0

تفسیر سوره مبارکه حمد

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

پيمودن صراط مستقيم
چهارشنبه 27 آذر 1392  3:00 AM


پس از اظهار تسليم در برابر پروردگار، و وصول به مرحله عبوديت و استعانت و استمداد از ذات پاك او، نخستين تقاضاى بنده اين است كه او را به راه راست، راه پاكى و نيكى، راه عدل و داد، و راه ايمان و عمل صالح هدايت فرمايد، تا خدائى كه همه نعمت ها را به او ارزانى داشته، نعمت هدايت را نيز بر آن بيفزايد.
گر چه اين انسان در چنين شرائطى مؤمن است، و با خداى خود آشنا، اما امكان دارد هر آن اين نعمت ـ به خاطر عواملى ـ از او سلب گردد، و از صراط مستقيم منحرف و گمراه شود.
پس بايد هر شبانه روز لااقل ده بار از خداى خود بخواهد كه لغزش و انحرافى براى او پيش نيايد.
به علاوه اين «صراط مستقيم» كه همان آئين حق است، مراتب و درجاتى دارد كه همه افراد در پيمودن اين درجات يكسان نيستند، هر مقدار از اين درجات را انسان طى نمايد، باز درجات بالاتر و والاترى وجود دارد كه انسان با ايمان، بايد از خدا بخواهد تا او را به آن درجات هدايت كند.
يك سؤال معروف:
در اينجا اين سؤال معروف مطرح مى شود كه: چرا ما همواره از خدا درخواست هدايت به صراط مستقيم مى كنيم، مگر ما گمراهيم؟
وانگهى به فرضى كه اين سخن از ما زيبنده باشد از پيامبر و امامان كه نمونه انسان كامل بودند چه معنى دارد؟!
در پاسخ اين ايراد مى گوئيم:
اوّلاً: همان طور كه اشاره شد، در مسير هدايت هر لحظه بيم لغزش و انحراف درباره انسان مى رود، به همين دليل، بايد خود را در اختيار پروردگار بگذارد و تقاضا كند كه او را بر راه راست ثابت نگه دارد.
ما نبايد فراموش كنيم: وجود و هستى و تمام مواهب الهى، لحظه به لحظه از آن مبدأ بزرگ به ما مى رسد.
سابقاً گفتيم: مَثَلِ ما و همه موجودات (از يك نظر) مثل لامپ هاى برق است، اگر مى بينيم نور لامپ، متصل و يكنواخت پخش مى شود به خاطر آن است كه لحظه به لحظه از منبع برق به او نيرو مى رسد، منبع برق هر لحظه نور جديدى توليد مى كند و به وسيله سيم هاى ارتباطى به لامپ تحويل مى گردد.
هستى ما نيز همانند نور اين لامپ ها است گر چه به صورت يك وجود ممتد جلوه گر است، ولى در حقيقت لحظه، به لحظه وجود تازه اى از منبع هستى آفريدگارِ فيّاض، به ما مى رسد.
بنابراين: همان گونه كه هر لحظه وجود تازه اى به ما مى رسد، به هدايت جديدى نيز نيازمنديم، بديهى است اگر موانعى در سيم هاى معنوى ارتباطى ما با خدا ايجاد شود، كژى ها، ظلم ها، ناپاكى ها و... پيوند ما را از آن منبع هدايت قطع مى كند، و همان لحظه از صراط مستقيم منحرف خواهيم شد.
ما از خدا طلب مى كنيم: اين موانع پيش نيايد و ما بر صراط مستقيم ثابت بمانيم.
ثانياً: هدايت همان پيمودن طريق تكامل است كه انسان تدريجاً مراحل نقصان را پشت سر بگذارد و به مراحل بالاتر برسد.
اين را نيز مى دانيم: طريق تكامل نامحدود است و همچنان به سوى بى نهايت پيش مى رود.
بنابراين جاى تعجب نيست كه حتى پيامبران و امامان از خدا تقاضاى هدايت به «صراط مستقيم» كنند، چه اين كه كمال مطلق تنها خدا است، و همه بدون استثناء در مسير تكامل اند چه مانع دارد كه آنها نيز تقاضاى درجات بالاترى را از خدا بنمايند.
مگر ما بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) صلوات و درود نمى فرستيم؟ مگر مفهوم صلوات، تقاضاى رحمت تازه پروردگار براى محمّد و آل محمّد(صلى الله عليه وآله) نيست؟
مگر خود پيامبر(صلى الله عليه وآله) عرض نمى كرد: رَبِّ زِدْني عِلْماً: «خدايا علم (و هدايت) مرا بيشتر كن»!(1)
مگر قرآن نمى گويد: وَ يَزيدُ اللّهُ الَّذينَ اهْتَدَوْا هُدى: «خداوند هدايت هدايت يافتگان را افزون مى كند».(2)
و نيز مى گويد: وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ: «آنها كه هدايت يافته اند خداوند بر هدايتشان مى افزايد، و تقوا به آنها مى دهد».(3)
و از اينجا پاسخ سؤالى كه مربوط به درود بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان است نيز روشن مى شود كه اين درود و صلوات، در حقيقت تقاضاى مقام بالاتر و والاتر براى آن بزرگواران است.
براى روشن شدن آنچه گفتيم به دو حديث زير توجه فرمائيد:
1 ـ امير مؤمنان على(عليه السلام) در تفسير جمله «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» مى فرمايد، يعنى: أَدِمْ لَنا تَوْفِيْقَكَ الَّذِى أَطَعْناكَ بِهِ فِى ماضِى أَيّامِنا، حَتّى نُطِيْعَكَ كَذلِكَ فِى مُسْتَقْبَلِ أَعْمارِنا: «خداوندا توفيقاتى را كه در گذشته بر ما ارزانى داشتى و به بركت آن تو را اطاعت كرديم، همچنان ادامه ده تا در آينده عمرمان نيز، تو را اطاعت كنيم».(4)
2 ـ امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: أَرْشِدْنا لِلُزُومِ الطَّرِيقِ الْمُؤَدِّي إِلى مَحَبَّتِكَ، وَ الْمُبَلِّغِ إِلى جَنَّتِكَ، وَ الْمانِعِ مِنْ أَنْ نَتَّبِعَ أَهْوَاءَنَا فَنَتَعَطَّبَ، أَوْ أَنْ نَأْخُذَ بِآرائِنا فَنَهْلِكَ: «خداوندا ما را بر راهى كه به محبت تو مى رسد و به بهشت واصل مى گردد، و مانع از پيروى هوس هاى كشنده و آراء انحرافى و هلاك كننده است، ثابت بدار».(5)
* * *
صراط مستقيم چيست؟
آن گونه كه از بررسى آيات قرآن مجيد بر مى آيد «صراط مستقيم» همان آئين خداپرستى، دين حق و پايبند بودن به دستورات خدا است، چنان كه در سوره «انعام» آيه 161 مى خوانيم: قُلْ إِنَّنِى هَدانِى رَبِّي إِلى صِراط مُسْتَقيم ديناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكين: «بگو خداوند مرا به صراط مستقيم هدايت كرده: به دين استوار، آئين ابراهيم كه هرگز به خدا شرك نورزيد».
در اينجا «دين ثابت و پا بر جا و آئين توحيدى ابراهيم و نفى هر گونه شرك» به عنوان صراط مستقيم معرفى شده كه اين جنبه عقيدتى را مشخص مى كند.
اما در سوره «يس» آيات 60 و 61 چنين مى خوانيم: أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لاتَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ: «اى فرزندان آدم مگر با شما پيمان نبستم كه شيطان را پرستش نكنيد (به دستورات او عمل ننمائيد) * و مرا پرستش كنيد اين همان صراط مستقيم است».
در اينجا به جنبه هاى عملى آئين حق، اشاره شده كه نفى هر گونه كار شيطانى و عمل انحرافى است.
و به گفته قرآن در سوره «آل عمران» آيه 101 راه رسيدن به صراط مستقيم پيوند و ارتباط با خدا است (وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراط مُسْتَقيم).
ذكر اين نكته نيز لازم به نظر مى رسد كه: راه مستقيم هميشه يك راه بيشتر نيست، زيرا ميان دو نقطه تنها يك خط مستقيم وجود دارد كه نزديك ترين راه را تشكيل مى دهد.
بنابراين اگر قرآن مى گويد: صراط مستقيم، همان دين و آئين الهى در جنبه هاى عقيدتى و عملى است به اين دليل است كه نزديك ترين راه ارتباط با خدا همان است.
و نيز به همين دليل است كه دين واقعى يك دين بيشتر نيست: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللّهِ الإِسْلامُ: «دين در نزد خدا اسلام است».(6)
به خواست خدا بعداً خواهيم ديد كه اسلام معنى وسيعى دارد كه هر آئين توحيدى را در آن عصر و زمان كه رسميت داشته و با آئين جديد نسخ نشده است شامل مى شود.
و از اينجا روشن مى شود: تفسيرهاى مختلفى كه مفسران در اين زمينه نقل كرده اند، همه در واقع به يك چيز باز مى گردد:
بعضى آن را به معنى اسلام.
بعضى به معنى قرآن.
بعضى به پيامبر و امامان راستين.
و بعضى آن را به آئين «اللّه» كه جز آن را قبول نمى كند، تفسير نموده اند.
تمام اين معانى بازگشت به همان دين و آئين الهى در جنبه هاى اعتقادى و عملى مى كند.
همچنين رواياتى كه در منابع اسلامى در اين زمينه وارد شده و هر كدام به زاويه اى از اين مسأله اشاره كرده، همه به يك اصل باز مى گردد، از جمله:
از پيامبر(صلى الله عليه وآله) چنين نقل شده: أَلصِّراطُ الْمُسْتَقِيْمُ صِراطُ الأَنْبِياءِ وَ هُمُ الَّذِيْنَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ: «صراط مستقيم راه پيامبران است و همانها هستند كه مشمول نعمت هاى الهى شده اند».(7)
از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه در تفسير آيه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» فرمود: أَلطَّرِيْقُ وَ مَعْرِفَةُ الإِمامِ: «منظور راه و شناخت امام است».(8)
و نيز در حديث ديگرى از همان امام نقل شده: وَ اللّهِ نَحْنُ الصِّراطُ الْمُسْتَقِيْمُ: «به خدا سوگند مائيم صراط مستقيم».(9)
در حديث ديگرى باز از همان امام مى خوانيم كه فرمود: صراط مستقيم، امير مؤمنان على(عليه السلام) است.(10)
مسلّم است پيامبر(صلى الله عليه وآله) و على(عليه السلام) و ائمه اهل بيت(عليهم السلام) همه به همان آئين توحيدى خدا دعوت مى كردند، دعوتى كه جنبه هاى اعتقادى و عملى را در بر مى گرفت.
جالب اين كه «راغب» در كتاب «مفردات» در معنى صراط مى گويد: «صراط» راه مستقيم است، بنابراين مستقيم بودن در مفهوم صراط افتاده، و ذكر آن به صورت توصيف، براى تأكيد هر چه بيشتر روى اين مسأله است.
* * *



1 ـ طه، آيه 114.
2 ـ مريم، آيه 76.
3 ـ محمّد، آيه 17.
4 ـ «معانى الاخبار» و تفسير «امام حسن عسكرى»، طبق نقل تفسير «صافى»، ذيل آيه فوق ـ «بحار الانوار»، جلد 24، صفحه 9.
5 ـ «معانى الاخبار» و تفسير «امام حسن عسكرى»، طبق نقل تفسير «صافى»، ذيل آيه مورد بحث ـ «بحار الانوار»، جلد 89، صفحه 252 (با اندكى تفاوت) ـ «بحار الانوار»، جلد 24، صفحه 9 ـ «وسائل الشيعه»، جلد 27، صفحه 49، حديث 33179 (چاپ آل البيت).
6 ـ آل عمران، آيه 19.
7 ـ تفسير «نور الثقلين»، جلد اول، صفحه 20، حديث 86 (مؤسسه اسماعيليان) ـ «بحار الانوار»، جلد 89، صفحه 238، حديث 41.
8 ـ تفسير «نور الثقلين»، جلد اول، صفحه 21، حديث 88 (مؤسسه اسماعيليان) ـ تفسير «قمى»، جلد 1، صفحه 28 (مؤسسه دار الكتاب) ـ تفسير «كنز الدقايق»، جلد 1، صفحه 60 (انتشارات جامعه مدرسين) ـ «كنز الفوائد»، جلد 1، صفحه 328 (انتشارات دار الذخائر).
9 ـ تفسير «نور الثقلين»، جلد اول، صفحه 21، حديث 89 (مؤسسه اسماعيليان) ـ «كنز الدقايق»، جلد 1، صفحه 60 (مؤسسه نشر اسلامى تابع جامعه مدرسين) ـ «بحار الانوار»، جلد 24، صفحه 12، و جلد 26، صفحه 259.
10 ـ تفسير «نور الثقلين»، جلد اول، صفحه 21، حديث 90 (مؤسسه اسماعيليان) ـ «بحار الانوار»، جلد 24، صفحه 11، حديث 4، و جلد 35، صفحه 373، حديث 21.

 

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها