پاسخ به:هفته هفدهم:...( " دوری از صفت رذیله عجب و تکبر "). ...
جمعه 6 دی 1392 8:25 PM
واژه های کبر، تکبر و استکبار در قرآن مجید برای بیان صفت ناپسند تکبّر به کار رفته اند. این واژه ها در معنا بسیار به هم نزدیکند. انسانی که صفت کبر دارد، خود را از دیگران بالامرتبه و بزرگ تر و قابل احترام تر می داند و از دیگران متوقع است که به او احترام بگذارند و در خدمت او بر پای ایستند و منتظر شنیدن اوامر او باشند. البته انسان ها به دلیل داشتن علم و دانش، فن و هنر، قدرت، بر دیگران برتری پیدا می کنند و بر مردم است که احترامِ بزرگان از جمله عالمان دین، سادات، هنرمندان، رزمندگان، جانبازان و دانشمندان را مراعات دارند. اما در مقابل، این افراد چون آنچه دارند، از خداوند قادر مطلق و علیم دارند، نباید به خود بنازند و با فخر و تکبّر بر زمین راه روند و یا به مردم نگاه کنند. تواضع آنان در عین علم و دانایی و قدرت، بر ارزش آنان می افزاید.
تکبّر تنها پسندیده و شایسته خدا است. چرا که او قادر مطلق و عالم مطلق و مالک مطلق هستی است و سراسر عدل و نیکی و رحمانیت است و آیاتی نیز بدان دلالت دارند از جمله:
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ... الْجَبَّارُ الْمُتَکبِّرُ. (حشر: 23)
اما تکبر همواره در بین آدمیان مذموم و نکوهش شده است. تکبر در این معنا، بزرگی کردن با تکلّف و زحمت است. در این حالت انسان بیش از شخصیت خود، بزرگی را می طلبد و از دیگران می خواهد بزرگش بدانند و بدارند.
روایات بی شماری نقاب از رخساره ناپسند تکبّر برداشته اند که به دو روایت شریف اشاره می کنیم. در روایت نخست، پیامبراعظم صلی الله وعلیه وآله مردمان را از کبر حذر می دارد و آن را عامل گمراهی شیطان برمی شمرد:
اِیاکم وَ الکبرَ فَاِنَّ اِبلیسَ حَمَلَهُ الکبرُ عَلی اَن لایسجُدَ لآدَمَ.(میزان الحکمه (مترجم)، ص 5074)
از تکبر دوری کنید، زیرا همانا تکبر ابلیس را واداشت که به آدم سجده نکند.
در روایت بعد، امام علی علیه السلام می فرماید که ابلیس، کبر را دامِ مؤمنان قرار می دهد و همانا کبر، بزرگ ترین گناه است:
اِیاک وَ الکبرَ فَاِنَّهُ اَعظَمُ الذّنُوبِ وَ الأَمُ العیوب وَ هُوَ حِلیةَ اِبلیسَ.(همان)
زنهار از تکبر، که آن بزرگ ترین گناه و نکوهیده ترین عیب ها و زیور ابلیس است!
در روایتی دیگر، امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله بیش ترین و بزرگ ترین تکبر را نادانی کردن در برابر حق و بدگویی از اهل حق و راستی دانسته اند، که هر کس چنین کند، با خداوند به ستیز برخاسته است.(همان، ص 5080)
امام صادق علیه السلام در جمعی فرمودند: »هر کس بر این باور باشد که از دیگران برتر است، در شمار مستکبران است« یکی از حاضران پرسید: اگر گنهکاری را ببیند و به سبب بی گناهی و پاکدامنی خویش، خود را از او بدتر بداند چه؟ فرمود: هیهات! هیهات! چه بسا که او آمرزیده شود، اما تو را برای حسابرسی نگه دارند. مگر داستان جادوگران موسی علیه السلام را نخوانده ای [که سرانجامشان به توبه و نجات منجر شد]؟(همان، ص 5082)
همچنین آن امام بزرگوار، درباره حدّ کبر می فرمایند: [کم ترین حدّ کبر آن است که] انسان جامه زیبایی بپوشد و به خودش نگاهی کند و دوست داشته باشد مردم او را در آن لباس ببینند. سپس حضرت آیه »بل الانسان علی نفسه بصیره« را خواندند.(همان)
ناپسندی رذیلت تکبر تا بدانجاست که قرآن کریم در 58 آیه از متکبران نکوهش نموده است! و روایات فراوانی نیز از پلیدی و زشتی این خصلت سخن گفته اند. پیامبرصلی الله وعلیه وآله فرمود:
أَمقَتُ النّاسِ المُتِکبِّرُ.(همان، ص 5084)
منفورتین مردم شخص متکبر است.
و فرمود:
اِنَّ اَبْعَدَکم یومَ القِیامةِ مِنّی الثَر ثارُونَ و هم المُستَکبِرُونَ.(همان)
روز قیامت دورترین شما از من پرگویان یعنی همان مستکبرها هستند.
امّا ریشه صفت ناپسند تکبر در انسان، همانا احساس حقارت و خودکم تربینی است. امام علی علیه السلام فرمود:
ما تَکبَّرَ اِلّا وَضیعٌ.(همان، ص 5088)
تکبر نورزد مگر انسان پست.
امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:
ما مِنْ رَجلٌ تَکبَّرَ اَو تَحَجَّرَ اِلّا وَجَدَها فی نَفسِهِ.(همان، ص 5086)
هیچ کس تکبر یا گردن فرازی نکرد مگر به سبب احساس خواری ای که در خود یافت.
درمان این مرض مزمن خداشناسی، عبادت خداوند به ویژه نماز و تواضع نسبت به خالق و مخلوق است. چرا که تواضع در برابر خالق هستی، به انسان(ر.ک: میزان الحکمه، ص 5088 - 5089)
عزت و شخصیت می بخشد و نماز خالصانه در برابر معبود، به اعتماد به نفس می انجامد؛ و آن کس که با هستی مطلق و قدرت و عزّت و زیبایی مطلق ارتباط می یابد، دیگر نیازی به خودنمایی و تکبر و فخر در برابر مردمان و مخلوقان ضعیف پیدا نمی کند.
وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ. (منافقون: 8)
سرچشمه عزت ها و بلندی ها و افتخارها، نزد خداست و باید از آن چشمه، عزت و افتخار طلبید، نه از متاع قلیل و نابودشدنی دنیا:
مَن کانَ یرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً. (فاطر: 10)
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست