ولادت امام هادي(ع)
چهارشنبه 27 آذر 1392 11:20 AM
ولادت، کودکي و جواني و دوران امامت امام هادي(ع) همراه با ذکر بخشي از فضايل و کرامات آن حضرت
حضرت امام علي النقي (هادي) ـ عليه السّلام ـ در سحرگاه نيمه ذي حجه سال 212 هـ.ق در محلی به نام صُريا در حومه مدينه به دنيا آمد. پدرش امام جواد ـ عليه السّلام ـ امام نهم شيعيان و مادرش سمانه بانويي پاک و باتقوا بود. نامش علي، کنيه اش ابوالحسن و برخي القابش نقي، هادي، عالم، فقيه، امين، طيب، ناصح و مرتضي است.[1]
امام هادي ـ عليه السّلام ـ در 8 سالگي به امامت رسيد و پس از 33 سال امامت در سن 41 سالگي به شهادت رسيد. دوره امامت حضرت معاصر بود با خلافت خليفه عباسي معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعين و معتز که حضرت در ماه رجب سال 254 هـ.ق مسموم شده و به شهادت رسيد.[2]
دوره زندگي اين امام همام ـ عليه السّلام ـ در زمان پدر و شش خليفه عباسي مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضايل و معجزات آن دوره ذکر مي شود:
1. امام هادي ـ عليه السّلام ـ در زمان پدر
حضرت در خانه اهل بيت که خداوند آنها را از هر آلودگي پاک کرده است،[3] به دنيا آمد و در اين خانه نوراني که معدن حکمت و فضيلت بود پرورش يافت. از همان کودکي به راهنمايي و ارشاد مردم پرداخت و در مکتب عالي دانش و فضيلت خود، گروه هايي از علاقه مندان و ارادتمندان خاندان نبوت را مي پروراند. امام هادي ـ عليه السّلام ـ شش ساله بود که مأمون از دنيا رفت و معتصم جاي او را گرفت. دو سال بعد معتصم امام جواد عليه السّلام پدر امام هادي عليه السّلام را مسموم کرد و به شهادت رساند و امام هادي ـ عليه السّلام ـ به امامت رسيد.
2. امام هادي ـ عليه السّلام ـ در دوره خلافت معتصم (217ـ227 هـ.ق)
از بزرگ ترين معجزات امام هادي عليه السّلام اين بود که در سن کودکي به درجه امامت رسيد.[4] در همان کودکي تمام فضايل ، کرامات ،کمال علم و دانش را در خود جمع کرده بود. بارها معتصم مانند برادرش مأمون سعي کرد از اين فرصت استفاده کرده و ضربه مهلکي به اساس شيعه و محور اعتقاد آن که همان امامت است، وارد کند ولي خداوند متعال خواست که نور الهي روشن بماند. به همين جهت بارها امام هادي عليه السّلام را با سؤال ها و مسائل بسيار مشکل و پيچيده آزمايش کردند، ولي هميشه ائمه ـ عليهم السلام ـ سربلند بودند[5] و در مقابل هر سئوالي به بهترين و کامل ترين نحو پاسخ مي دادند و در نتيجه دشمنان امام در همان دامي مي افتادند که خود براي امام گسترده بودند.
3. امام هادي ـ عليه السّلام ـ در دوره خلافت واثق پسر معتصم (227ـ232 هـ.ق)
در اين دوره مسئله خلق قرآن مطرح شد. اين مسئله به صورت يک فتنه در آمد و بهانه اي شد براي ريختن خون بسياري از مخالفان حکومت.[6] عده اي به مخلوق بودن و عده اي ديگر به مخلوق نبودن آن معتقد شدند. امام عليه السّلام براي نجات شيعيان از افتادن در اين فتنه ، نامه هايي به تعدادي از بزرگان شيعه نوشت[7] و ضمن اعلام نظر خود، دوستان و شيعيان خود را از داخل شدن در اين فتنه بر حذر داشت. کرامت ديگر امام هادي عليه السّلام در اين دوره خبر از مرگ واثق بود که به خيران خادم فرمودند.[8]
4. امام هادي ـ عليه السّلام ـ در دوره خلافت متوکل برادر واثق (232ـ248 هـ.ق)
تقريباً نصف دوره امامت حضرت هادي عليه السّلام با خلافت متوکل معاصر بود. گرچه همه خلفاي بني عباس در آزار و صدمه زدن به شخص امام عليه السّلام و سازمان تشيع سعي زيادي داشتند؛ ولي در اين ميان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلي گوي سبقت را از ديگران ربود[9].
سخت گيري خلفاي قبلي براي شيعيان قابل تحمل بود، لذا تعداد زيادي از آنها در سامرا مرکز عباسيان ساکن شدند اما متوکل آن چنان سخت گيري و ستم کرد که آنها متفرق شدند.[10] اين دوره از سخت ترين و طاقت فرساترين دوره هاي شيعيان بود. در اين دوره شيعيان زيادي مقتول يا مسموم يا متواري شدند.[11]
از ديگر جنايت هاي متوکل تخريب مرقد شريف امام حسين عليه السّلام و تبعيد امام هادی عليه السّلام از مدينه به سامرا بود[12] تا هم امام و ارتباط شيعيان را تحت نظر بگيرد و هم پايگاه مهم و قوي شيعه در مدينه را تضعيف کند.
از ديگر جنايت هاي متوکل اين بود که گاه بگاه به مأموران خود دستور مي داد تا ناگهاني به خانه امام ريخته و بازرسي کنند به اميد آن که سلاح يا مدرکي دال بر فعاليت ايشان عليه حکومت بدست آورند لکن در اين حمله هاي شبانه جز کتاب هاي علمي و دعا چيزي يافت نشد.[13]
گاهي متوکل فرمان مي داد تا امام را در هر حالتي که هست به دربار آورند ؛ در يکي از اين احضارها امام در حالي وارد شد که او مست و لا يعقل در کنار جام ها و سبوهاي شراب و در ميان گروه هاي خنياگر و رقاصه افتاده بود. امام بي توجه به خطرات احتمالي او را سرزنش کرد و در ضمن خواندن اشعاري به نصيحت گويي و يادآوري قيامت پرداخت. متوکل برآشفت و دستور داد حضرت را محبوس سازند.[14] سپس شخصي از حضرت شنيد که مي فرمودند: من از ناقه صالح نزد خدا محترم ترم و سپس آيه « تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ »[15] را خواندند. بيش از سه روز نگذشت که متوکل بدست فرزندش منتصر به هلاکت رسيد.[16]
علاوه بر اين کرامت، جريان زينب کذّاب نيز از کرامات امام هادي ـ عليه السّلام ـ در دوره متوکل است. زني ادعا کرد من زينب دختر فاطمه زهرا سلام الله عليها و نوه پيامبرم. پيامبرصلی الله عليه و آله وسلم دعاکرده که در هر 40 سال جواني من برگردد،همه گفتند دروغ مي گويد؛ ولي نتوانستند دليلي بياورند که او را قانع کند. به سراغ امام هادي عليه السّلام رفتند و حضرت فرمود: گوشت فرزندان فاطمه سلام الله عليها بر درندگان حرام است و خود در قفس شيران رفت و همه شيرها دور امام عليه السّلام جمع شدند و امام دست نوازش بر سر آنها کشيد. در اين هنگام زن فرياد زد: به خدا دروغ گفتم و ادعاي باطلي کردم.[17]
5. امام هادي ـ عليه السّلام ـ در زمان خلافت منتصر (248 هـ.ق به مدت شش ماه)
منتصر با طرح نقشه اي پدرش را کشت و به خلافت رسيد. او برخلاف پدر خونريز و بي رحمش، بر علويان و شيعيان سخت نمي گرفت. او اجازه داد شيعيان به زيارت امام حسين عليه السّلام بروند و فدک را نيز به فرزندان امام حسين عليه السّلام پس داد و پس از گذشت 6 ماه کشته شد.[18]
6 . امام هادي ـ عليه السّلام ـ در دوره خلافت مستعين (248ـ252 هـ.ق)
در زمان مستعين خلافت ضعيف شده بود و ترکان در حکومت نفوذ کرده و قدرتمند شده بودند. در اين دوره قيام ها و شورش هاي زيادي صورت گرفت و شيعيان وضع بهتري نسبت به گذشته داشتند.[19]
7. امام هادي ـ عليه السّلام ـ در دوره خلافت معتزّ (252ـ255 هـ.ق)
پس از معتصم ، معتز که در دشمني با آل محمد و قتل دشمنان خلافت معروف بود[20]، به خلافت رسيد؛ او وجود نوراني امام عليه السلام را برنتابيد و در زمان او حضرت مسموم شد و به شهادت رسيد. همچنين در اين زمان عده زيادي از شيعيان به قتل رسيده و يا آن قدر در زندان ماندند تا وفات کردند.[21]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شيخ مفيد، الارشاد، ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، ج2، ص417؛ طبرسي، امين الاسلام، اعلام الوري، چاپ سوم، ص355؛ پيشوايي، مهدي، سيره پيشوايان، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ سيزدهم، 1381ش، ص567.
[2] . الارشاد، پيشين ، ص440؛ اعلام الوري، پيشين ، ص363؛ سيره پيشوايان، همان، ص612.
[3] . احزاب / 33.
[4] . اعلام الهدايه، مرکز جهاني اهل بيت، قم، انتشارات ليلي، چاپ اول، ج12، ص81.
[5] . همان.
[6] . همان، ص86 .
[7] . همان، ص88، به نقل از امالي شيخ صدوق، ص498.
[8] . همان، ص88، به نقل از اصول کافي، ج ، ص498.
[9] . اصفهاني، ابوالفرج، مقاتل الطالبيين، نجف، مکتبه الحيدريه، ص395 ؛ اديب، عادل، زندگاني تحليلي پيشوايان ما، ترجمه اسدالله مبشري، نشر فرهنگ اسلامي، چاپ شانزدهم، ص256.
[10] . پيشواي دهم، مؤسسه در راه حق، سلمان فارسي، 1369ش، ص6ـ7.
[11] . همان.
[12] . الارشاد، پيشين ، ص437.
[13] . قرشي، باقر شريف، زندگاني امام علي الهادي، ترجمه سيد حسن اسلامي، قم، انتشارات اسلامي، چاپ اول، 1371ش، ص387؛ اعلام الهدايه، پيشين ، ص112؛ سعد، طعمه، المصابيح الزاهره، قم، دارالاعتصام، چاپ دوم، 1420ق، ج2، ص226.
[14] . المصابيح الزاهره، پيشين ، ص228؛ اعلام الهدايه، پيشين ، ص112؛ اعلام الوري، پيشين ، ص363؛ زندگاني امام علي الهادي، پيشين ، ص386.
[15] . هود / 65 : در خانه هايتان سه روز به آسايش و لذت بپردازيد آن (وعده عذاب) وعده اي غير دروغ است.
[16] . المصابيح الزاهره، پيشين ، ص228؛ اعلام الهدايه، پيشين ، ص112؛ اعلام الوري، پيشين ، ص363؛ زندگاني امام علي الهادي، پيشين ، ص386.
[17] . اعلام الهدايه، پيشين ، ص104، به نقل از بحارالانوار، ج50، ص149.
[18] . پيشواي دهم، پيشين ، ص23؛ اعلام الهدايه، پيشين ، ص114؛ مقاتل الطالبيين، پيشين ، ص396.
[19] . اعلام الهدايه، پيشين ، ص114؛ سيره پيشوايان، پيشين ، ص568 .
[20] . اعلام الهدايه، پيشين ، ص114؛ سيره پيشوايان، پيشين ، ص610.
[21] . اعلام الهدايه، پيشين ، ص114.
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست