله مرعشی نجفی، 1410ق.

46. کاشانی، ملا فتح الله؛ زبده التفاسیر، قم، بنیاد معارف اسلامی، 1423ق.

47. ــــــــــــــ ؛ منهج الصادقین فی  الزام المخالفین، تصحیح و تعلیق: میرزا ابوالحسن شعرانی، تهران، کتابفروشی اسلامیّه، 1347ش.

48. کاشفی سبزواری، حسین بن علی؛ مواهب عِلیّه، تحقیق: سید محمدرضا جلالی نایینی، تهران، انتشارات اقبال، 1369ش.

49. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.

50. گنابادی، سلطان محمد؛ بیان السعاده فی مقامات العباده، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1408ق.

51. محلی، جلال الدین؛ سیوطی، جلال الدین؛ تفسیر جلالین، بیروت، مؤسسه النور، 1416ق.

52. مدرسی، سید محمدتقی؛ من هدی القرآن، تهران، دار محبی  الحسین، 1419ق.

53. مراغی، احمد بن مصطفی؛ تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

54. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.

55. ـــــــــــــ ؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب،1380ش.

56. مظهری، محمد ثناء الله؛ التفسیر المظهری، تحقیق: غلام نبی تونسی، پاکستان، مکتبه رشدیه، 1412ق.

57. مغنیه، محمد جواد؛ التفسیر المبین، قم، بنیاد بعثت، بی‌تا.

58. ــــــــــــــ ؛ تفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1424ق.

59. میبدی، رشید الدین؛ کشف الاسرار و عده الابرار، تحقیق: علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1371ش.

60. ناصری، محمدباقر؛ مختصر مجمع البیان، قم، جامعه  مدرسین، 1413ق.

61. نووی جاوی، محمدبن عمر؛ مراح لبید للکشف معنی القرآن المجید، تحقیق: محمد امین الصناوی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق.

منبع: فصلنامه پژوهش‌های قرآنی شماره 67

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها