0

نظر آیت‌الله سبحانی درباره گسترش مسجدالحرام و مسجد النبی(ص)

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:نظر آیت‌الله سبحانی درباره گسترش مسجدالحرام و مسجد النبی(ص)
جمعه 22 آذر 1392  4:34 PM

مقصود بیوت در آیه چیست؟

قبل از هر چیزی، چند نکته را توضیح بدهم تا این استدلال روشن بشود.

الف: باید ببینیم که رفیع چیست و بیت چیست؟ قبلاً بیت را معنا کنیم تا به معنای رفع برسیم، مراد از بیت در آیه چیست؟

برخی از مفسرین بیوت را به معنای مسجد گرفته‌‌اند، «فی بیوت»، یعنی «فی مساجد یذکر فیها اسم الله»، ولی این تفسیر اشتباه است، زیرا ما یک بیت داریم و یک مسجد، بیت از بیتوته است، یعنی استراحتگاه، اما «مسجد» معبد و پرستشگاه است، در کدام لغت این دو تا یکی است؟!

بیت از بیتوته مشتق است، که انسان روز که کار می‌‌کند، شب بر می‌‌گردد به خانه، در آن خانه بیتوته می‌‌کند، شب را سحر می‌‌کند و استراحت می‌‌کند و حال آنکه مسجد معبد است و در آنجا پرستش می‌‌‌کند نه استراحت.

ب: نکته دوم اینکه خداوند متعال هر جا که بخواهد از مسکن تعبیر بیاورد،‌ کلمه «بیت» می‌‌آورد، مسکن و مأوی، و هرجا که بخواهد از معابد عمومی تعبیر بیاورد، کلمه مساجد را به کار می‌‌برد و این دوتا را با هم مخلوط نمی‌‌کند.

پس نکته اول این شد که بیت از بیتوته است، یعنی استراحتگاه، ولی «‌مسجد» معبد است و پرستشگاه، از این رو نمی‌‌توانیم، «فی بیوت» را تفسیر به مساجد کنیم.

نکته دوم اینکه در قرآن مجید هم بیت و هم بیوت آمده است و هم مسجد و مساجد آمده است، آنجا که بخواهد نعمت‌های خودش را بشمارد، کلمه بیت و بیوت و مسکن را به کار می‌‌برد، ولی آنجا که می‌‌خواهد، مسئله‌ عبادتگاه را بیان کند، ‌کلمه‌ مسجد و مساجد را به کار می‌‌برد.

ج:‌ نکته سوم اینکه ماهیت بیت، سقف می‌‌خواهد، ‌بیت آن چهار دیورایی است که دارای سقف باشد، تا انسان را از سرما و گرما حفظ کند، در حالی که مسجد سقف نمی‌‌خواهد، فلذا مسجد الحرام سقف نمی‌‌خواهد، همچنین بخشی از مسجد النبی است که فاقد سقف است، مسجد لازم نیست که دارای سقف باشد، یعنی می‌‌تواند با سقف باشد و می‌‌تواند بدون سقف باشد، در حالی که بیت بدون سقف نمی‌‌تواند باشد و معنا ندارد و لذا قرآن می‌‌فرماید: اگر اراده ما بر این تعلق نگرفته بود که همه مردم یکرنگ بشوند، ما سقف بیوت کافران را از نقره قرار می‌‌دادیم تا متمیز بشود: «وَلَوْلَا أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَـٰنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ» (زخرف/ ٣٣)

اگر نبود که اراده خدا بر این تعلق گرفته که همه‌‌ ملت ها یکسان و یکرنگ باشند، برای تمیز کافر از مسلمان و مشرک از موحد، بیوت آنها را از نقره قرار می‌‌دادیم تا مردم بیت کافر و مشرک را از بیت مسلمان بشناسند،‌ معلوم می‌‌شود که بیت حتماً‌ دارای سقف است و لذا قرآن می‌‌فرماید سقف آنها را از نقره قرار می‌‌دادیم.

با این سه بیانی که عرض کردیم، دانسته شد که مراد از بیت در آیه مبارکه، مساجد نیست بلکه بیت است، حالا این بیت کدام بیت است؟ در آینده بیان خواهد شد.

بیان اول این بود که ماهیت بیت، غیر از ماهیت مسجد است.

بیان دوم این بود که قرآن هر کجا که بخواهد «مأوی» و مسکن بگوید، کلمه بیت را به کار می‌‌برد و هر کجا که پرستشگاه بگوید،‌ کلمه مسجد را به کار می‌‌برد.

بیان سوم اینکه در ماهیت بیت سقف خوابیده است و حال آنکه در ماهیت مسجد سقف نخوابیده است، مرحله چهارم بر گردیم به روایت، سیوطی در «الدّر المنثور» نقل می‌‌کند هنگامی که این آیه نازل شد: «اللَّـهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ یَهْدِی اللَّـهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّـهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»** «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّـهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ».

مردی بلند شد و عرض کرد یا رسول الله، این بیوت کدام بیوت است؟ پیغمبر اکرم فرمود بیوت الأنبیاء، آنگاه ابوبکر عرض کرد یا رسول الله! مشیراً إلی بیت علی و فاطمة علیهما‌السلام،‌ آیا این هم از همان بیوت است؟

پیغمبر اکرم فرمود: نعم، ‌من أفاضلها، یعنی از برترین آنها، هنگامی که به روایت مراجعه کنیم، بیت همان بیوت انبیاء و اولیاء و بیت علی و فاطمه هم جزء آن است، و بلکه از بالاترین آنهاست.

مقصود از رفع در آیه چیست؟

تا اینجا توانستیم یک پایه از مقدمات برهان را روشن کنیم و آن اینکه بیت، غیر از مسجد است.

اما نکته دوم «فی بیوت أذن الله أن ترفع»،‌ أی أمر الله أن ترفع، امر کرده است که این خانه رفیع باشد، رفع در لغت گاهی به معنای ایجاد است، «رفع سمکها» یعنی آسمان را بر افراشت، گاهی کلمه‌ رفع را به کار می‌‌برند و مراد از رفع در آنجا به معنای ایجاد است، قرآن می‌‌فرماید: «أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا*‌*رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّاهَا» (نازعات/ ٢٧، و 28)

أی أوجدها و أنشأها، ولی در اینجا مراد از کلمه‌ «رفع» ایجاد بیوت نیست، بیوت هست، پس معلوم می‌‌شود که مراد از «رفع» چیز دیگری است و آن عبارت است از « تکریم و تعظیم و احترام»، ‌أذن الله أن ترفع، این رفع نمی‌‌تواند رفع تکوینی و به معنای ایجاد و انشاء باشد، بلکه به معنای ترفیع، تکریم و تعظیم است، خانه‌های هستند که در آنها خانه‌ها کسانی زندگی می‌‌کنند که خدا را تسبیح می‌‌کنند، خدا می‌‌فرماید: من امر کرده‌‌ام که این خانه‌ها را تکریم، تعظیم و احترام کنید و بزرگ بشمارید و پاسدار اینها باشید، یعنی نگذارید خراب بشوند و اگر خراب شد، از نو آبادش کنید، نگذارید که اطراف آن آلوده بشود، نگذارید که در آنجا آلودگی‌ها جمع بشود و همیشه کوشش کنید که این خانه‌ها تر و تازه بمانند، «أذن الله ان ترفع» أی أمر الله أن ترفع البیوت. رفع در اینجا به معنای رفع معنوی است نه به معنای ایجاد و انشاء، رفع معنوی همین‌های است که عرض کردم، اتفاقاً بسیاری از خانه‌ها که گاهی ویران شده و برخی دیگر باقی است، این خانه‌ها، خانه‌های انبیاء و اولاد انبیاء بوده‌‌‌اند، مرقد پیغمبر اکرم در خانه حضرت است، الآن همان گنبد و قبه‌ خضرائی که برای همه روشن است، هنگامی که چشم انسان بر آن قبه‌ خضراء و سبز می‌‌افتد، دل‌ها می‌‌لرزد، همان قبه و همان خانه، خانه پیغمبر اکرم (ص) بوده است، چون رسول الله در همان جای که در گذشت، در همانجا هم دفن شد، یعنی منتقل به جای دیگر نشد، و لذا خانه‌‌ای که داشت بر افراشته و موجود است و در همان جا به خاک سپرده شد، به چه دلیل شما این خانه را ویران کنید، قرآن می‌‌فرماید «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّـهُ أَن تُرْفَعَ». این خانه‌ها را تکریم و تعظیم کنید، آیا تعظیم و تکریمش این است که با خاک یکسان کیند، آیا این ضد قرآن نیست؟

خانه عسکریین که در سامرّاء‌ است، خداوند کسانی که این خانه‌ها را ویران کردند، دست‌شان را از کشورهای اسلامی کوتاه کند، خانه‌های عسکرین، یعنی امام هادی و امام حسن عسکری علیهما‌السلام عبادتگاه‌شان بوده است.

کدام نمازها را در مسجد و کدامیک را در خانه باید خواند

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور می‌‌دهد که تمام نماز های مستحبی را در خانه بخوانید، فقط نماز واجب را در مسجد برگزار کنید، و این یکی از اشتباهات است که خیال می‌‌کنند،‌ باید همه نماز‌ها را در مسجد خواند و حال آنکه این گونه نیست، فقط نماز واجب را در مسجد خواند نه نماز های مستحبی را.

روایتی از صحیح مسلم

در صحیح مسلم آمده است: «إنّ خیر صلاة المرأ فی بیته إلّا الصلاة المکتوبة» (صحیح مسلم:2/187)

بهترین نقطه برای عبادت و نماز، خانه است تا اهل بیت و بچه‌ها نیز با نماز آشنا بشوند، در و دیوار این خانه هم نمازی بشود، فقط نماز واجب را در مسجد بخوانیم.

نماز تراویح نباید در مسجد خواند

بنابراین، صلات تراویح نباید در مسجد خوانده بشود چه با جماعت و یا فرادا، از نظر این روایت که صحیح مسلم نقل می‌‌کند، باید در خانه‌ها خوانده شود کما اینکه مالک که یکی از ائمه اربعه است می‌‌گوید در خانه خوانده شود و فرادا خوانده شود.

پس این خانه‌هایی که الآن هستند و یا بودند، اینها همان خانه‌های هستند که قرآن می‌‌فرماید: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّـهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَر»

چرا؟ چون در این خانه‌ها کسانی بودند که: «یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ‌« »رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّـهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» (نور: ٣٧)

بنابراین، ذیل آیه که می‌‌گوید در این خانه نماز می‌‌خوانند، فکر نکنید که آنها مسجد باشد، بلکه آنها خانه است و در عین حالی که خانه است، اما برای نماز فرادا هم جایگاه است، پس چه کنیم؟

این آیه برای ما حاکی و دلیل است که مراقد انبیاء، خانه‌های آنها بوده است، آنها را حفظ کنیم، البته آنجا که خانه‌ آنها نباشد، این آیه گواه بر آن نیست، ولی قبر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، خانه‌‌ای اوست، حضرت زهرا سلام الله علیها طبق روایت امام هشتم در خانه خود مدفون است، عسکریین در منزل خود مدفون هستند.

ما باید طبق این روایت آنها را تکریم و تعظیم کنیم، نگذاریم که ویران بشود و نگذاریم که آلوده به آلودگی‌ها بشود. اما اگر بخواهیم آنها را توسط بلدوزیر با خاک یکسان کنیم، یکنوع ضدیت با آیه کریمه و تناقض با آیه است، این یک برهان.

احترام به مرقدها احترام به صاحب قبر است

از نظر دیگر، احترام این خانه ها یا احترام مراقد هر چند خانه آنها نباشد، یکنوع محبت به صاحب قبر است، فرض کنید که خانه بوده و در آن دفن شده، یا در خانه دفن نشده‌‌اند، بلکه یک نقطه‌‌ای دیگر دفن شده‌‌اند که خانه نبوده، مردم آمده‌‌اند، یک سایه بانی درست کرده‌‌اند، سقفی زده‌‌اند تا این قبر محفوظ بماند، این کار اینها در حقیقت یکنوع اظهار محبت به پیغمبر و آل او است. آیا اگر یک شخصیت علمی و سیاسی که در واقع خدماتی را انجام داده، اگر بمیرد، دوستان و عزیزانش او را در نقطه‌‌ای دفن کنند و سایه‌بانی بسازند و اطاقی برای او بسازند، آیا نسبت او اظهار محبت کرده‌‌‌اند یا اظهار عداوت؟

همگان خواهند گفت که اظهار محبت نسبت به او کرده است. ما انشاء الله در بحث آینده خواهیم گفت که یکی از وظایف مسلمانان محبت به پیغمبر اکرم و آل اوست و اظهار محبت برای خود مظاهری دارد و یکی از مظاهر همین است.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها