پاسخ به:مبحث سی و یکم صالحین: نهضت سواد آموزی
یک شنبه 8 دی 1392 10:59 AM
17 شهریور مطابق 8 سپتامبر روز جهانی سوادآموزی است. بر اساس آخرین آمار سازمان یونسکو، در جهان 79 میلیون نفر بزرگسال، فاقد مهارتهای اولیه سوادآموزیاند و از هر سه نفر بیسواد، دو نفر از آنها زن هستند. بیش از 67 میلیون کودک در رده سنی ابتدایی هنوز وارد مدرسه نشده و 72 میلیون نوجوان در سنین پایینتر از مدارس متوسطه نیز از حق هرگونه آموزش بیبهرهاند.
به گزارش مهرخانه، مسئله آموزش در ايران با ريشهكن كردن بيسوادي و پيام امام خميني(ره) مبني برآن كه «لازم است تمام بيسوادان، براي يادگيري و تمام خواهران و برادران باسواد براي ياددادن، بپا خيزند»؛ آغاز شد و با رشد بسيار بالاي جمعيت دانشجويان دختر در تمام مقاطع تحصيلي در حال ادامه است. ما نیز به مناسبت روز جهانی سوادآموزی بر آن شدیم تا به تشریح مسیری که زنان برای سوادآموزی طی کردهاند، بپردازیم.
زمان ناصرالدین شاه؛ تحصیل تنها مخصوص زنان اشرافزاده
در زمان ناصرالدین شاه طرح آموزش عمومی منطبق بر الگوهای آموزش غربی عاملی در دگرگونسازی فضای فکری و فرهنگی زنان شد. این طرح ابتدا از سوی هیئتهای مذهبی در جامعه اقلیتهای مذهبی آغاز شد که دختران مذهبی در آن حضور نداشتند. پس از مدتی به پیشنهاد بنجامین وزیر مختار آمریکا و موافقت ناصرالدین شاه، اولین گروه دختران وارد مدرسه فرانکوپرسان تهران شدند.
به تدریج بر تعداد این مدارس اضافه شد. البته در بسیاری از موارد، حضور دختران در مدارس با مخالفتهای شدیدی مواجه شد تا جایی که عدهای به ویران کردن مدارس نیز اقدام کردند. اما این جریان همچنان ادامه یافت.
مهمترین خصیصه مدارس دختران، حضور دختران بدون حجاب بود و مدارسی که دختران را باحجاب میپذیرفتند بسیار کم بودند. تأسیس مدارس دخترانه اگر چه آگاهی و دانش زنان را در زمینههای مختلف ارتقا داد، اما گروههای فارغالتحصیل اغلب دختران و زنانی بودند که از الگوهای آموزش به شیوه غربی تأثیر بسیاری پذیرفته بودند و تحصیل تنها مخصوص اشرافزادهها و زنان دربار بود.
اکابر؛ اولین سازمان سوادآموزی
از سال 1315 اولین کلاسهای آموزشی «اکابر» در ایران دایر شد. این اداره بر طبق قانون موظف شد که در تمام مدارس روزانه، کلاسهای شبانه مخصوص باسوادکردن بزرگسالان دایر نماید. رئیس اداره تعلیمات اکابر از سوی وزیر معارف انتخاب میشد. فعالیت این کلاسها تا شهریور ماه 1320 یعنی تا زمان سقوط رضاخان ادامه داشت و در این تاریخ کلاسها منحل شدند؛ اما در تمام این پنج سال بزرگسالانی که در این کلاسها شرکت میکردند، تنها مردان بودند و هنوز آموزش زنان به چشم نمیخورد.
به دلیل وقوع جنگ جهانی و تحت شرایط سیاسی- اجتماعی موجود، فعالیتهای سوادآموزی برای مدتی متوقف شد، اما در سال 1322 کلاسهای سوادآموزی بزرگسال تحت عنوان آموزش سالمندان وابسته به وزارت آموزش و پرورش کار خود را آغاز نمود و باز هم اثری از آموزش زنان دیده نمیشد.
"تعلیمات اساسی" یونسکو اولین قدم برای سوادآموزی زنان
در فاصله سالهای 1320-1335 برداشت تازهای از آموزش بزر گسالان تحت عنوان «تعلیمات اساسی» در جهان مورد توجه قرار گرفت. سازمان یونسکو بنیانگذار این تفکر بود و برای اولین بار برنامهای آزمایشی را در کشورهای مصر، هندوستان، فیلیپین و مکزیک به اجرا در آورد
دولت ایران در سال 1323 تصمیم گرفت این برنامه را مستقلاً اجرا کند. از این رو هیئتی به هندوستان اعزام شد. پس از مراجعت این هیئت و با استفاده از تجارب آنها برنامهای به صورت آزمایشی در چند استان کشور به مرحله اجرا گذاشته شد. برای اجرای این برنامه از هر استان، چهار شهرستان و از هر شهرستان، یک روستا در نظر گرفته شد. پس از انتخاب روستاهای موردنظر افرادی با نام «مربی تعلیمات اساسی» از میان معلمان محلی هر استان انتخاب شدند تا پس از کارآموزی به روستاهای محل مأموریت خود بروند.
با گسترش تعلیمات اساسی تقریباً قدمهایی در زمینه تحصیل زنان برداشته شد. تشکیل یک زندگی نمونه با توجه کامل به اصول بهداشت، تهیه آب آشامیدانی سالم، حمام بهداشتی، مرغداری و سبزیکاری از یک سو و باسوادکردن روستائیان و آماده کردن آنان برای ایجاد تغییرات لازم در شیوه زندگی به طوری که با این تغییرات به زندگی بهتری دست یابند، از اهداف کلی این فعالیتها بو، اما تمامی اهداف به صورت یک برنامهریزی آرمانی بر روی کاغذها باقی ماند.
برنامه تعلیمات اساسی با توجه به هزینه سنگینی که در برداشت، در سال 1330 متوقف شد و اداره آن به بنگاه عمران وزارت کشور محول شد.
تأسیس اولین مدرسه دخترانه به همت بیبی خانم استرآبادی
نخستين بار در سال 1324 هجري قمري، مدرسهاي به نام «دوشيزگان» توسط «بيبي خانم استرآبادی» براي دختران گشايش يافت. اما اقدام او با مخالفت بسياري روبهرو شد، بطوريکه پارهاي از مخالفان تصميم به ويرانکردن مدرسه گرفتند.
مواد درسی که در آن آموزش داده میشد عبارت بودند از: نامه مشق قلم، تاریخ، قرائت کتاب، آشپزی، مذهب، جغرافیا و علم حساب؛ ولی فشارها برای بسته شدن این مدرسه ادامه داشت.
«بيبي خانم» در اثر فشار مخالفان به وزارت معارف شکايت کرد، اما در جواب وي گفتند که صلاح بر اين است که مدرسه تعطيل شود. ايستادگي و مقاومت سودي نداشت و بالاخره مدرسه تعطيل گرديد. پس از به توپبستن مجلس شوراي ملي، «بيبي خانم» پيش «صنيعالدوله» وزير معارف رفت. اينبار تقاضاي وي پذيرفته شد مشروط بر اينکه مدرسه فقط به دختران 4 تا 6 سال اختصاص داشته باشد و کلمه «دوشيزه» نيز از تابلوي مدرسه حذف گردد.
بالاخره بعداز یک سال تلاش بی وقفه, بیبی خانم موفق به گشایش دوباره مدرسه دوشیزگان گردید.
تأسیس اولین آموزشگاه تربیت معلم دختران روستایی در روستای قلعه نو ورامین
در سال ۱۳۲۸ «بنیاد خاور نزدیک» در زمینه آموزش زنان و دختران روستایی تقریباً گامهایی را برداشت. این بنیاد نسبت به توسعه مدارس روستایی و تشکیل کلاسهای تربیت معلم، بالاخص ویژه دختران روستایی قدمهای نخستین را آغاز کرد. از جمله اقدامات اساسی این بنیاد تأسیس آموزشگاه تربیت معلم دختران روستایی در روستای قلعهنو ورامین بود. در این آموزشگاه دختران روستایی که تحصیلات شش کلاسه ابتدایی داشتند، برای دو سال تحت تعلیم قرار گرفته و آموزگار میشدند.
«آموزش بزرگسالان» به دلیل رشد جمعیت متوقف شد
آموزش بزرگسالان سومین سازمان رسمی وابسته به دولت بود که مسئولیت سوادآموزی بزرگسالان را در ایران به عهده گرفت. فعالیت کلاسهای آموزش بزرگسالان در سال 1335 با استفاده از تجارب گذشته از سر گرفته شد. در این دوره علاوه بر وزارت فرهنگ که اجرای برنامههای آموزش بزرگسالان را به عهده داشت، وزارتخانههای دیگری مثل کشاورزی، کار، جنگ و سازمانهایی از قبیل بنیاد خاور نزدیک، اداره کل امور اجتماعی و عمران روستایی، ارتش، بانک عمران و سازمان پیشاهنگی نیز در امر سوادآموزی بزرگسالان مشارکت داشتند. تا این زمان غیر از کلاسهای شبانه که در دبستانها تشکیل شده بود، در کارخانههای دولتی، آسایشگاهها و بیمارستانها، واحدهای ارتش و شهربانی نیز کلاسهای سوادآموزی بزر گسالان، با اعتبار سازمانهای مذکور و نظارت وزارت فرهنگ تشکیل شد.
کلاسهای آموزش بزرگسالان تا سال 1345 به کار خود ادامه داد؛ اما به دلیل رشد سریع جمعیت و افزایش درصد بیسوادان جامعه نتوانست توفیق چندانی بدست آورد. وزارت تعاون نیز در آن زمان طرحی را با عنوان «طرح سوادآموزی زنان روستایی» در دستور کار قرار داد، که از سوی زنان مورد استقبال قرار نگرفت.
سازمان زنان به طور خاص آموزش زنان را در دستور کار خود قرار داد
سازمان زنان ایران در سال ۱۳۴۵ تأسیس شد که تنها سازمان وابسته به رژیم بود که به مسائل زنان در سطح کشور میپرداخت و نماینده رسمی ایران در کنفرانسهای بینالمللی مربوط به زنان بود. این سازمان در راه تعمیم آموزش و پرورش زنان ایران به ویژه پیکار با بیسوادی و کمک به گسترش آموزش حرفهای فعالیتهایی از خود نشان داد و بودجه پروژه مبارزه با بیسوادی زنان را از سوی دولت تأمین میکرد؛ اما زنان و به ویژه زنان روستایی در خانه ماندن را به شرکت در کلاسهای سوادآموزی این سازمان ترجیح دادند و از سوی خانوادههایشان برای شرکت در این کلاسها منع میشدند؛ چراکه هدف اصلی این سازمان مبارزه با حجاب بود که با بافت سنتی مردم کشور ایران سازگار نبود.
بخشی از سوادآموزی با تصویب قانون خدمات اجتماعی به عهده زنان گذاشته شد
در سال 1341 طرح «سپاه دانش» به اجرا درآمد و مقرر شد که عدهای از جوانان دیپلمه که دوره سربازی خود را میگذرانند، به آموزش بیسوادان در روستاها بپردازند. برای تکمیل این طرح در سال 1347 طرح مشابهی به نام «قانون خدمات اجتماعی زنان» به تصویب رسید و بخشی از برنامههای سوادآموزی برعهده بانوان گذاشته شد. در واقع به موجب این قانون خدمات فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، درمانی و اجتماعی وظیفه ملی زنان شناخته میشود.
آخرین سازمانی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تأسیس شد، «جهاد ملی سوادآموزی» نام داشت که در آخر خرداد ماه سال 1355 شکل گرفت و مسئولیت باسواد کردن بزرگسالان را برعهده گرفت. شعار این سازمان این بود که تا سال1366 بیسوادی را ریشهکن کند و سطح دانش و آگاهی بزرگسالان بیسواد را در زمینههای شغلی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژی بالا ببرد.
چرا طرح سوادآموزی زنان قبل از انقلاب موفق نبود؟
هر یک از این مؤسسات علاوه بر هدف آموزش سوادآموزی مقدماتی یا پایه، آموزشهای حرفهای در زمینه سبزیکاری، مرغداری، دامپروری و بهداشت خانهداری را نیز بر عهده داشتند، اما به دلایل تقلیدی بودن برنامهها، بیتوجهی به بافت سنتی و فرهنگ بومیو عدم بکارگیری یک برنامهریزی منسجم و هماهنگ، این برنامهها یا با شکست کامل مواجه شد، یا اینکه نیمهتمام رها شده و به وزارتخانهها و مؤسسات دیگری سپرده شد و عملاً هیچگونه نتایج مثبت و قابل توجهی در زمینه آموزشهای پایه و حرفهای زنان و دختران روستایی به دنبال نداشت.
تمام موارد فوق شاید از جمله دلایل جزئی باشد، اما دلیل اصلی، عدم اعتماد خانوادهها به مدارس قبل از انقلاب بود. در بسیاری از مدارس و آموزشگاهها مطالبی آموزش داده میشد که با بافت سنتی جامعه آن روزها ناسازگار بود و این مسئله قشر زنان و دختران را خانهنشین کرد.
با مراجعه به آمار منتشرشده از سوی مرکز آمار ایران به خوبی میتوان به این نتایج پی برد. به نحوی که از سال 1335 تا 1355 با مقایسه تحصیل مردان و زنان روستایی میتوان چنین گرفت که در سال 35 از هر صد نفر زن روستایی، تنها یک نفر باسواد بوده است(در حد خواندن، نوشتن و حساب کردن)، که این رقم برای مردان در همان تعداد، 11 نفر بود. در سال 45 از هر صد زن روستایی، چهار نفر و از هر صد مرد روستایی، 25 نفر باسواد بودهاند. این رقم در سال55 به ترتیب برای هر صد زن و صد مرد روستایی، 17 و 44 نفر است.
پیروزی انقلاب اسلامی؛ فرصتی برای سوادآموزی زنان
پس از پيروزي انقلاب طي فرماني، امام خميني(ره) موضوع بسيج سوادآموزي را مطرح نمودند و دي ماه 1358 سازمان نهضت سوادآموزي با هدف با سوادكردن بيسوادان كشور تشكيل و در سال 1361 حجتالاسلاموالمسلمين محسن قرائتي به عنوان نماينده امام در اين سازمان منصوب شد.
در فاصله زماني صدور فرمان امام تا انتخاب حجتالاسلام قرائتي، مباحث مربوط به سوادآموزي از طریق آموزش و پرورش، جهاد سازندگي، جامعه روحانيت، جهاد دانشگاهي و خود نهضت سوادآموزي آن زمان به صورت شورايي اداره ميشد.
در آن زمان فرصت برای تحصیل مردان بیشتر از زنان مهیا بود و مسئولین باید بستری را فراهم میکردند تا زنان نیز بتوانند در کنار سایر فعالیتهای روزانه به کسب علم بپردازند.
افراد بیسواد جامعه به ویژه زنان نیز که در دوران شاه نتوانسته بودند باسواد شوند، بعد از انقلاب اعتماد لازم را پیدا کردند و در کلاسهای سوادآموزی حاضر شدند که البته این امر نیز به آسانی رخ نداد؛ چراکه همچنان برخی از خانوادهها از فرستادن دختران و زنانشان به کلاسهای سوادآموزی و مدارس امتناع میکردند و برخی زنان نیز دیگر رغبتی برای سوادآموزی نداشتند و خانهداری و تربیت بچه را بهانهای برای عدم شرکت در این کلاسها قرار میدادند.
با طلوع انقلاب دخترانی که به سن ورود به مدرسه رسیده بودند دیگر دغدغه حضور در مدارس را نداشتند و با خیال راحت در شیفتهای جداگانه به مدرسه میرفتند. حتی تدابیری برای تعلیم دختران عشایری فراهم شد. از سوی دیگر برخی زنان شهرنشین با پای خودشان به کلاسهای سوادآموزی میرفتند و برخی دیگر با اصرار معلمان و دستاندرکاران نهضت سوادآموزی نسبت به نامنویسی در کلاسها اقدام میکردند و سواد را حداقل در سطح خواندن و نوشتن میآموختند.
عوامل عدم تمایل زنان روستایی به کسب علم
اما در روستاها اقدامات سوادآموزی باید شکل دیگری به خود میگرفت. زنان در روستاها در کنار همسرانشان باید به دامپروری و کشاورزی مشغول میشدند و در واقع وقت خالی برای شرکت در کلاسها نداشتند و شوهرانشان نیز به راحتی راضی به کسب علم از سوی زنانشان نمیشدند.
زنان و دختران روستایی بار وظایف خانه را نیز بر دوش داشته و نه تنها پرورش کودک، بلکه آشپزی، نظافت، آوردن آب، آوردن هیزم، اداره مزرعه و کشت و کار و فعالیتهای دیگر مربوط به امرار معاش از جمله قالیبافی، گلیمبافی، دامداری و کشاورزی بر دوش آنها بود.
حتی آن دسته از زنانی که در فعالیتهای آموزشی شرکت میکردند به دلیل عدم امکانات لازم و مناسب آموزشی نمیتوانستند نسبت به گسترش و تداوم آموختههای خود اقدام نمایند و همین امر باعث فراموشی دانستههای آنان میشد.
عدم سنخیت محتوا و مطالب آموزشی با حرفه و مشاغل و نیازهای زنان و دختران در روستاها، عامل دیگر عدم تمایل زنان به شرکت در کلاسها بود. در حقیقت به کارگیری مطالبی که با مشاغل شهری در ارتباطند، باعث دلسردی زنان در امر سوادآموزی میشد. از همه مهمتر، طرز تلقی و فرهنگ حاکم بر جوامع روستایی در خصوص زنان و دختران، مانع از شرکت آنان در امر آموزش بود.
مشکل اقتصادی نیز مانعی دیگر برای حضور زنان بود. حتی به صرف اینکه آموزش رایگان هم در کار باشد، تهیه امکانات و لوازم جانبی تحصیل برای روستائیان بالاخص زنان هزینهبردار بود. نیز زمانی که آنان برای شرکت در امر آموزش صرف میکردند، از نظر آنان هزینه رها شده در مزرعه، خانه و محیط کار تلقی میشد.
سوادآموزی به زنان از آموزش خیاطی تا مکانی برای نگهداری کودکان
حالا نوبت آموزشیاران نهضت بود که وارد کار شده و در اجرای فرمان امام نسبت به ریشهکن کردن بیسوادی زنان روستایی قدم بردارند. معلمان نهضت سوادآموزی بر طبق برنامههای زنان روستایی، ساعت درس را زمانی قرار داده بودند که به فعالیتهای آنان ضربه نزند.
اما باز هم زنان رغبت نشان نمیدادند و تعداد کمی در کلاسها شرکت میکردند. این بار آموزشیاران، آموزش خیاطی را به دروس نهضت سوادآموزی اضافه کردند و با این اقدام به تعداد شرکتکنندگان در کلاسها اضافه شد. علاوه بر این در کنار کلاسهای نهضت سوادآموزی در شهر و روستا مکانی برای نگهداری و بازی کودکان تعبیه شد که زنانی که فرزند کوچک داشتند دغدغهای برای تحصیلآموزی نداشته باشند.
فضا بهگونهای بود که نه تنها بیسوادان، بلکه افرادی که امکان آموزش سواد به دیگران را داشتند نیز وارد عرصه شدند.
بررسی عملکرد نهضت سوادآموزی در کاهش بیسوادی
از دي ماه 58 تا سال 60 نخستين اساسنامه نهضت توسط شوراي انقلاب فرهنگي تصويب شد.
طبق اين اساسنامه پيشبيني شده بود كه حداكثر تا سه سال آينده يعني تا سال1363 ميزان باسوادي از مرز 90 درصد بالاتر برود كه اين مسئله نيز به دليل نداشتن يك تشكيلات و برنامهريزي صحيح، نبود يك سيستم هماهنگ، نظارت و كنترلكننده، عدم تدوين كتب مورد نياز با توجه به شرايط انقلاب، عدم همكاري با ديگر ارگانها و نهادهاي انقلابي و نبود خود طراحان آموزش در اجراي آن تحقق نیافت.
برخی طرحهای نهضت سوادآموزی برای کسب علم ناکام ماند!
در سال 61 طرحهای مختلفی برای باسوادکردن افراد بازمانده از تحصیل ارائه شد. از جمله طرح ضربتی، طرح سوادآموزی نیروهای مسلح، طرح مدارس که مدیران و معلمان در هر مدرسه موظف شدند با همکاری انجمن اولیا و مربیان کلاسی را تشکیل و اولیای بیسواد دانشآموزان را تحت پوشش قرار دهند،
طرح مساجد هم طرح دیگری بود که چند نفر از باسوادان هر مسجد اقدام به تشکیل کلاس میکردند و آموزش زنان و مردان بیسواد را برعهده میگرفتند. طرح سوادآموزی در زندانها، طرح آموزش فرد به فرد که از جمله طرحهایی است که همچنان مورد استفاده سازمان نهضت سوادآموزی قرار میگیرد و حتی به تازگی برای کسانی که بتوانند یک فرد بیسواد را باسواد کنند دستمزد و هزینه در نظر گرفته شده است.
در کنار تمامی این طرحها، طرحهای دیگری نیز مطرح شده که نهضت در سالهای اخیر اقدام به اجرایی کردن آنها کرده است مثل طرح عشایر، سرباز معلم و کودکان واجبالتعلیم.
در واقع سوم خرداد 1363 دولت با هدف تقويت و توسعه برنامههاي مبارزه با بيسوادي در كشور اساسنامه سازمان را بهتصويب مجلس ميرساند. بهمن ماه 1367 نيز آيين نامه اجرايي اساسنامه نهضت توسط هيئت وزيران به تصويب ميرسد كه بر اساس آن مصوب گرديد سوادآموزی بزرگسالان در حد آموزش خواندن تا حد مطلوب روخوانی قرآن، نوشتن و حساب کردن تا پایان پنجم ابتدایی صورت پذيرد و مدت و برنامههای درسی دورههای سوادآموزی و ارزش تحصیلی آنها به پیشنهاد سوادآموزی و تصویب شورای عالی آموزش و پرورش باشد.
نباید فراموش کرد که در سه دهه گذشته طرحهایی با نامهای گوناگون در دستور کار قرار گرفته که اغلب شاهدی بر ناکامی طرحهای قبلی هستند؛ چراکه این طرحها لااقل در قیاس با هدفهایی که برای آنها تعریف شده، از جمله به صفر رساندن بیسوادان بین ۱۰ تا ۲۹ سال، ناموفق بودهاند.
تصویب اساسنامه جدید نهضت سوادآموزی؛ بیمها را به امید تبدیل کرد
در هر حال بعد از به اجرا درآوردن طرحهای گوناگون، مرحله بعدی عمر نهضت سوادآموزی با تصويب اساسنامه جديد آغاز و در اين مرحله نهضت از جهت سازمانی، وابسته به آموزش و پروش ميشود.
21 آذر 1385 شورايعالي انقلاب فرهنگي به منظور تحقق باسوادی کامل در کشور از طریق اجرای برنامه راهبردی سوادآموزی، سیاستهای سوادآموزی را تصويب نمود و اين در حالي بود كه در فاصله سالهاي 1365 تا 1385 بيش از 84 درصد بيسوادان كشورمان باسواد شده بودند.
در هر حال به موجب اين قانون وزارت آموزش و پرورش موظف شد با هدف جلوگيري از افزايش بيسوادي؛ از طريق جذب كودكان 6 ساله و پوشش تمام كساني كه لازمالتعليم هستند انعطاف و نوآوريهاي لازم در روشها، ضوابط آموزشي، روندها و رويههاي اداري را صورت دهد و بر حسب ضرورت در مناطق روستایی کمجمعیت و عشایری که تشکیل کلاس کمتر از حدنصاب مقرون به صرفه نیست، از شیوه خرید خدمات آموزشی از اشخاص حقیقی و حقوقی واجد شرایط، بهره گیرد.
همچنين در ماده 2 اين قانون، سازمان نهضت سوادآموزی به منظور شتاب بخشیدن به روند سوادآموزی در کشور موظف شده سوادآموزی را با رویکرد تشویقی و با اولویت در استانهایی که درصد باسوادی پایینتر از میانگین کشوری دارند و همچنین پنج استانی که بالاترین فراواني بیسواد در کشور را دارند، به بیسوادان عرضه و راهکارها و ضوابط تشویق بیسوادان به امر سوادآموزی و الزامات مناسب برای فراهم شدن زمینههای جذب هرچه بیشتر آنان به این امر را تهیه و برای تصویب به هیئت وزیران ارائه نماید.
در اين قانون آمده؛ "بايد نهضت با اجرای برنامه راهبردی سوادآموزی تا پایان برنامه چهارم توسعه باسوادی کامل گروه سنی 29ـ10 سال و تا پایان برنامه پنج ساله پنجم توسعه، باسوادی کامل گروه 49ـ 10 سال را محقق سازد و سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور موظف است برای اجرای این مصوبه، همه ساله اعتبارات لازم را برای انسداد ورودی بیسواد و توسعه برنامه آموزش برای همه و اجرای برنامة راهبردی سوادآموزی در قوانین بودجه سالیانه اعمال نماید."
طبق آمار سال ۸۹ هشتاد درصد زنان ایران باسوادند
به گفته رامپناهی رئیس سابق مرکز آمار و اطلاعات شورای فرهنگی اجتماعی زنان، در سال 89 از کل جمعیت زنان ده سال به بالا 6 میلیون و پنج هزار و 449 نفر از آنها بیسواد و از کل جمعیت زنان بالای 6 سال تنها 80.34 درصد باسواد بودهاند.
رامپناهی میگوید: با توجه به گسترش آموزش و پرورش در مناطق دورافتاده آمار دختران در حال تحصیل تا سال 89 بیش از 95 درصد بوده و این نشاندهنده ریشهکن شدن بیسوادی در بین دختران کشورمان است که البته وی معتقد است ممکن است فقط در مناطق صعبالعبور دختران بیسواد وجود داشته باشند.
نکته دیگر اینکه بر اساس آمارها، اختلاف سواد میان مناطق شهری و روستایی در سال 55 که بیش از 34 درصد بوده تا سال 89 به هفت درصد رسیده است.
وی با اشاره به اینکه هنوز تعداد 2.5 میلیون بیسواد زیر 50 سال در کشور داریم، تصریح کرد: در پایگاه اطلاعاتی سازمان نهضت سوادآموزی، اطلاعات اسمی تمام بیسوادان کشور را حتی در دور افتادهترین نقاط جمعآوری کردهایم؛ بیشترین جمعیت زیر پوشش سوادآموزی افراد زیر 50 سال هستند که بیش از 95.5 درصد از سوادآموزان را تشکیل میدهند.
بيشترين بيسوادي زنان در گروه سني بالاي 50 سال است
گرچه طبق گفته مهدیزاده معاون آموزشی نهضت سوادآموزی بيشترين بيسوادي زنان درگروه سني بالاي 50 است، اما قدر مسلم هنوز هم دختران و زنانی پیدا میشوند که از تحصیل بازماندهاند.
به عقیده مهدیزاده بازماندگی از تحصیل مشکل نظام آموزشی کشور است. همچنین دلایل گوناگونی از جمله فقر اقتصادی، مشکلات اجتماعی و خانوادگی باعث میشود تا عده زیادی از افراد ترک تحصیل کنند که این مشکل در حیطه کاری نهضت سوادآموزی نیست که آن را حل کند؛ افرادی که هنوز بیسواد هستند و حداقل تا پایه سوم ابتدایی درس نخواندهاند، جزء اهداف کمی نهضت سوادآموزی قرار دارند.
وی ادامه میدهد: بیشترین میزان بیسوادی در استانهای حاشیهای مانند سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و خوزستان وجود دارد که در طی چند سال گذشته اهمیت بسیاری به این استانها دادهایم و بیشترین اعتبار را به آنها اختصاص دادیم که هماکنون شتاب این استانها در زمینه سوادآموزی دو برابر سایر استانهاست.
معاون آموزشی نهضت، علت دیگر محروم ماندن عدهای از سواد را پراکندگی بیسوادان میداند و بیان میکند: نهضت برای جبران این امر تلاش میکند تا از اعضای باسواد خانوادهها به منظور آموزش سواد به اعضای بیسواد در خانوادهها استفاده کند و روش آموزش را از کلاسمحوری به سوادآموزمحوری و فراگیرمحوری تغییر دهد. در اوایل انقلاب درصد بیسوادی در کشور زیاد بود، اما پراکندگی بیسوادی نداشتیم. باید آنها را نفر به نفر پیدا کنیم. همچنین اجازه الزام افراد را برای شرکت در دورههای سوادآموزی را نداریم و این خود مسئله دیگریست.
دختران عشایر؛ جامانده از تحصیل
دختران عشایر همیشه سالهاست که با مشکل ترک تحصیل مواجه هستند. نبود اعتبارات ویژه برای تحصیل دانشآموزان عشایر مهمترین عامل ترک تحصیل آنان است و البته ضعف بهداشت و نبود مدارس موردنیاز برای دختران و از همه مهمتر مخالفت والدین برای ادامه تحصیل آنان، باعث شده تا شمار بیسوادان در بین دختران عشایر، به چالشی جدی تبدیل شود.
نگاهی به وضعیت تحصیلی دانشآموزان عشایر نشان میدهد که آموزش رسمی در بین خانوادههای عشایر جایگاه مطمئنی ندارد و کوچکترین مانع برای ادامه تحصیل کودکان و نوجوانان، خانوادهها را وا میدارد تا از رفتن آنان به مدارس ممانعت کنندو انتظار میرود مسئولین برای ریشهکن کردن بیسوادی در میان دختران عشایری قدمهایی را بردارند.
پس از انقلاب شکاف بین تعداد مردان و زنان باسواد کمتر شده است
به هر حال پس از انقلاب ميزان رشد باسوادي در زنان بیشتر و فاصله و شكاف بين تعداد مردان باسواد و زنان باسواد كمتر شده است. به طور مثال در سال1355 آمار مردان باسواد كل كشور حدود 59 درصد و آمار زنان با سواد كل كشور حدود 35 درصد بوده است؛ يعني آمار مردان باسواد كل كشور 24 درصد از زنان باسواد كل كشور بيشتر بوده است، اما در سال 1375 مشاهده ميشود كه آمار مردان باسواد كل كشور حدود 84 درصد و آمار زنان باسواد كل كشور حدود 74 درصد بوده؛ يعني اختلاف آنها از 25 درصد به 10 درصد و همچنین اين اختلاف در مورد زنان و مردان باسواد شهري از 19 درصد در سال 1355 به 8 درصد در سال1375 كاهش يافته است و این روند به نحوی ادامه یافته است که طبق سرشماری سال 1390 زنان حتی در کسب مدارج بالای علمی از مردان پیشی گرفتهاند.
همچنین آمار و ارقام باسوادي در روستاها نشان از تحول چشمگيرتري در امر مبارزه با بيسوادي دارد. قبل از انقلاب 83 درصد زنان روستايي بيسواد بودهاند، ولي بعد از انقلاب و در سال 1375 اين آمار به 38 درصد كاهش پيدا كرده است؛ یعنی درصد رشد باسوادي زنان جوان شهري در فاصله سالهای 65 تا 75 حدود 15 درصد و در مورد زنان جوان روستايي حدود 37 درصد بوده است.
بیشترین میزان بیسوادی در میان زنان روستایی است
به گفته علی باقرزاده رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، 20 درصد افراد بالای 16 سال در ایران بیسوادند و کشور ما در سال ۹۰ از این نظر در میان کشورهای منطقه، رتبه پانزدهم را داراست. همچنین ایران از نظرشاخص سواد در بین 136 کشور رتبه 86 را دارد.
باقرزاده بیشترین میزان بیسوادی را در میان زنان روستایی میداند و تصریح میکند: 9 میلیون و 719 هزار نفر در گروه سنی بالای شش سال کشور، بیسوادند و جمع کل باسوادان غیرمحصل بالای شش سال براساس سرشماری سال 90، 40 میلیون و 122 هزار و 236 نفر هستند.
وی تعداد افراد بیسواد در گروه سنی 49 10 ساله را سه میلیون و 456 هزار نفر عنوان کرد و گفت: از این تعداد یک میلیون و 601 هزار و 439 نفر مربوط به جمعیت شهری و مابقی روستایی است.
باقر زاده اضافه کرد: از مجموع این افراد در این گروه سنی، 2 میلیون و 225 هزار و 326 نفر زن و مابقی مرد هستند که بیشترین گروه بیسوادی در کشور مربوط به زنان روستایی است.
وی همچنین تعداد افراد باسواد در گروه سنی یاد شده را 47 میلیون و 8 هزار و 192 نفر ذکر کرد و افزود: از این تعداد 24 میلیون و 181 هزار و 631 نفر مرد و مابقی زن هستند.
کارگروه ویژه ریشهکنی بیسوادی زنان تشکیل شد
این پایان ماجرا نیست و تلاش خدمتگزاران و علاقمندان به پیشرفت در کشورمان تا ریشهکنی بیسوادی ادامه خواهد یافت؛ به طوریکه در اواخر سال جاری به همت مرکز امور زنان کارگروه ویزه ریشهکنی بیسوادی زنان تشکیل شد.
رئیس مرکز امور زنان در این خصوص گفت: بر اساس مصوبه 595 شورای عالی انقلاب فرهنگی و برنامه پنجم توسعه، لازم است تا پایان این برنامه، بیسوادی ایرانیان 10 تا 49 ساله ریشهکن شود و مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در این راستا با همکاری دستگاههای دیگر اقدامات لازم را در جهت ریشهکنی بیسوادی زنان انجام میدهد.
مجتهدزاده ادامه داد: در این خصوص مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، جلساتی را با سازمان نهضت سوادآموزی برگزار کرده و کارگروهی برای پیگیری و اقدام عملی در این زمینه تشکیل شده است.
به گفته وی در این کارگروه نمایندگانی از کمیته امداد امام خمینی، مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، وزارت کشور و سازمان نهضت سوادآموزی حضور دارند و تاکنون چندین جلسه با حضور اعضا برگزار شده است.