0

تفسیر سوره مبارکه حمد

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

انسان در پيشگاه خدا
چهارشنبه 27 آذر 1392  2:59 AM


اينجا سر آغازى است براى نيازهاى بنده و تقاضاهاى او از خدا، لحن سخن در سوره «حمد» از اينجا عوض مى شود، آيات قبل حمد و ثناى پروردگار و اظهار ايمان به ذات پاك او و اعتراف به روز قيامت بود.
اما از اينجا گوئى «بنده» با اين پايه محكم عقيدتى و معرفت و شناخت پروردگار، خود را در حضور او، و در برابر ذات پاكش مى بيند، او را مخاطب ساخته، نخست از عبوديت خويش در برابر او، و سپس از امدادها و كمك هاى او سخن مى گويد، عرض مى كند: «تنها تو را مى پرستم و تنها از تو يارى مى جويم» (إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعينُ).
به تعبير ديگر: هنگامى كه مفاهيم آيات گذشته در جان انسان جاى گيرد، اعماق وجودش به نور اللّه، پرورش دهنده جهانيان روشن مى شود، و رحمت عام و خاص او و مالكيتش در روز جزا را درك مى كند، به صورت يك فرد كامل از نظر عقيده در مى آيد، اين عقيده عميق توحيدى، نخستين ثمره اش، از يكسو بنده خالص خدا بودن، و از بندگى بت ها و جباران و شهوات در آمدن، و از سوى ديگر، دست استمداد به ذات پاك او دراز كردن است.
در واقع آيات گذشته، سخن از توحيد ذات و صفات مى گفت و در اينجا سخن از توحيد عبادت، و توحيد افعال است.
توحيد عبادت آن است كه هيچ كس و هيچ چيز را جز ذات خدا شايسته پرستش ندانيم، تنها به فرمان او گردن نهيم، تنها قوانين او را به رسميت بشناسيم و از هر نوع بندگى و تسليم در برابر غير ذات پاك او بپرهيزيم.
توحيد افعال آن است كه تنها مؤثر حقيقى را در عالم او بدانيم (لا مُؤَثِّرَ فِى الْوُجُودِ إِلاَّ اللّهُ)(1) نه اين كه عالم اسباب را انكار كنيم و به دنبال سبب نرويم بلكه معتقد باشيم هر سببى هر تأثيرى دارد، به فرمان خدا است، او است كه به آتش، سوزندگى، و به خورشيد درخشندگى و به آب حيات بخشى داده است.
ثمره اين عقيده آن است كه انسان تنها متكى به «اللّه» خواهد بود، قدرت و عظمت را تنها مربوط به او مى داند، غير او در نظرش فانى، زوال پذير، و فاقد قدرت مى باشد.
تنها ذات اللّه قابل اعتماد و ستايش است، و لياقت اين دارد كه انسان او را در همه چيز تكيه گاه خود قرار دهد.
اين تفكر و اعتقاد، انسان را از همه كس و همه موجودات بريده و تنها به خدا پيوند مى دهد، حتى اگر به دنبال عالم اسباب مى رود نيز به فرمان او است يعنى در لابلاى اسباب، قدرت خدا را كه «مسبّب الاسباب»(2) است مشاهده مى كند.
اين عقيده آن قدر روح انسان را وسيع و افق فكر او را بالا مى برد كه به بى نهايت و ابديت مى پيوندد و از محيط هاى محدود آزاد و رها مى سازد.
* * *
 
 
نكته ها:
 
1 ـ نقطه اتكاء فقط او است
طبق آنچه در ادبيات عرب خوانده ايم هنگامى كه «مفعول» بر «فاعل» مقدم شود، معنى حصر از آن استفاده مى گردد، در اينجا مقدم شدنِ كلمه «إِيّاك» بر «نَعْبُد» و «نَسْتَعِين» دليل بر انحصار است و نتيجه آن همان توحيد عبادت و توحيد افعالى است كه در بالا بيان كرديم.
حتى در عبوديت و بندگى خود نيز احتياج به كمك او داريم، و در اين راه نيز بايد از او استعانت جست، مبادا گرفتار انحراف، عجب و ريا و امورى مانند اينها بشويم، كه عبوديت ما را پاك در هم مى ريزد.
به تعبير ديگر، در جمله اول كه مى گوئيم: «تنها تو را مى پرستيم» كمى بوى استقلال دارد (يعنى ما با قدرت خود و بدون نياز اين گونه عمل مى كنيم)، بلافاصله با جمله «إِيّاكَ نَسْتَعينُ» آن را اصلاح مى كنيم و آن حالت «بين الامرين» (نه جبر و نه تفويض) را در عبارت خود مجسم مى سازيم و الگوئى خواهد بود براى همه كارهاى ما.
* * *
2 ـ ذكر صيغه جمع
ذكر صيغه جمع در «نَعْبُدُ» و «نَسْتَعينُ» و همچنين آيات بعد كه همه به صورت جمع است، نشان مى دهد: اساس عبادت مخصوصاً نماز بر پايه جمع و جماعت است، حتى به هنگامى كه بنده در برابر خدا به راز و نياز بر مى خيزد بايد خود را ميان جمع و جماعت ببيند، تا چه رسد به ساير كارهاى زندگيش.
به اين ترتيب، هر گونه فردگرائى، تك روى، انزواطلبى و مانند اينها مفاهيمى مردود از نظر قرآن و اسلام شناخته مى شود.
مخصوصاً نماز، از اذان و اقامه كه دعوت به اجتماع براى نماز است گرفته (حَىِّ عَلَى الصَّلوة: بشتاب به سوى نماز...) تا سوره «حمد» كه آغازگر نماز است، و «السَّلامُ عَلَيْكُم» كه پايان آن است همه دليل بر اين است كه اين عبادت در اصل جنبه اجتماعى دارد، يعنى بايد به صورت جماعت انجام شود، درست است كه نماز فُرادى نيز در اسلام صحيح است اما عبادت فردى جنبه فرعى و درجه دوم را دارد.
* * *
3 ـ از او كمك مى گيريم
بشر در اين جهان با نيروهاى مختلفى روبرو است، هم از نظر نيروهاى طبيعى، و هم نيروهاى درون ذاتى خود. براى اين كه بتواند در برابر عوامل مخرب، ويرانگر و منحرف كننده، مقاومت كند احتياج به يار و مدد كارى دارد، اينجا است كه خود را در زير چتر حمايت پروردگار قرار مى دهد، همه روز از خواب بر مى خيزد، و با تكرار جمله «إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعينُ» اعتراف به عبوديت پروردگار كرده و از ذات پاك او براى پيروزى در اين مبارزه بزرگ كمك مى گيرد، و شامگاهان نيز با تكرار همين جمله، سر به بستر مى نهد، با ياد او بر مى خيزد و با ياد و استمداد از وجود او به خواب مى رود و خوشا به حال كسى كه به چنين مرحله اى از ايمان برسد، در برابر هيچ گردنكش و زورمندى سر تعظيم فرود نياورد، در مقابل جاذبه ماديات خود را نبازد، همچون پيامبر كه مى گويد: إِنَّ صَلاتي وَ نُسُكي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِى لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ: «نماز و عبادتم، مرگ و حياتم همه از آن خداوند است كه پروردگار جهانيان است».(3)



1 ـ «بحار الانوار»، جلد 5، صفحه 151، و جلد 54، صفحه 306.
2 ـ «بحار الانوار»، جلد 83، صفحه 342، و جلد 91، صفحه 365، حديث 1.
3 ـ انعام، آيه 162.Scroll upScroll down

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها