0

آداب معاشرت در کلام امام حسن مجتبى علیه‏‌السلام 2

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

آداب معاشرت در کلام امام حسن مجتبى علیه‏‌السلام 2
سه شنبه 10 دی 1392  3:10 PM

بخش دوم و پایانی

بارزترین نکات اخلاق اجتماعى امام مجتبى علیه السلام

     کرامت و تعادل در بخشندگى در بیان امام علیه السلام

«کرامت» و «جود» از صفات خداوند است، و او دوست دارد که بندگانش نیز به چنین صفتى آراسته باشند؛ از این رو، به طور مکرر با عناوین مختلف در آیات قرآن به مؤمنان سفارش مى کند که در راه خدا انفاق و احسان کنند: «وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاکُم» (منافقون: 10)؛ و از آنچه روزیتان کرده ایم انفاق کنید.نیز در جایى دیگر مى فرماید: «وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ» (حج: 28)؛ و به درمانده مستمند بخورانید.

     همه خاندان عصمت و طهارت از این ویژگى ممتاز برخوردارند و در زیارت «جامعه کبیره» آمده است: «عادتکم الاحسان و سجیّتکم الکرم»؛ احسان و نیکى عادت شما و کرم و بخشش خصلت شماست. امام مجتبى علیه السلام مانند جد و پدر بزرگوارش داراى این خصلت پسندیده بود. قیروانى نقل مى کند: «امام حسن بخشنده و با کرامت بود و هیچ سائلى را رد نمى کرد و امیدوارى را ناامید نمى گردانید... .» 30

    عده اى در محضر امام حسن علیه السلام بودند. در آنجا گفته شد: «چگونه است که شما هرگز سائل و نیازمندى را ناامید برنمى گردانید، گرچه سوار بر شتر و یا در حال رفتن باشید؟» امام مجتبى علیه السلامفرمود: «من هم به درگاه خداوند محتاج و سائل هستم و مى خواهم که خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم که با چنین امیدوارى، سائلان را ناامید کنم. خدایى که نعمت هایش را بر من ارزانى مى دارد مى خواهد که من هم به مردم کمک کنم و مى ترسم که اگر بخشش خود را از مردم دریغ دارم، خداوند هم عنایتش را از من دریغ داشته و منع نماید.» 31

    کرامت و بخشش، رشته ظریف و حساسى است که شخص بخشنده را از یک سو با خدا، بهشت و معنویات و از سوى دیگر، با مردم و اجتماع متصل مى سازد. قرآن کریم، فلاح و رستگارى را از پیامدهاى شیرین سخاوت و بخشش دانسته و فرموده است: «وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (حشر: 9)؛ آنان که از بخل خویش در امان مانده باشند، رستگارانند.  پس حکمت سخاوت، دست یابى به عالم بى انتها و ملکوتى و پروازى سبکبال به اوج وارستگى روحى است. این ویژگى والایى است که حتى دشمن را به تحسین وامى دارد، چه رسد به دوست.

     همچنین در حدیثى دیگر از امام حسن علیه السلام در تعریف «نیکوکارى» آمده است: «نیکوکارى آن است که با تأخیر نباشد و منتى در دنبال آن نیاید.» 32 با توجه به حدیث فوق، زمان بخشش نیز بسیار مهم است که گویا اگر مال در زمان خودش بخشش نشود و به تأخیر افتد فیوضات مشموله نیز به تأخیر مى افتد و بهره مندى انسان از اجراى الهى به تعویق مى افتد. امام مجتبى علیه السلام درباره زمان بخشش، تعبیر نیکویى دارند: «بخشیدن پیش از سؤال، از بزرگ ترین بزرگوارى هاست.» 33

    به داستانى پندآموز و پرنکته که شخصیت بلند امام مجتبى علیه السلام و اندیشه بسى نامحدود آن حضرت را مى رساند توجه فرمایید: شخصى وارد محضر امام حسن علیه السلام شد و از اینکه مى خواست اظهار حاجت کند از حاضران خجالت مى کشید و نمى توانست نیاز خود را در میان جمع مطرح کند. امام علیه السلام که متوجه حضور وى و رنج درونى اش گردیده بود به وى فرمود: «خواسته ات را بنویس و آن را به ما بده.» چون مرد نیازش را نوشته و به امام علیه السلام تقدیم کرد، امام علیه السلامآن را خواند و با تواضع تمام چندین برابر خواسته مرد را به وى بخشید. برخى که شاهد صحنه بودند، عرض کردند: یابن رسول اللّه، این یادداشت چه پربرکت بود!

امام علیه السلام فرمود: «برکتش براى ما بیشتر بود؛ زیرا او ما را شایسته احسان شمرد. آیا نمى دانید که احسان در صورتى ارزنده است که پیش از درخواست انجام گیرد. آنچه در مقابل سؤال داده مى شود به قیمت آبروى سائل است و شاید که نیازمندى، شب را به اضطراب بین امیدوارى و نومیدى به سر برد و نداند که آیا نیازش برآورده مى شود یا نومید باز مى گردد و وقتى که براى درخواست مى آید اندامش مى لرزد و دلش ترسان است و اگر نیازش برآورده شود در برابر، آبرویش را ریخته است و این آبروریزى او از احسانى که دریافته است، گران تر تمام مى شود.» 34

    همچنان که قصه هاى قرآن نکته هاى باریک تر از مو و پندها و درس هاى فراوانى دارد، داستان هاى امامان عزیز ما نیز همین گونه اند. در ذیل، به برخى از پیام هایى که از این داستان در شیوه نیکوکارى قابل استفاده است اشاره مى شود: 1. نیازمند و طلب کننده را از روى چهره تشخیص دادن؛ که قرآن کریم نیز مى فرماید: «تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ» (بقره: 273)؛ 2. عطا قبل از درخواست؛3. درخواست کتبى به جاى درخواست شفاهى براى شرمگین نشدن در جمع؛4. عطاى چند برابر به آنکه احساس مى کند آبروى خود را با سؤال از دست داده است؛5. جلوگیرى از ایجاد اضطراب و حالت بین خوف و رجا در فقیر و حاجتمند توسط کریم و معطى؛6. توجه به شخصیت اجتماعى نیازمندان و جلوگیرى از زایل شدن اعتماد به نفس آنان به سبب سؤال در جمع.

     یکى از موانع مهم بر سر راه بخشش کننده، بخل است. فرد بخیل، هم خود از بخشش امساک مى کند و هم به بخشش دیگران بخل مى ورزد. بخیل در پى تزریق صفت خود (بخل) به دیگران است. در همین رابطه، قرآن کریم مى فرماید: «الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَیَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ» (نساء: 37)؛ کسانى که بخل مى ورزند و مردم را امر به بخل مى کنند.

     امام مجتبى علیه السلام که از پیشتازان سنت حسنه «کرامت» مى باشد، در نکوهش این صفت رذیله مى فرماید: «بخل سرآمد همه بدى ها و زشتى هاست که محبت و دوستى را از دل ها جدا مى نماید.» 35 و در جایى دیگر، ویژگى بارز بخیل را این گونه بازگو مى فرماید: «بخل آن است که انسان هر چه را انفاق مى کند، تلف بشمارد و آنچه را جمع مى کند، شرف بداند.» 36

    بنابراین، کرامت و بخشش، سالک را در مسیر صراط مستقیم نگه مى دارد و بخل و امساک، انسان را از راه راست دور مى نماید و این روایت به کنکاش تفکر بخیل مى پردازد؛ چراکه بخیل تفکر مادى دارد و مطلقْ مادى مى اندیشد؛ چنان که کرامت را کم شدن، و ثروت اندوزى را زیاد شدن و در نتیجه، کرامت را حرکت به سوى فقر، و جمع مال را حرکت به سوى شرف مى پندارد. اما اندیشه انسان کریم فراتر از اینهاست. طبق روایات واصله از ائمّه اطهار علیهم السلام، «لئیم از طعام لذت مى برد و کریم از اطعام»؛ یعنى اندیشه وسیع الهى آن قدر روح کریم را پرورش داده که لذت را در خوراندن مى یابد نه در خوردن. چنین تفکرى روح انسان را بزرگ مى کند و قلب انسان را به ملکوت پیوند مى دهد.

     ابونعیم در حلیة الابرار تعبیر نیکویى در باب شخصیت کریمانه امام مجتبى علیه السلام دارد. او مى نویسد: «حسن بن على علیه السلام دارایى خود را با پروردگار خویش به دو بخش یکسان تقسیم نمود.» 37 همو آورده: «حسن بن على علیه السلام دو بار مال اللّه را از دارایى خود خارج نمود و سه بار دارایى خود را به دو نیم کرد. نیمى را خود برداشت و نیم دیگر را در راه خدا داد، به گونه اى که اگر دو جفت کفش داشت، یک جفت را براى خود برمى داشت و جفت دیگر را به نیازمندان مى بخشید.» 38

    امام مجتبى علیه السلام با بینش الهى خود، کرامت و بخشش را سبب سود فراوان معنوى مى دانست. و از آن رو که کلیه بذل و بخشش هاى آنها مشروع و حساب شده و به دور از افراط و تفریط بود، آن بزرگوار هرگز به خود اجازه نمى داد که درهمى از بیت المال بیش از سهم خود در امور شخصى خرج کنند یا بى رویه بذل و بخشش نمایند، بلکه بخشش به افراد بر طبق حکم خدا و مصلحت جامعه اسلامى صورت مى گرفت و در دستگاه رهبرى ایشان، هیچ گونه اثرى از ریخت و پاش ها و بذل و بخشش هاى متداول در حکومت ها نبود؛ حتى نزدیک ترین افراد به امام بزرگوار نیز امتیازى بر دیگران نداشتند و این همان روش پسندیده است؛ چراکه به عدالت نزدیک بوده و ظلمى به کسى نمى شود.

متواضع و فروتن

خضوع و خشوع از صفات پسندیده و از مکارم اخلاق در اسلام است. قرآن مجید به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهمى فرماید: «وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ»(حجر: 88)؛ و بال عطوفت خود را براى مؤمنان فرود آور. تواضع و فروتنى از جمله امورى است که عزت آفرین است و هرچه معرفت و خداشناسى و توحید و علم و حکمت انسان بیشتر شود تواضع و فروتنى او زیادتر مى گردد.

     مى دانیم که تکبر بشر، ناشى از جهل، نادانى، غفلت و خودپسندى اوست. خداوند در قرآن کریم از تکبر، به شدت بیزارى جسته و تواضع را مورد مدح و ستایش قرار داده است. بزرگان دین و زمام داران بیش از پیش باید به این صفت آراسته بوده و از تکبر دور باشند تا میان آنها و جامعه، فاصله اى به وجود نیاید.

     امام مجتبى علیه السلام خود در مورد تواضع فرموده است: «والاترین مقام در نزد خداوند کسى است که آشنا به حقوق مردم باشد و سعى در اداى آن نماید؛ و کسى که در برابر برادران دینى خود تواضع کند خداوند او را از راست گویان و شیعیان على بن ابیطالب علیه السلام محسوب خواهد کرد.» 39

    با توجه به حدیث فوق، شناخت حقوق و پایبندى به آن از والاترین کمالات انسانى و ایمانى است و اداى آن بهترین راه براى رسیدن به اعتدال روحى است و پشت کردن به آن موجب سقوط و تباهى مى گردد.

     ابن شهر آشوب در کتاب مناقب نقل مى کند: «روزى امام حسن علیه السلام بر جمعى از فقرا گذشت که بر زمین نشسته بودند و استخوان هایى را در دست داشتند که ذرات گوشتى را در آنها یافته و مى خوردند. هنگامى که امام حسن علیه السلام را دیدند، از او خواستند که با آنان هم غذا شود. حضرت بدون درنگ نشسته، مشغول به خوردن غذا شد و فرمود: خداوند افراد متکبر را دوست نمى دارد. سپس از آنان خواست که با او به خانه اش بروند و به آنان غذا و پوشاک بخشید.» 40

    امام مجتبى علیه السلام که خود مؤدب به آداب الهى بودند و الگوى کامل انسان ها مى باشند، پیروان خود را نیز به آداب نیکو و پسندیده دعوت کرده اند. این نکته، روشن مى کند که انسان با فروتنى و خشوع مى تواند به اوج کمال برسد و با تکبر به جاى بالا رفتن، با سر به زمین مى خورد.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها