پاسخ به:هفته هفدهم:...( " دوری از صفت رذیله عجب و تکبر "). ...
یک شنبه 8 دی 1392 11:01 AM
صفت پانزدهم: کبر و فرق آن با عجب
و آن عبارت است از حالتی که آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و اعتقاد برتری خود را بر غیر داشته باشد. و فرق این با عجب، آن است که: آدمی خود را شخصی داند، و خود پسند باشد، اگر چه پای کسی دیگر در میان نباشد، ولی در کبر، باید پای غیر نیزدر میان آید تا خود را از آن برتر داند و بالاتر بیند. و این کبر، صفتی است در نفس وباطن. و از برای این صفت، در ظاهر، آثار و ثمرات چندی است که اظهار آن آثار راتکبر گویند.
و آن آثاری است که: باعث حقیر شمردن دیگری و برتری بر آن گردد، مانند:
مضایقه داشتن از همنشینی با او، یا همخوراکی با او، یا امتناع در پهلو نشستن با او، یارفاقت او، و انتظار سلام کردن و توقع ایستادن او، و پیش افتادن از او در راه رفتن، وتقدم بر او در نشستن، و بی التفاتی با او در سخن گفتن، و به حقارت با او تکلم کردن، وپند و موعظه او را بی وقع دانستن، و امثال اینها.
و از جمله آثار کبر است خرامان و دامن کشان راه رفتن. و بعضی از این افعال گاهی ازحسد و کینه و ریا نیز نسبت به بعضی صادر می شود، اگر چه آدمی خود را از او بالاتر هم نداند.
و بدان که: کبر از اعظم صفات رذیله است، و آفت آن بسیار، و غائله آن بی شماراست. چه بسیاراند از خواص و عوام که به واسطه این مرض به هلاکت رسیده اند. و بسی بزرگان ایام، که به این سبب گرفتار دام شقاوت گشته اند. اعظم حجابی است آدمی را ازوصول به مرتبه فیوضات، و بزرگ تر پرده ای است از برای انسان از مشاهده جمال سعادات، زیرا که: این صفت، مانع می گردد از کسب اخلاق حسنه. چون به واسطه این صفت، آدمی بر خود بزرگی می بیند، که او را از تواضع و حلم، و قبول نصیحت، و ترک حسد و غیبت و امثال اینها منع می کند. بلکه خلق بدی نیست مگر اینکه صاحب تکبرمحتاج به آن است به جهت محافظت عزت و بزرگی خود. و هیچ صفت نیکی نیست مگر اینکه از آن عاجز است به سبب بیم فوت برتری خود. و از این جهت آیات و اخباردر مذمت و
[269]
انکار بر آن خارج از حیز شمار و تذکار است.
خدای - تعالی - می فرماید:
«یطبع الله علی کل قلب متکبر جبار» (1)
خلاصه معنی آنکه: زنگ و چرک می فرستد خدا بر هر دل متکبری.
و می فرماید:
«انه لا یحب المستکبرین» (2)
یعنی: «به درستی که خدا دوست ندارد تکبرکنندگان را» .
و دیگر می فرماید:
«ساصرف عن آیاتی الذین یتکبرون» (3)
یعنی: «زود باشد که برگردانم از آیات خود، روی کسانی را که تکبر می ورزند» .
و باز می فرماید:
«ادخلوا ابواب جهنم خالدین فیها فبئس مثوی المتکبرین» (4)
یعنی:
«داخل شوید در درهای جهنم، در حالتی که مخلد خواهید بود در آن، پس بد مقامی است مقام تکبر کنندگان» .